ممنوعيت استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي از ديدگاه فقه اسلامي
مقدمه
جنگ يكي از پديدههاي اجتماعي است كه ميتوان آن را از ديدگاهاي مختلف در زمينههاي تاريخي، فلسفي، اخلاقي، سياسي، نظامي، اقتصادي و غيره مورد بررسي قرار داد. جنگها از نظر حقوقي نيز مورد بررسي قرار ميگيرد زيرا صاحبان قدرت مقررات و معاهداتي به وجود ميآورند كه بايد هنگام برخوردها و جنگها آن را مراعات كنند. از مواردي كه بايد در جنگها مراعات شود بكار نگرفتن وسايل كشتار جمعي است زيرا افرادي كه بيطرف در جنگ هستند مورد هدف قرار ميگيرند واز طرفي نسلهاي آينده را تهديد به مرگ ميكنند. اگر هيج سند شرعي بر ممنوعيت وسايل كشتار جمعي نداشته باشيم عقل حكم به ممنوع بودن آن ميكند. از اينجاست كه ممنوعيت كشتار جمعي يك امر وجداني و نداي فطرت انساني است. استدلال بعضي به توازن قدرت و تعادل در توليد و بازدارندگي استدلالي غير معقول و غير منطقي است زيرا اينگونه مبارزات تسليحاتي سر انجام نابودي بشر وتمام هستي اوست.

تعريف سلاح كشتار جمعي: سِلاح كُشتارجمعي به جنگ افزاري گفته ميشود كه ميتواند شمار بسيار زيادي انساني را بكشد و خسارت فراواني به سازههاي ساخت بشر يا محيط زيست وارد آورد. به اينگونه سلاحها، به جنگافزارهايي مانند جنگ افزارهاي شيميايي، ميكربي و اتمي وجنگ افزار نامتعارف گفته ميشود.
كشتارجمعي يا كشتار دستهجمعي يا قتلعام به عمل آدم كشي اطلاق ميشود كه در آن گروه بزرگي از مردم در يك زمان و يا در دوره زماني كوتاه هدف قرار داده شوند. بنابر تعريف F. B. I كشتار جمعي به قتل چهار نفر يا بيش از آن گفته ميشود كه بدون وقفه انجام شده باشد. يك كشتار جمعي بيشتر به صورت قتل چند قرباني در يك مكان توسط يك نفر يا بيشتر صورت ميپذيرد كه در نهايت با خودكشي مستقيم مرتكب و يا كشته شدن توسط نيروهاي پليس پايان ميپذيرد. كشتارهاي جمعي ممكن است توسط افراد و يا حتي توسط سازمانها انجام شود. اين كشتارها همچنين ميتواند شامل قتل تعداد زيادي از شهرواندان توسط دولتهاي محلي و مامورين آنها باشد. اين موارد ميتواند شامل تيراندازي به معترضين غيرمسلح، بمباران شهرها و بمبگذاريهايي كه هدف آنها شهروندان غيرنظامي است، باشد.
تاريخچه جنگها
قبل از آنكه به موضوع مورد بحث برداخته شود لازم است مباحثي راجع به تاريخچه جنگ و تعريف حقوقي آن بپردازيم تا اينكه زوياي بحث از جهات عديده روشن شود. در رابطه با جنگ و توسل به زور دو ديدگاه و دو رفتار متضاد وجود داشته است. اين دو ديدگاه را ميتوان از نظر زماني به دو زمان مرتبط دانست:
1. قبل از پيدايش سازمانهاي بينالمللي و نظامهاي معاهداتي
2. دوران حيات سازمانهاي بينالمللي و معاهدات مربوطه به آن
دوران اول شامل دوران باستان و قرون وسطي خواهد بود در اين دوران جنگ يك حالت عمومي بين ملتها بوده است.1
ريشههاي مذهبي
نظريه جنگ مشروع را اولين بار به عنوان يك نظريه مستقل حقوقي آقاي سيسرون سخنور و سياستمدار نامي رومي (106-43ق م) اعلام كرد اين نظريه بزودي توانست نزد روحانيون جايگاه خاصي پيدا كند و بتدريج ريشههاي مذهبي پيداكند در روم باستان اگر روحانيون در برابر سنا گواهي دادند كه علت موجهي براي جنگ وجود دارد آنگاه تصميم نهايي به عهده سنا و مردم بود. در اين صورت اگر جنگ آغاز ميشد جنگ عادلانه محسوب ميشد. آيين مذكور كه طبق حقوق روابط خارجي مقرر شده بود كاملاً جنبه رسمي و تشريفاتي داشت و بيشتر به صورتهاي ظاهري توجه داشتند تا اصل عدالت. نظريه جنگ مشروع نزد فلاسفه يونان جايي نداشت ولي نزد اديان الهي ريشههاي عميقي دارد. اعتقاد عبريها و مسيحيت درباره جنگها: عبريها معتقد بودند كه آنان مردم برگزيدهاي هستند و كليه جنگها را در جهت منافع يهود انجام ميدهند عادلانه است.
نظريه مسيحيت باستان
قبلا اشاره شد كه مسيحيت با پيدايش جنگ مشروع به اوج نفوذ خود رسيد وحقوق كليسا مطرح شد. سن اوگوستين اولين عالم مسيحي است كه اين نظريه را از ديد مسيحيت مورد تجزيه وتحليل قرار داده است. وي جنگهايي را مشرو ع ميداند كه جنبه تدافعي داشته باشد و يا اگر تعرضي باشد به تلافي تجاوز به يك حق و يا جهت جبران خسارات صورت گرفته باشد، اين خسارت ممكن است مادي و يا صرفاً لطمات معنوي، حتي توهين باشد، در اين حالت جنگ عادلانه است. وي معتقد است كه جنگ را بايد به عنوان سلاحي در جهت تحصيل صلح و آرامش به كار برد او حاصل جنگ را مستقيماً به حقانيت و درستي علت جنگ مربوط نميكند نتيجه ممكن است تنبيهي يا تطهيري باشد كه پروردگار عالم آنرا براي مقاصد عاليتر مقدر كرده است.2
نظريه مسيحيت در قرون وسطي
در قرون وسطي نظريه جنگ نامشروع در واقع ملهم از حقوق طبيعي بود. اما علماي مسيحي به آن شكل مذهبي دادند و در نهادهاي حقوقي وارد كردند. اينان به طور كلي معتعقد بودند اگر جنگي مشروع نباشد طبق وجدان اخلاقي و عرفي محكوم است. هدف جنگها مجازات بيعدالتي است. از نظر آنان نمونه بارز جنگهاي مشروع جنگهاي صليبي است كه از قرن يازدهم تا قرن سيزدهم (م) ادامه داشت.
نظريه مسيحيت در عصر جديد
عصر جديد شاهد تحول عمده و اساسي در مفهوم مذهبي نظريه جنگ مشروع ميباشد زيرا در اواخر قرن 16 دو تن از علماي مسيحي اروپايي آن نظريه را تحت نظم و قاعده در آوردند. طبق اين نظريه جنگ نه يك حادثه و نه يك واقعه ساده است، بلكه شيوه حل وفصل اختلافات بين كشورهاست. براي جنگ عادلانه چهار شرط لازم است: الف) عنوان عادلانه يعني اعلام رسمي مقام صلاحيتدار. ب) انگيزه عادلانه يعني انگيزه مبتني بر عدالت بوده ومتناسب با مضار ناشي ازجنگ باشد. ج) ضرورت يعني فقدان ديگر طرق احقاق حق. د) راهبري عادلانه جنگ به طوري كه زمينه اعاده نظم وصلح را فراهم سازد.3
نگاه اجمالي به سند جهاني مبني بر منع استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي
در 17 سند جهاني كه در سازمان ملل به ثبت رسيده استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي ممنوع اعلام شده است. سلاحهاي موجود در زرادخانهها به دو دسته سلاحهاي متعارف و سلاحهاي استراتژيك تقسيم ميشوند. سلاحهاي كشتار جمعي بخشي از سلاحهاي متعارف و استراتژيك را تشكيل ميدهند كه ميزان كشندگي سلاحها چندان نسبتي به بزرگ يا كوچك بودن آنها ندارد. ملاك سنجش سلاحهاي كشتار جمعي در جهان ميزان تلفات در ميان موجودات زنده و ميزان خسارت انبوهي كه بر محيط زيست وارد ميكند، ميباشد.
شاخص ارزيابي سلاحها براي اينكه به آنها عنوان كشتار جمعي بدهند مورد اختلاف است كه در اين زمينه نقطه نظرات سياسي و فني دخالت دارد. برخي بمبارانهاي گسترده هوايي كه موجب كشتار بدون تبعيض نظاميان و غير نظاميان ميشود را مصداق استفاده از سلاح كشتار جمعي ميدانند و برخي ديگر استفاده از سلاحهاي انفجاري شيميايي را سلاح كشتار جمعي ميدانند.
اگر بخواهيم به صورت كلي سلاح كشتار جمعي را تعريف كنيم بايد بگوييم هر سلاحي كه ميتواند تعداد زيادي از انسانها و يا هر موجود زندهاي را كشته و يا زخمي كند و يا اينكه موجب وارد كردن خسارات عظيم به ساختههاي دست بشر شود و به حيات طبيعي بشر لطمه بزند سلاح كشتار جمعي محسوب ميشود. اصطلاح سلاح كشتار جمعي در اين زمان با عنوان سلاحهاي غير متعارف به كار رفت و نماينده ايالات متحده در كميسيون انرژي اتمي سازمان ملل متحد در سال 1946 ميلادي همين اصطلاح را براي سلاح هستهاي به كار برد. در طول جنگ سرد اصطلاح سلاحهاي كشتار جمعي براي سلاحهاي هستهاي بيولوژيكي يا شيميايي به كار گرفته ميشود. در كل هيچ تعريف قاعدهمندي براي اين نوع سلاحها در حقوق بينالملل وجود ندارد.
براي قرار دادن سلاحهاي بيولوژيك در رديف سلاحهاي كشتار جمعي بحث زيادي وجود دارد كه در كل اين سلاح را بمب كثيف مينامند.
تحقيقات سازمان ملل متحد كه در سال 1969 ميلادي صورت گرفته است تصريح كرد: هزينه به كارگيري تسليحات متعارف در هر كيلومتر مربع حدود 2 هزار دلار، تسليحات هستهاي 800 دلار، شيميايي 600 دلار و بيولوژيك فقط يك دلار است.50 كيلوگرم ويروس سياه زخم موجب كشته شدن 200 هزار نفر از ساكنان يك شهر ميشود. اداره ارزيابي فناوري آمريكا در اين زمينه برآوردي انجام داده و بيان كرده است يك حمله با كمتر از 100 كيلوگرم از دانههاي اسپري شده ميتواند 3 ميليون نفر را بكشد كه با مرگباري سلاحهاي پرقدرت هستهاي برابري ميكند. سلاحهاي كشتار جمعي با قيمت ارزان توليد ميشود. آمار درحالي منتشر ميشود كه هزينه توليد عوامل بيولوژيك بسيار ارزان است. هزينه توليد جنگافزارهاي بيولوژيك كشور عراق بين 100 تا 200 ميليون دلار برآورد شد.
اين آمار در حالي انتشار يافت كه در سال 1999 براي واكسينه كردن بخشي از سربازان آمريكايي بيش از 250 ميليون دلار هزينه كردند. قطعنامه 687 شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مورد سلاحهاي عراق صادر شد و در اين قطعنامه از كشور عراق خواسته شد سلاحهاي هستهاي، مواد قابل استفاده براي ساخت سلاحهاي هستهاي، تأسيسات مرتبط براي ساخت سلاحهاي هستهاي، تأسيسات مرتبط با تحقيق، توسعه، پشتيباني و يا ساخت سلاحهاي هستهاي را كنار بگذارد. كنار گذاشتن توليد موشكهاي بالستيك با برد بيش از 150 كيلومتر و قطعات اصلي مربوط به آنها و تعطيلي تأسيسات مربوط به تعمير و توليد اين موشكها از ديگر مفاد اين قطعنامه است. ماده 51 پروتكل سازمان ملل متحد حملات كوركورانه و بدون هدف را ممنوع اعلام كرده است بر اساس مواد 57 و 58 اين پروتكل نه تنها غير نظاميان و اهداف غير نظامي نبايد مورد حمله قرار بگيرد بلكه بايد در حمله به اهداف نظامي نيز احتياطهاي لازم رعايت شود تا تخريب اتفاقي مناطق غير نظامي به پايينترين سطح ممكن برسد.
قرارداد آلمان و فرانسه در سال 1675 ميلادي در زمينه منع استفاده از گلولههاي سمي نخستين گام براي ايجاد منع استفاده از سلاحهاي غير متعارف است.
200 سال پس از اين قرارداد كنوانسيون بروكسل به كارگيري سم يا تسليحات سمي و استفاده از مواد يا تسليحاتي كه موجب صدمات غير معمول ميشوند را ممنوع اعلام كرد. كنفرانس صلحنامه بينالمللي لاهه در سال 1899 نيز منجر به ممنوعيت استفاده از گلولههاي پر شده با گاز سمي شد. ميتوان از 17 سند در زمينه منع استفاده از سلاحهاي خاص در جنگها ياد كرد: اعلاميه 1868 سن پترزبورگ در مورد استفاده از مواد منفجره كمتر از 400 گرم، اعلاميه در خصوص گازهاي خفهكننده در سال 1899، اعلاميه در مورد گلولههاي انفجاري در سال 1899، كنوانسيون چهارم لاهه در مورد مينهاي زير دريايي خودكار در سال 1899 و... از جمله اسناد موجود در زمينه منع استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي است. در اين راستا ميتوان به مهمات خوشهاي، بمب كوچك هستهاي، گلولههاي حاوي فسفر سفيد و سلاح ترموباريك اشاره كرد. پرتاب گلولههاي فسفر سفيد به وسيله توپهاي 155 ميليمتري صورت ميگيرد كه پس از پرتاب به 116 قسمت تقسيم ميشوند.
فسفر سفيد مانند بمب خوشهاي عمل ميكند و هنگام فرود آمدن بلافاصله در مجاورت هوا قرار گرفته و تا زماني كه به صورت كامل نسوزد خاموش نميشود و در صورت خاموش شدن با آب، گازي سمي و كشنده از خود خارج ميكند كه تا حد مرگ استنشاق آن زجرآور است. براساس گزارشات جهاني استفاده از اين سلاح در سپتامبر 2008 حدود 37 هزار مصدوم در 7 هزار روستا از 10 هزار روستاي كشور لائوس بر جاي گذاشت. استفاده از اين سلاح در جنگها صدها هزار تن كشته و معلول بر جاي گذاشت كه 98 درصد موارد قربانيان غير نظاميان بودند.
سلاح ترموباريك را سلاحي به ظاهر متعارف، ولي اين سلاح پس از انفجار نيم كرهاي ايجاد ميكند كه درون آن انفجارهاي آتشين صورت ميگيرد و با سرعتي بالا اكسيژن هوا را از بين برده و سپس افراد را خفه و اجساد آنان را متلاشي ميكند. اگر اين سلاح در دهانه يك سنگر يا پناهگاه استفاده شود ساكنان سنگر يا پناهگاه به طرز فجيعي كشته ميشوند. از اين سلاح در كشتن جنگجويان پناه گرفته در غارها استفاده شد كه بالگردها عامل استفاده از اين سلاح بودند.
با اينكه كشورهاي خارجي و سازمانهاي وابسته، استفاده از سلاحهاي كشتارجمعي را ممنوع اعلام كردهاند، لكن هر جا كه منافعشان ايجاب كرده از اين سلاحهاي مرگبار و ضدبشري استفاده كردهاند.
* پاورقي:
1 - تاريخ مختصر بين الملل - دكتر احمد متين دفتري - تهران- امير كبير 1337ص7
2 - حقوق جنگ - تاليف دكتر محمد رضا ضيايي بيگدلي- ص22
3 - حقوق جنگ - تاليف دكتر محمد رضا ضيايي بيگدلي- ص23
* ملاك سنجش سلاحهاي كشتار جمعي در جهان، ميزان تلفات در ميان موجودات زنده و ميزان خسارت انبوهي كه بر محيط زيست وارد ميكند، ميباشد
* اگر هيچ سند شرعي بر ممنوعيت وسايل كشتارجمعي نداشته باشيم، عقل حكم به ممنوع بودن آن ميكند
* ممنوعيت استفاده از سلاحهاي كشتارجمعي عليه موجودات زنده و محيط زيست انسانها، يك امر وجداني و نداي فطرت انساني است
* كشورهاي خارجي و سازمانهاي وابسته، در اسناد گوناگون منع استفاده از سلاحهاي كشتارجمعي را اعلام كردهاند، ولي در جايي كه منافع آنها ايجاب كند از اين سلاحها استفاده ميكنند!
نظريه اسلام
در مبحث مورد نظر از دو طريق ميشود بحث كرد: ازطريق مقتضاي اصل اوليه وادله نقليه.
در مباحث علمي وفقهي بحثي تحت عنوان مقتضاي اصل اولي مطرح است تا اگر دست فقيه از ادلهاي كه حكم مسئله را روشن كند كوتاه شد، به مقتضاي آن اصل رجوع كند. در بحث ما بلاشك اين مطلب بسيار كارساز خواهد بود.
بدون شك مقتضاي اصل اولي عبارت است از حرمت ومنع استفاده از هرگونه سلاحي كه موجب اذيت و آزار و كشتار انسانها بلكه حيوانات يا موجب نابودي محيط زيست شود حرام و از مقتضاي اين اصل، خارج ميشود مواردي كه دليل بر جواز آن است مثل دفاع از ناموس وجان. بنابراين، بر فرض اينكه ادله لفظي مانند روايت نبوي و اطلاق و عموم آيه (اعتدا)و همانند آن، كه دال برحرمت استفاده از سلاحهاي ميكروبي وغير متعارف است، وجود نداشته باشد و درجواز وحرمت شك كنيم، مقتضاي اصل اولي حرمت است.
ادلهاي كه اين اصل را ثابت ميكند فراوان است، از جمله: اطلاق عموم آيات دال برحرمت قتل، مانند "من قتل نفساً بغير نفسٍ او فسادٍ في الارض فكانما قتل الناس جميعاً" 1
اطلاق وعموم: "اذا تولي سعي في الارض ليفسد فيها ويهلك الحرث والنسل والله لا يحب الفساد"2
عموم واطلاق رواياتي كه از ائمه (عليهم السلام) به خصوص از رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وعلي (عليه السلام) درمورد نهي جنگجويان مسلمان از كشتن افراد غير نظامي، تخريب خانهها، مزارع وكشتن حيوانات و... رسيده است.
عموم و اطلاق: "فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القو اليكم السلم فما جعلالله لكم عليهم سبيلا" 3
عموم و اطلاق: "ولا تقتل النفس التي حرمالله الا بالحق"
عموم واطلاق: "فمن اعتدا عليكم اعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم واتقوالله واعلموا إنالله مع المتقين" 4
اطلاق فرمايش اميرالمؤمنين (عليه السلام) "واشعر قلب الرحمة للرعية... و لا تكونّ عليهم سبعاً ضارباً تغتنم اكلهم فانهم صنفان، اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق"
نيز اطلاق وعموم بسياري از آيات وراويات ديگر بر احترام جان، مال انسانها، بلكه احترام جان هر صاحب روحي حتي روح نباتي درحيوانات وگياهان دلالت دارد.
نتيجه: بر اساس عموم واطلاق اين آيات و روايات نتيجه ميگيريم اصل اولي حرمت تجاوز وتعدي وكشتن واذيت وآزار ديگران حتي غير مسلمان است. از اين اطلاق وعموم، موارد خاص با تخصيص وتقييد خارج شده است.
اگر در موردي شك داشته باشيم كه با تخصيص ويا تقييد خارج شده، مثلاً شك كنيم استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي در جنگ جايز است يا نه، مرجع عموم و اطلاق ادله اوليه است.
مباني ممنوعيت سلاحهاي كشتار جمعي: پيش از بحث تفصيلي درباره مباني حرمت و ممنوعيت سلاحهاي غير متعارف، بيان بعضي ازاصول. تبيينكننده مباني مورد نظر ميباشد
اصولي كه مطرح ميشود ريشه قرآني و روايي دارد. بعضي از اين اصول عبارتاند از:
1. منع اقدام به جنگ به قصد انتقامجويي وخونريزي.
2. منع آغاز به جنگ بدون دعوت به حق واتمام حجت.
3. منع مثله كردن كشتههاي دشمن.
4. منع نقض عهد و پيمانهاي جنگي.
5. منع كندن وسوزاندن درختان و مزارع.
6. منع اسارت پيش از اتمام حجت ودعوت به حق.
7. منع كشتن سربازان دشمن، با امكان اسير كردن آنان.
8. منع كشتن و يا پي كردن حيوانات.
9. منع جنگ پس از قبول اسلام.
10. منع جنگ با اهل كتاب درحالتي كه آمادگي انعقاد قرارداد ذمه را دارند.
11. منع ادله جنگ، با پيشنهاد صلح از طرف دشمن.
12. منع تخريب ساختمانها وويرانگري آباديها.
13. منع بستن آب بر روي دشمن.
14. منع كشتن سربازان دشمن كه درحال فرار هستند.
15. منع كشتن غير نظاميان از قبيل كودكان، زنان، پيران، رهبانان، پرستاران، مجروحان، بيماران، پيغام رسانان و همانند آنها.
16. نهي از كشتن افرادي از سربازان كه با اجبار در جنگ شركت كردهاند.
17. نهي از كشتن كساني كه درجنگ اجير شدهاند.
18. نهي از شركت دادن اطفال در جنگ.
19. منع از جنگهاي كور وبدون نشانه.
20. منع از به كار گيري افراد ناتوان درجنگ.
هريك از اين اصول كه برگرفته از آيات وروايات وسيره عملي رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وائمه اطهار (عليهم السلام) درميدان جنگ است، ميتواند در جهت تبيين مباني فقهي حرمت به كارگيري ابزار جنگي غير متعارف هستهاي وميكروبي مورد استدلال قرار گيرد.
حرمت مسموم كردن مناطق مسكوني دشمن
پرواضح است در عصر رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وائمه (عليهم السلام) از سلاحهاي شيميايي و ميكروبي و سمي و هستهاي خبري نبوده است تا موضع آنان در برابر به كارگيري آنها مشخص شود، ليكن نمونههاي كوچكتري درآن زمان بوده است كه از جهات مختلف مشابه سلاحهاي غيرمتعارف عصر حاضر است. لذا ميتوان حكم آنها را به سلاحهاي غير متعارف عصر حاضر تعميم داد. ازجمله مسموم كردن مناطق، آتش زدن درختان ومزارع وخانهها، آب بستن برروي دشمن جهت غرق كردن آنها و....
رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وائمه (عليهم السلام) به نوعي درمقابل هريك از اينها موضع گرفتند و استفاده از اين قبيل سلاحها را در آن عصر منع كردهاند. از آنجا كه مسموم كردن مناطق مسكوني مشابهت بيشتري با سلاحهاي غير متعارف دارد، بيشترين بحث را به آن اختصاص ميدهيم.
روايات
روايتي در متون ديني از رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وارد شده است كه بر حرمت مسموم كردن محل سكونت دشمن دلالت دارد.
"عن سكوني، عن جعفرعن ابيه عن علي (عليه السلام)، ان النبي (صليالله عليه و آله وسلم) نهي ان يلقي السّم في بلاد المشركين" ؛
رسول خدا(ص)از سم پاشيدن در مناطق مشركان نهي كرده است. "
بحث سندي: برخي در سند اين حديث از آن جهت كه سكوني واقع شده است اشكال كردهاند. لكن جواب اشكال اين است كه اكثر قريب به اتفاق رجاليون سكوني را مقبول الروايه دانستهاند. شاهدش اين است كه شخصيت رجالي كه معروف به سختگيري در توثيقات است، يعني حضرت آيتالله خويي اين روايت به معتبره سكوني تعبير كرده است و طبق آن فتوا داده است. افزون بر اين، بسياري از فقهاي قديم ومعاصر طبق آن فتوا دادهاند
بحث دلالي: منع و نهي در اين روايات هرچند در مورد سم وارد شده است، لكن ملاك نهي اختصاص به سم ندارد، بلكه شامل هر گونه سلاحهاي كشتار جمعي ميشود، زيرا فرقي ميان مسموم كردن آب و يا هوا و يا زمين با استفاده از ديگر سلاحهاي غير متعارف نيست، بلكه استفاده از ديگر سلاحهاي غير متعارف به مراتب هولناكتر است. بنابراين، اگر در لسان مبارك رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) كلمه سم آمده است، قطعاً عنوان سم موضوعيت ندارد، بلكه اشاره به هرگونه سلاحي است كه سبب كشتار افراد بيگناه در خارج از مناطق جنگي است، اعم از انسانها، حيوانات، و يا آسيب به مزارع ومحيط زيست. بر اين مدعا ميتوان قرائن وشواهدي نيز اقامه كرد، از جمله:
اولاً: اولويت قطعي، زيرا اگر استفاده از سم كه به منطقه محدودي آسيب ميرساند حرام باشد، استفاده از بمب اتم و سلاح شيميايي به طريق اولي حرام است.
ثانياً: درخود روايت نامي از آب و يا زمين و يا هوا برده نشده است، بلكه حضرت به صورت مطلق فرموده است سم پاشيدن در سرزمين مشركان(دشمن) ممنوع است. پس شامل ابزارهاي مسمومكننده زمين، هوا، آب و... ميشود.
ثالثاً: اين گونه احكام جنبه تعبدي ندارد تا سم دانسته شود و الغاي خصوصيت جايز نباشد، بلكه از احكام توصلي است. لذا ميتوان از آن الغاي خصوصيت كرد و به ابزارهاي كشتار جمعي كه همانند سم بلكه در حد بيشتري سبب نابودي ميشود تعدي كرد.
رابعاً: پس از اين آيات و رواياتي مورد بحث قرار ميگيرد، از جمله آيه اعتدا، كه كشاندن جنگ را به غير نظاميان ممنوع ميكند. فرقي نميكند اين كار با مسموم كردن مناطق باشد يا استفاده از سلاحهاي هستهاي و غير متعارف. بعضي از محققين استدلال كردهاند. كه روايت كل ما يرجي به الفتح مجوزي است كه به هر صورت مسلمانان بتوانند پيروزي به دست بياورند جايز است اين دليل در مقابل آن ادله متواتره قابل اعتناء نيست.
نظرات فقهاء
بر اساس همين روايت و مشابه آن كه در كلمات ائمه (عليهم السلام) آمده است، بسياري از فقها پاشيدن سم در مناطق جنگي و غير جنگي را حرام دانستهاند. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره ميشود.
1. شيخ طوسي در كتاب (النهاية)كه با عبارات آن معامله روايات ميشود ـ زيرا بناي شيخ در اين كتاب بر اين بوده است كه بر اساس متن روايات فتوا دهد و از اين رو فقهاي بعد از شيخ عين عبارت شيخ را متن فتواي خود قرار دادهاند ـ مينويسد: فانه لا يجود أن يلقّي في بلادهم السم. همانا به تحقيق جايز نيست در مناطق كفار سم پاشيده شود.
2. ابن ادريس ميفرمايد:
يجوز قتال الكفار بسائر انواع القتل واسبابه الاّ بتفريق الساكن ورميهم بالغيران والقاء سمّ في بلادهم فانه لا يجوز أن يلقي السمّ في بلادهم
3. ابن زهره در اين باره مينويسد: فانه لا يجوز أن يلقي في ديارهم القاء السمّ ولا يقاتل في اشهر الحرام في من يري لها حرمة من الكفار إلا أن يبدأوا فيها بالقتال
4. محقق ثاني (كركي) ميفرمايد: "يحرم القاء السمّ إن امكن الفتح بدونه"
5. شهيد اول ميفرمايد: "ولا يجوز القاء السمّ علي الأصح"
6. شهيد ثاني در مسالك ميفرمايد: "القاء السمّ لوادي الي قتل نفس محترمهٍ حرام لذالك"
7. علامه حلي در ارشاد ميفرمايد: "وتجوز المحاربة باصنافهم الا السمّ ولو اضطر اليه جاز"
8. آيتالله محمدباقر صدر، افزون بر فتوا به حرمت مسموم كردن مناطق وبلاد مشركان، يك قدم جلو ميگذارد وتصريح ميكند: هرچند در روايت سكوني عنوان سم به كار رفته است، اما بيشك سم موضوعيت ندارد، بلكه از نظر ملاك هرگونه سلاح غير متعارف را شامل است.
9. آيتالله خويي (ره) ميفرمايد: "لا يجوز القاء السم في بلاد المشركين لنهي النبي (صليالله عليه و آله وسلم) في معتبرة السكوني عن ابي عبدالله(عليه السلام)قال قال امير المؤمنين (عليه السلام) نهي رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) أن يلقي السمّ في بلاد المشركين"
10. صاحب جواهر در ذيل كلام محقق حلي كه فرموده است: "يحرم القاء السم"، قول به حرمت را به بسياري از فقها از جمله شيخ در نهايه و ابن زهره در غنية و ابن ادريس در سرائر و علامه در مختصرالنافع و تبصره و ارشاد و شهيد اول در دروس و محقق ثاني در جامع المقاصد نسبت ميدهد و آن را به اين حديث نبوي مستند ميكند. سپس ميگويد ابن ادريس مستند منع و حرمت مسموم كردن بلاد را اختيار و نه تنها اين خبر دانسته است. بعد از آن از عدهاي علما ء از جمله علامه و شهيد در لمعه و شهيد ثاني نام ميبرد كه بر اساس اين روايت فتوا به كراهت دادهاند نه حرمت. ايشان در مقام بيان دليل كراهت از سوي اين فقها ءميفرمايد آنان سند اين حديث را و جهت وجود سكوني ضعيف دانستهاند.
سپس درمقام اشكال بر اين فقها ميفرمايد: روايت سكوني از نظر دانش رجال مورد قبول است و برعمل طبق روايات سكوني اجماع وجود دارد. پس سند روايت تمام است. بنابراين، اين فتوا به كراهت صحيح نيست، بلكه بايد فتوا به حرمت داده شود. سپس ايشان بحث ديگري را مطرح ميكند مبني بر اينكه عدهاي از فقها فرمودهاند مسموم كردن بلاد حرام است، در صورتي كه موجب قتل غير نظاميان گردد، و اگر تنها موجب نابودي دشمن در صحنه جنگ شود حرام نيست، چون پيروزي برآن متوقف است. ايشان در مقام اشكال بر اين نظريه و اثبات اينكه مسموم كردن بلاد براي كشتن دشمن جايز نيست، حتي اگر تنها راه پيروزي متوقف برآن باشد ميفرمايد:
روايت اطلاق دارد و حتي در صورت توقف پيروزي بر مسموم كردن بلاد، دال بر حرمت است. بنابراين، كشتن دشمن حتي در صحنه جنگ، هر چند تنها راه پيروزي مسموم كردن منطقه جنگي باشد، جايز نيست. معلوم ميشود اين نظريه صاحب جواهر، فقيه شيعي، به مراتب از قوانين بينالمللي درباره منع ابزار كشتارجمعي پيشرفتهتر است.
11. بسياري از مراجع تقليد معاصر نيز در استفتائاتي كه از آنها شده است به كار گيري ابزارهاي جنگي غيرمتعارف را در جنگ حرام دانستهاند. نتيجه: بر اساس اين روايات معتبره و فتواي فقهاي گذشته و استفتا از مراجع معاصر، استفاده از ابزارهاي جنگي غير متعارف حرام است، چون مصداق مسموم كردن مناطق جنگي است.
*پاورقي:
1 - مائده - 32
2 - بقره - 205
3 - نساء - 90
4 - انعام - 151
* از جمله اعمالي كه با سلاحها و عملكردهاي غيرمتعارف پيوند و ارتباط دارد و در اسلام منع شده است ميتوان از منع كندن و سوزاندن درختان و مزارع، منع تخريب ساختمانها و ويرانگري آباديها، منع كشتار غيرنظاميان از قبيل كودكان، زنان، پيران، مجروحان، پرستاران، بيماران، منع بستن آب و منع كشتن حيوانات نام برد
* رسول خدا(ص) از سم پاشيدن در مناطق مشركان نهي كرده است. سم پاشيدن اشاره به هرگونه سلاحي است كه سبب كشتار افراد بيگناه در خارج از مناطق جنگي است. اعم از انسانها، حيوانات، و يا آسيب به مزارع و محيط زيست
* از ديدگاه فقه اسلام، كشتن دشمن در صحنه جنگ هر چند راه پيروزي مسموم كردن منطقه جنگي باشد جايز نيست. اين نظريه كه صاحب جواهر فقيه شيعي آن را اثبات ميكند، به مراتب از قوانين بينالمللي درباره منع ابزار كشتار جمعي پيشرفتهتر است
منع به كارگيري سلاحهاي آتشزا
از جمله مواردي كه در روايات منع و نكوهش شده، استفاده از سلاحهاي آتشزا است. اين گونه روايات نيز ميتواند دليل برحرمت استفاده از ابزارهاي غير متعارف باشد، زيرا مصاديق اين گونه سلاحها در عصر رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) و ائمه (عليهم السلام) بسيار ابتدايي بوده است، ولي مصداق آن در عصر حاضر پيشرفته است بنابراين روايت شامل هرگونه وسيله آتشزا ميشود، هرچند توسط ابزار هستهاي باشد. به همان تقريبي كه در مبحث پاشيدن سم گذشت.
روايات
راجع به منع استفاده از تسليحات آتشزا در جنگ رواياتي رسيده است. از جمله:
1. "عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال أن النبي (صليالله عليه و آله وسلم) كان اذا بعث اميراً له علي سرية امره بالتقويالله عز وجل في خاصة نفسه ثم في اصحابه عامة ثم يقول اغز بسم اله وفي سبيلالله قاتلوا من كفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا و لا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً ولا مبتلاً في شاهق ولا تحرقوا النخل ولاتغرقوا بالماء ولا تقطعوا شجرة مثمر ولاتحرقوا زرعاً"
2. "عبدالله ابن مسعود عن ابيه قال قال رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) لا تعذّبوا بالنّار لا يعذب بالنار الا ربها"
نظر فقها درمورد سلاحهاي آتشزا
بسياري از فقهاي جهان اسلام بر اساس اين گونه روايات تصريح كردهاند استفاده از سلاحهاي آتشزا در ميدان جنگ حرام است. بيشك بخشي از سلاحهاي كشتار دسته جمعي واتمي نيز به نوعي آتشزا هستند و از اين رو مشمول اين نظريات فقهي خواهند بود.
از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. محقق حلي در شرايع الاسلام كه قرآن فقه نام گرفته است، استفاده از هر نوع سلاحهاي آتشزا را حرام دانسته است.
2. محقق ثاني نيز استفاده ازسلاحهاي آتشزا و سوزاندن درختان، محصولات كشاورزي، حيوانات و انسانهاي بيگناه را در صحنه جنگ حرام دانسته است
3. ابن ادريس از فقهايي است كه تصريح كرده است مقابله با دشمن با سلاحهاي آتشزا جايز نيست. وي مينويسد: "يجوز قتال الكفار... الا رميهم بالنيران"
نتيجه: بر اساس روايات و فتواي فقها ميتوان نتيجه گرفت استفاده از تسليحات غير متعارف در جنگ حرام است، چون مصداق سلاحهاي آتشزاست.
قاعده حرمت ترور
از جمله ادلهاي كه ممكن است بر حرمت استفاده از ابزار كشتار جمعي دلالت كند، رواياتي است كه دلالت دارد ترور و كشتن افراد در غير ميدان جنگ حرام است. پرواضح است استفاده از ابزار كشتار دسته جمعي نوعي ترور پيشرفته است و به تعداد افراد كشته شده ترور صادق خواهد بود. بنابراين، همان ادلهاي كه بر حرمت ترور يك فرد دلالت دارد، بر حرمت استفاده از ابزارهاي غير متعارف نيز دلالت ميكند. روايات دال برحرمت ترور متعدد است. از جمله نبوي معروف: الايمان قيد التفك المؤمن لا يفتك؛ ايمان ترور را به زنجير كشيده. مؤمن ترور نميكند.
اين روايت درمنابع شيعه وسني زياد آمده: از جمله مقتل ابي مخنف، تاريخ طبري، تنزيه الأنبياء آمده است. روش وسيره عملي رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) وائمه معصوم (عليهم السلام) وشاگردان مكتب آنان نيز اين گونه بوده است. از آن جمله حضرت مسلم در شهر كوفه است عبيدالله ابن زياد قصد عيادت شريك بن ابي اعور از شيعيان و دوستان سيد الشهدا (عليه السلام) را كه درخانه هاني بن عروه بستري بود ميكند. شريك با مسلم قرار ميگذارند مسلم پشت پرده مخفي شود و به هنگام آمدن عبيدالله بن زياد شريك بن اعور جمله "اسقني بشربة من الماء" را بگويد و او بر عبيدالله حمله و كار آن جرثومه فساد را يكسره كند. به هنگام آمدن عبيدالله، شريك بن اعور اين كلمه رمز را بر زبان جاري ميكند، اما از مسلم خبري نميشود. بار دوم تكرار ميكند، خبري نميشود. سپس شعري ميخواند كه صيد از قفس فرار ميكند، ولي مسلم دست به ترور نميزند. عبيدالله ميفهمد وفرار ميكند. شريك ازمسلم ميپرسد. چرا حمله نكردي؟ مسلم ميگويد: به خاطر حديث رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) "الأيمان قيد الفتك والمومن لا يفتك. "1
درتاريخ موارد ديگري وجود دارد كه سيره عملي ائمه (عليهم السلام) اجتناب از هر گونه ترور وعمل غافلگيرانه بوده است. از جمله علي (عليه السلام) پس ازرحلت رسول گرامي اسلام (صليالله عليه و آله وسلم) با پيشنهاد به قتل رساندن دشمنان آن حضرت مخالفت كرد.
نتيجه: از حرمت ترور در اسلام نتيجه ميگيريم استفاده از سلاحهايي كه همانند سلاحهاي كشتار جمعي انسانها جانشان را با قتل كور از دست دهند حرام است.
قاعده حرمت اعتداء
اعتدا عنواني در فقه اسلامي و مشتمل بر احكام زياد تكليفي و وضعي است. از جمله اين احكام، حرمت تكليف تجاوز از حد در استفاده از ابزارهاي غير متعارف در جنگ است. از اين رو، يكي از مصاديق بارز اعتدا قطعاً استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي است. بنابراين، براساس آيات ورواياتي كه بر حرمت اعتدا در ميدان جنگ با دشمن دلالت ميكند، ميتوان به طور قطع و جزم فتوا به حرمت استفاده از ابزار كشتارجمعي داد. كما اينكه بسياري از مفسران شيعه و سني اين استفاده را كردهاند.
آيات
آياتي كه برحرمت و منع اعتدا و تجاوز در استفاده از ابزارهاي جنگي دلالت ميكند فراوان است. در اينجا به يكي از آيات بسنده ميشود. وقاتلوهم في سبيلالله الذين يقاتلونكم ولاتعتدوا أنالله لا يحب المعتدين2
در راه خدا باكساني كه با شما ميجنگند نبرد كنيد وازحد تجاوز نكنيد. خداوند تعدي كنندگان را دوست ندارد.
اين آيه را ميتوان از كليديترين آيات راجع به حرمت استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي به حساب آورد، زيرا ميتوان چندين اصل و قاعده را درباره جنگ با دشمنان از آن استفاده كرد. از جمله:
الف. اصل تناسب در تسليحات جنگي.
ب. اصل تفكيك ميان دشمن جنگجو وغير جنگجو: همانند كودكان، زنان، پيران، بيماران، مجروحان، نيروهاي خدماتي، وهمانند آنها ونيز حيوانات و اشجار ومزارع و به طور كلي محيط زيست. بر اساس اين آيه، استفاده از هرگونه سلاح جنگي كه مصداق تعدي وتجاوز از حد باشد حرام است. نيز كشاندن جنگ از منطقه جنگي به غير آن كه سبب آزار و اذيت شود، هر چند آزار حيوانات وگياهان ومحيط زيست باشد، حرام است. زيرا نهي در "لاتعتدوا" مطلق است وشامل هرگونه اعتدا حتي به محيط زيست ميشود.
نظرات مفسران قرآن
علامه طباطبايي (ره) مينويسد كه حرمت گسترش جنگ وكشتار غير جنگجويان دشمن از باب تخصيص نيست، بلكه زنان و كودكان و پيران و همانند آنها تخصصاً خارجاند ايشان در مقام بيان مصاديق "لا تعتدوا" ميفرمايد: اگر پيش از پيشنهاد مصالحه بر سر حق و دعوت به آن جنگ شروع شود، اين گونه جنگ حرام است يا چون مصداق اعتداست. آيتالله مكارم شيرازي ميفرمايد: از اين آيه برميآيد، افزون بر حرمت كشاندن جنگ به غير نظاميان، تعدي به باغستانها، گياهان و زراعتها ونيز استفاده از مواد سمي براي زهر آلود كردن آبهاي آشاميدني دشمن يعني جنگ شيميايي و ميكروبي جايز نيست.
مقدس اردبيلي درذيل آيه ميفرمايد:
از جمله مصاديق اعتداء كه حرام است، آغاز كردن جنگ پيش از آغاز دشمن و نيز كشتن كافر معاهد و دعوت دشمن به حق و كشتن به شكل ناروا
نظر مفسران اهل تسنن
مفسران اهل تسنن، همانند مفسران شيعي، از عنوان اعتداء درآيه 190 بقره حرمت استفاده از ابزار كشتار دسته جمعي را استفاده كردهاند. از باب نمونه، وهبه زحيلي، از متفكران اهل تسنن، در تفسير المنير در مقام بيان مصاديق اعتداي حرام مينويسد آغاز به جنگ، كشتن افراد مسلم، جنگ با غير نظاميان، مانند كودكان، زنان، پيران، تخريب خانهها، قطع درختان، به آتش كشيدن زراعتها همانند تعدي به اين موارد مورد كراهت و غضب خداوند است. بسياري از روايات فريقين نيز همانند آيه اعتدا، برحرمت كشاندن جنگ از صحنه جنگ به منطقه غير نظامي و تعدي كردن به غير نظاميان ومحيط زيست دلالت ميكند. حال فرقي نميكند اين كار با تسليحات متعارف باشد يا غير متعارف.
روايات از طريق اهل بيت (عليهم السلام)
روايات منقول از طريق اهل بيت (عليهم السلام) در اين باره فراوان و چند دسته است. ما به گزارش يك دسته كه جامع است بسنده ميكنيم.
1. "محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن إبي عمير عن معاوية بن عمار قال أظنه عن أبي حمزة الثمالي عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كان رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) اذا أراد أن يبعث سرية دعاهم فأجلسهم بين يديه ثم يقول سيروا بسمالله و بالله وفي سبيلالله وعلي ملة رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) لا تغلوا ولاتمثلوا ولا تغدروا ولا تقتلوا شيخاً فانياً ولا صبياً ولا امرأةً ولا تقطعوا شجراً إلا أن تضطروا إليها... "
2. "روينا عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه عن علي (عليه السلام) أن رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) إذا بعث جيشا أو سرية أوصي صاحبها بتقويالله في خاصة نفسه و بمن معه من المسلمين خيراً وقال اغزوا بسمالله و في سبيلالله وعلي ملة رسولالله تقاتلوا القوم حتي تحتجوا عليهم.... ولا تقتلوا وليداً و لا شيخاً كبيراً ولا امرأة يعني إذا لم يقاتلوكم ولا تمثلوا ولاتغلوا ولاتغدروا"
3. "عن علي بن إبراهيم عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: إن النبي (صليالله عليه و آله وسلم) كان إذا أراد أن يبعث أميراً علي سرية أمره بتقويالله عزوجل في خاصة نفسه ثم في اصحابه عامة ثم يقول اغزوا بسمالله وفي سبيلالله قاتلوا من كفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا ولا تمثلوا ولاتقتلوا وليداً"
روايات اهل سنت
روايات ازطريق اهل سنت در اين باره زياد است. از باب نمونه:
1. "عن خالد بن الفزر حدثني أنس بن مالك أن رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) قال: انطلقوا باسمالله وعلي ملة رسولالله لا تقتلوا شيخاً فانياً ولا طفلاً ولا صغيراً ولا امرأةً ولاتغلوا وضموا غنائمكم و أصلوا وأحسنوا إنالله يحب المحسنين النتهي"
2. "وأخرج ابن جرير وابن المنذر و ابن أبي حاتم عن ابن عباس في قوله "ولا تعتدوا" يقول لا تقتلوا النساء والصبيان ولا الشيخ الكبير ولا من القي السلم وكف يده فان فعلتم فقد اعتديتم"
3. "عن سليمان بن بريدة عن أبيه قال كان رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) إذا أمر أميراً علي جيش أو سرية أوصاه في خاصته بتقويالله ومن معه من المسلمين خير اثم قال اغزوا بسمالله في سبيلالله قاتلوا من كفرالله اغزوا ولا تغلوا ولا تغدروا ولا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً. وإذا لقيت عدوك من المشركين فادعهم إلي إحدي ثلاث خصال"
4. "عن سليمان بن بريدة عن أبيه قال كان رسولالله صليالله علي وسلم إذا بعث أميراً علي جيش أوصاه في خاصة نفسه بتقويالله ومن معه من المسلمين خيراً فقال: اغزوا بسمالله و في سبيلالله قاتلوا من كفر بالله، اغزوا ولاتغلواولا تغدروا ولا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً"
نظرات فقهاي شيعه
فقهاي شيعه بر اساس آيه اعتداء و روايات فراوان تصريح كردهاند استفاده از ابزارهاي جنگي موجب كشتار جمعي حرام است.
1. "ولا يجوز قتال النساء. فإن قاتلن المسلمين وعاونّ أزواجهنّ ورجالهنّ، أمسك عنهنّ. فإن اضطرّوا الي قتلهنّ، جاز حينئذ قتلهنّ، ولم يكن به بأس"
2. "مسألة: لا يجوز قتل صبيان المشركين إجماعاً ولا نسائهم والمجانين منهم روي الجمهور عن يونس بن مالك أن النبي قال: انطلقوا باسمالله وبالله وعلي ملة رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) لا تقتلوا شيخاً كبيراً فانياً ولا صغيراً و لا امرأةً ومن طريق الخاصة مارواه الشيخ في الحسن عن أبي حمزة الثمالي عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كان رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) إذا أراد أن يبعث سرية رعاهم فأجلسهم بين يديه ثم يقول لهم سيروا باسمالله و بالله وفي سبيلالله وعلي ملة رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) الا تعلوا ولا تمثلوا ولا تغدروا ولا تقتلوا شيخاً فانياً ولا صبياً ولا امرأة و أيما رجل من أدني المسلمين وأفضلهم نظر إلي أحد من المشركين فهو جار حتي أن يسمع كلام الهفإن تبعكم فأخوكم في دينكم وإن بغت فاستعينوا بالله عليه و أبلغوا به مأمنه. ولأنهم ليسوا من أهل المحاربة فلا ينبغي قتلهم"
3. "خامساً: النهي عن قتل من لا يقاتل ولا يعين في الحرب علي المسلمين: نهي رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) عن قتل من لا يقاتل في مكة، و نهي عن قتل النساء والصبيان و الشيوخ الذين لا يقاتلون ولا يعينون المقاتلين ولو بالتدبير و الفكر. كما نهي عن قتل العصفاء والوصفاء والرهبان والمقعد وأصحاب الصوامع الذين لا تدخل لهم في حزب المسلمين بأي نحو و إليك النصوص"
نظرات فقهاي اهل سنت
فقهاي اهل سنت، همانند صاحب نظران شيعه، براساس آيات و روايات فتوا دادهاند استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي و هرگونه عملي كه موجب كشاندن جنگ به منطقه غير نظامي باشد و موجب تعدي و تجاوز به غير نظاميان و محيط زيست از قبيل حيوانات، مزارع و درختان و تخريب خانهها گردد، حرام است. در اينجا به بعضي از اين موارد اشاره ميشود:
فقهاي حنفي
1. "ولا يقتلوا مجنوناً، ولا امرأءً ولا صبياً، ولا أعمي، ولا مقعداً، ولا مقطوع اليمين، و لا شيخاً فانياً"
2. "ولا يقتلوا امرأة ولا صبياً ولا شيخاً فانياً ولا مقعداً ولا أعمي لأن المبيح للقتل عندنا هو الحراب ولا يتحقق منهم، ولهذا لا يقتل يابس الشق والمقطوع اليمني والمقطوع يده ورجله من خلاف"
3. "ولا يقتلوا امراة ولا صبياً و لا شيخاً فانياً ولا مقعداً ولا اعمي لأنالمبيح للقتل عندنا هوالحراب ولا يتحقق منهم. ولهذا لا يقتل يابس الشق والمقطوع اليمني والمقطوع يده ورجله من خلاف"
4. "لا ينبغي أن يقتل النساء من أهل الحرب ولا الصبيان ولا المجانين ولا الشيخ الفاني، لقوله تعالي"وقاتلوا في سبيلالله الذين يقاتلوكم" وهؤلاء لا يقاتلون وحين استعظم رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) و قتل النساء أشار إلي هذه بقوله: هاه، ماكانت هذه تقاتل أدرك خالداً وقل له: لا تقتلن ذرية و لاعسيفاً"
فقهاي شافعي
1. "(فصل) ولا يجوز قتل نسائهم ولا صيانهم إذا لم يقاتلوا لما روي ابن عمر رضيالله عنه أن رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) نهي عن قتل النساء و الصبيان ولا يجوز قتل الخنثي المشكل، لانه يجوز أن يكون رجلاً ويجوز أن يكون امرأة فلم يقتل مع الشك"
2. "و يحرم عليه قتل صبي ومجنون و امره وخنثي مشكل. الشرح: (ويحرم عليه قتل صبي و مجنون) ومن به رق (وامراة وخنثي مشكل) للنهي عن قتل الصبيان والنساء في الصحيحين، والحق المجنون بالصبي، والخنثي بالمرأة لاحتمال أنوثته"
4. "قوله (نهي رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) عن قتل النساء و الصبيان) أجمع العلماء علي العمل بهذا الحديث وتحريم قتل النساء والصبيان إذا لم يقاتلوا فإن قاتلوا قال جماهير العلماء يقتلون"
فقهاي حنبلي
1. "(فصل) و لا تقتل امرأة و لا شيخ فإن و بذلك قال مالك و أصحاب الرأي، وروي ذلك عن أبي بكر الصديق ومجاهد. و روي عن ابن عباس في قوله تعالي(و لاتعتدوا) يقول لاتقتلوا النساء الصبيان والشيخ الكبير"
2. "(مسألة) (وإذا ظفر بهم لم يقتل صبي ولا امرة ولا راهب و لا شيخ فإن ولا أعمي، لا رأي لهم الا ان يقاتلوا) إذا ظفر بالكفار لم يجز قتل صبي لم يبلغ بغير خلاف لما روي ابن عمر رضيالله عنهما ان النبي (صليالله عليه و آله وسلم) نهي عن قتل النساء و الصبيان، متفق عليه ولان الصبي يصير رقيقاً بنفس السبي ففي قتله إتلاف المال و إذا سبي منفرداً صار مسلماً فاتلافه اتلاف من يمكن جعله مسلماً"
فقهاي مالكي
1. "ولا يقتل النساء و لا الصبيان لما صح من نهيه عليه الصلاة والسلام عن قتلهم"
2. "وها هنا تفريعان الأول في الكتاب لا يقتل النساء ولا الصبيان ولا المشايخ الكبار ولا الرهبان في الصوامع و الديارات ويترك لهم من أموالهم ما يعيشون به و نهي عن قتل العسيف وهوالأجير و في مسلم نهي عن قتال النساء والصبيان وفي النسائي لاتقتلوا ذرية ولا عسيفاً"
فقهاي ظاهري
1. "مسألة ـ ولايحل قتل نسائهم ولا قتل من لم يبلغ منهم الا أن يقاتل أحد ممن ذكرنا فلا يكون للمسلم منجا منه الا بقتله فله قتله حينئذ * روينا من طريق البخاري نا أحمد بن يونس الليث ـ هوابن سعيد ـ عن نافع ان ابن عمرأخبره (ان امرأة وجدت في بعض مغازي النبي (صليالله عليه و آله وسلم) مقتولة فأنكر) رسولالله (صليالله عليه و آله وسلم) قتل النساء والصبيان"
جمع بندي
از مجموع مباحثي كه تحت عنوان مقتضاي اصل اولي و حرمت مسموم كردن مناطق مسكوني مشركان وحرمت به كار گيري ابزارهاي آتشزا و حرمت ترور وحرمت تجاوز از سلاحهاي متعارف در جنگ صورت گرفت به اين نتيجه قطعي و مسلّم ميرسيم استفاده از سلاحهاي غير متعارف هستهاي، ميكروبي و شيميايي، در انواع مختلف آن، از نظر تمام مذاهب فقهي اسلام، مذهب جعفري اثنا عشري، مالكي، حنفي، شافعي، حنبلي، و ظاهري حرام است.
" پاورقی :
1- طوسی - تهذیب - جلد 1 - ص 214
2- بقره: 190
منابع
1- ابن ادريس الشافعي، ابوعبدالله محمد، 1403ق، كتاب الأم، دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، الطبعة الثانيه.
2- ابومخنف، 1378، مقتل الحسين، تحقيق شيخ محمدهادي يوسفي غروي، ترجمه علي كرمي، موسسه مطبوعاتي دارالكتب، چاپ دوم، 1378، ش چاپخانهاش.
3- احمدبن حنبل، بيتا، مسنداحمد، بيروت، دارصادر.
4- التميمي المغربي، نعمانبن محمد، بيتا، دعائم الاسلام، ج 1، بيروت، المكتب الاسلامي.
5- العلامة الحلي، 1411ق، ارشاد الاذهان، قم، مؤسسة النشر الاسلامـي التابعة لجـامعـة المدرسين.
6- أحمـدي ميانـجي، علي، 1411ق، الاسيـر فيالاسـلام، قم، مؤسسـة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، قم المقدسة، الطبعة الأولي.
7-آبي الأزهري، بيتا، الثمر الداني، بيروت، المكتبة التقافيه.
8-بيهقي، احمدبنالحسين، بيتا، السنن الكبري، بيجا، دارالفكر.
9-ترمذي، محمدبن عيسي، 1403ق، سنن الترمذي، تحقيق و تصحيح: عبدالرحمن محمدعثماني، م، دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، الطبعة الثالثه.
10- حرالعاملي، محمدبنالحسن بن علي، 1409ق، تفصيل وسايل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، قم المقدسه، مؤسسة آلالبيت لاحياء التراث، الطبعة الاولي.
11- حسيني الحصيني الدمشقي الشافعي، تقيالدين أبي بكر بن محمد، بيتا، كفاية الأخيار في حل غاية الأختصار، تحقيق عليعبد الحميد بلطجي و محمد وهبي سليمان، دمشق، دارالخير.
12- حسيني جرجاني، سيدامير ابوالفتوح، 1404ق، آيات الاحكام، تهران، انتشارات نويد.
13- خوئي، سيدابوالقاسم موسوي، 1410ق، المنهاج الصالحين، قمالمقدسه، نشر مدينه العلم.
14- راوندي، قطبالدين سعيدبن هبةالله، 1405ق، فقه القرآن في شرح آيات الأحكام، قم، كتابخانه آيتالله مرعشي نجفي.
15- سيدرضي، 1415، نهجالبلاغه، بيروت، دارالاسوه.
16-سيوطي، جلالالدين، بيتا، الدر المنثور في تفسير المأثور، بيروت، المكتبة الثقافه.
17-شريف لاهيجي، محمدبنعلي، 1362ش، تفسير شريف لاهيجي، تهران، دفتر نشر داد.
18-شهيد الاول، محمدبنمكي العاملي، 1417ق، الـدروس الشرعـية في فقـه الامامـية، قمالمقدسه، مؤسسه النشر الاسلامي التابعة لجامعة المدرسين، الطبعة الثانية.
19-شهيد الثاني، زيدالدينعليبناحمد العاملي، 1413ق، المسالك الافهام الي تنقيح، قم، شرايع الاسلام مؤسسه المعارف الاسلاميه، چاپ اول.
20-صدر الشهيد السيد محمد، 1420ق، ماوراء الفقه، المحقق، المصحح، جعفرهادي الدجيلي، بيروت، دارالاضواء للطباعة و النشر و التوزيع، الطبعة الاولي.
21-طباطبائي، علامه محمدحسين، 1374ش، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
22-طنطاوي، سيدمحمد، بيتا، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، بيجا، بينا.
23-طوسي، ابوجعفر محمدبن الحسن، 1400ق، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي، بيروت، دارالكتاب العربي، الطبعة الثانيه.
24-علامة حلي، العلامة الحسنبن يوسفبن المطهر الأسدي، 1413ق، قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام، قمالمقدسه، مؤسسه النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، الطبعة الأولي.
25-فاضل مقداد، جمالالدين مقدادبن عبدالله، 1419ق، كنز العرفان في فقه القرآن، تهران، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي.
26-فيروزآبادي شيرازي، ابياسحاق ابراهيم بنعليبن يوسف، 1424ق، المذهب في فقه الامام الشافعي، بيروت، دارالمعرفة للطباعة و النشر و التوزيع، الطبعة الاولي.
27-فيض كاشاني، محمدمحسن ابن شاه مرتضي ابن شاه محمود، 1406ق، الوافي، محقق / مصحح: فياءالدينحسيني اصفهاني، اصفهان، كتابخانة اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، چاپ اول.
28-قاري، ملاعلي، 1014ق، شرح مسند أبي حنيفة، بيروت، دارالكتب العلمية.
29-قرائتي، محسن، 1383ش، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن.
30-قزويني، محمدبنيزيد، بيتا، سنن ابنماجة، تحقيق و ترقيم و تعليق، محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دارالفكرللطباعة و النشر و التوزيع.
31-كاشاني، ملافتحالله، 1423ق، زبدة التفاسير، قم، بنياد معارف اسلامي.
32-كليني، ابوجعفر محمدبنيعقوب، 1407ق، الكافي، طهران، دارالكتب الاسلاميه، الطبعة الرابعة.
33-محقق حلي، جعفربن محمد، 1412ق، شرائع الاسلام، ج، تعليق و تحقيق عبدالحسين محمدعلي بقال، قم، مؤسسه المعارف الاسلامية، چاپ اول.
34-مقدس اردبيلي، احمدبنمحمّد، بيتا، زبدة البيان في أحكام القرآن، تهران، كتابفروشي مرتضوي.
35-مكارم شيرازي، همكاران، 1354ش، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
36-موصلي الحنفي، الامام عبدالله بن محمودبن مودود، 1419ق، الاختيار لتعليل المختار، تعليق و تخريج: عبدالطيف محمدعبدالرحمن، بيروت، دارالكتب العلمية، الطبعة الاولي.
37-نيشابوري، الحاكم الكبير ابواحمد، 1980م، معرفة علوم الحديث،
* از ديدگاه فقه اسلامي استفاده از سلاحهاي آتشزا و سوزاندن درختان، محصولات كشاورزي، حيوانات و انسانهاي بيگناه حرام است و به شدت از اين اعمال منع شده است. امروز بخشي از سلاحهاي كشتار جمعي و اتمي به نوعي آتشزا ميباشند و شامل اين نظريه در فقه اسلامي هستند
* نتيجه قطعي كه از نظر تمام مذاهب فقهي به دست ميآيد اين است كه استفاده از سلاحهاي غيرمتعارف هستهاي، ميكروبي و شيميايي در انواع مختلف حرام و ممنوع ميباشد
* حسن صدراللهي دامغاني
پي نوشت :
روزنامه جمهوري اسلامي 1/11/1392