loading...
جهان حقوق | lawglobal | سایت جهان حقوق
چندکلامی بابازدیدکنندگان گرامی:
usc9_emam91-001.jpg 
به سایت جهان حقوق؛حقوق جهان خوش آمدید:


کاربران عزیز شما باثبت نام درسایت میتوانید مطالب خودمقاله های خودو...را بااسم خود

انتشار کنید همچنین میتوانیدبه راحتی جواب سئوالات خودرا به دست آوردید.

 دوستان بازدیدکننده که درتمامی شاخه های حقوق؛درحال تحصیل ؛فارغ التحصیل شده اند(دانشجویان حقوق؛اساتید؛وکلا؛کارشناسان قضایی و...) درصورت علاقه همکاری

باسایت می توانید باعضویت وارتباط بامدیر همکاری خودرا آغاز نمایند.

توجه جهت نظردرموردمطالب:لطفا جهت نظر وپاسخ و... باکلیک برروی سرتیتر مطلب

(موضوع مطلب) وواردشدن به صفحه دیگراقدام نمایید.


«باتشکر از حسن انتخاب شما عزیزان»

علیرضاجعفری بازدید : 1544 پنجشنبه 09 مهر 1394 نظرات (0)

متن کامل و نهايي قانون اساسي جديد افغانستان به زبان فارسي به شرح
ذيل است :
 

بسم الله الرحمن الرحيم
"الحمدالله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيد الانبياء و المرسلين
محمد (ص ) و علي آله و اصحابه اجمعين "
مقدمه "
ما مردم افغانستان :
با ايمان راسخ به ذات پاک خداوند (جل جلاله ) و توکل به مشيت حق تعالي و
اعتقاد به دين مقدس اسلام ،
با درک بي عدالتي ها و نابساماني هاى گذشته و مصايب بي شمارى که بر کشور
ما وارد آمده است ،
باتقدير از فداکارى ها، مبارزات تاريخي ، جهاد و مقاومت بر حق تمام مردم
افغانستان و ارج گذارى به مقام والاى شهداى راه آزادى کشور،
با درک اين که افغانستان واحد و يکپارچه به همه اقوام و مردم اين
سرزمين تعلق دارد،
با رعايت منشور ملل متحد و با احترام به اعلاميه جهاني حقوق بشر،
به منظور تحکيم وحدت ملي و حراست از استقلال، حاکميت ملي و تماميت ارضي
کشور،
به منظور تاسيس نظام متکي بر اراده مردم و دمکراسي ،
به منظور ايجاد جامعه مدني عارى از ظلم ، استبداد، تبعيض و خشونت و
مبتني بر قانونمندى ، عدالت اجتماعي ، حفظ کرامت و حقوق انساني و تامين
آزادى ها و حقوق اساسي مردم ،
به منظور تقويت بنيادهاى سياسي ، اجتماعي ، اقتصادى و دفاعي کشور،
به منظور تامين زندگي مرفه و محيط زيست سالم براى همه ساکنان اين
سرزمين ،
و سرانجام ، به منظور تثبيت جايگاه شايسته افغانستان در خانواده
بين المللي ،
اين قانون اساسي را مطابق با واقعيت هاى تاريخي ، فرهنگي و اجتماعي کشور
و مقتضيات عصر، از طريق نمايندگان منتخب خود در لويه جرگه مورخه چهاردهم
جدى (دى ماه ) سال يک هزار و سيصد و هشتاد و دو هجرى شمسي در شهر کابل
تصويب کرديم .
 فصل اول- دولت
ماده اول
افغانستان ، دولت جمهورى اسلامي ، مستقل، واحد و غيرقابل تجزيه مي باشد.
ماده دوم
دين دولت جمهورى اسلامي افغانستان ، دين مقدس اسلام است .
پيروان ساير اديان در پيروى از دين و اجراى مراسم ديني شان در حدود
احکام قانون آزاد مي باشند.
ماده سوم

 

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

علیرضاجعفری بازدید : 4520 چهارشنبه 08 مهر 1394 نظرات (0)
جزوه های حقوق بین الملل عمومی 1 و 2

بسیار خلاصه و مفید مجموعا در 60 صفحه
خلاصه شده از کتاب دکتر موسی زاده که منبع ارشد هم می باشد
(باتشکر از بیت العدل)


فایل (های) پیوست شده
.rar  دانلودکنید کلیک کن(اندازه: 581.12 KB / تعداد دفعات دانلود: 8672)
علیرضاجعفری بازدید : 1499 چهارشنبه 08 مهر 1394 نظرات (0)

 

جزوه ی طلایی آیین دادرسی مدنی ویژه آزمونهای حقوقی برگرفته از کتب دکتر شمس ، آراء وحدت رویه ، نظرات مشورتی و آموزه های جناب آقای جمال الدین میرفردی

دانلود

علیرضاجعفری بازدید : 7465 چهارشنبه 08 مهر 1394 نظرات (1)

جزوه حقوق جزا عمومی استاد ساولانی

استاد برجسته موسسه عالی فرزانگان دادفرین


فرمت PDF

این جزوه به صورت تایپی می باشد

 

دوستان این جزوه برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و وکالت و مشاوران کافی می باشد

این جزوه حاوی تمام نکات حقوق جزا از اساتید بنام می باشد پس به خیال راحت ان را مطالعه کنید

به دلیل زیاد بود جزوه من آن را به چندین قسمت تبدیل کردم


 


نظر یادتون نره

 


توجه: فایل ها مشکلی ندارند

دوستان برای دانلود از نرم افزار مدیرت دانلود استفاده کنید

 



قسمت اول: کلیات حقوق جزای عمومی


 

قسمت دوم: مکاتب حقوق جزای عمومی

 

 

قسمت سوم: کلیات جرم حقوق جزای عمومی


 

قسمت چهارم: اصول صلاحیت کیفری حقوق جزای عمومی


 

قسمت پنچم: عوامل موجه جرم

 

 

قسمت ششم: عنصر مادی جرم


 

قسمت هفتم: عنصر معنوی جرم


 

 

علیرضاجعفری بازدید : 1496 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

HK Central Statue Square Legislative Council Building n Themis s.jpg

بانوی عدالت، (ایزدبانو یا الهه عدالت) که در زبان فارسی به اشتباه فرشته عدالت هم نامیده می‌شود، انسان‌واره‌ای است نمادین برای اعمال اصول اخلاقی در دستگاه قضاوت.

پیشینه:

اساطیر روم زنی را ایزدبانوی (الهه) عدالت گرفته‌اند و او را جاستیتیا نامیده‌اند. جاستیتیا معمولاً چنین ترسیم شده است که شمشیری و ترازویی در دستان و چشم‌بندی بر چشم دارد. مجسمه بانوی عدالت که زینت‌بخش کاخ‌های دادگستری در جهان است تلفیقی از ایزدبانوان رومی و یونانی، فورتونا با چشم‌بند، توخه از اساطیر یونان و نمسیس شمشیر به دست، می‌باشد.

چشم بند:

تصاویر جاستیتیا تا قرن پانزدهم میلادی بدون چشم‌بند هستند. چشم‌بند به معنای این است که مرز و حدود در قضاوت بدون توجه به قدرت، پول و دارائی مشخص می‌شود و قضاوت به صورت کور و بی‌طرف انجام می‌شود. از سال ۱۵۴۳ میلادی در مجسمهٔ بانوی عدالت در برلین این شخصیت دارای چشم‌بند شد.

ترازو معمولاً در دست راست و شمشیر در دست چپ قرار دارد. شمشیر نیز معمولاً دولبه است که بدین معناست که ممکن است برای هر کدام از دو طرف استفاده شود.

 

در ایران:

علیرضاجعفری بازدید : 1442 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

انتقال حق سرقفلی

سلام

دوستی عنوان کردند که بر اساس حکم دادگاه محق در استفاده از مغازه با حق سرقفلی شده اند بدون اینکه بتوانند آن را به غیر انتقال دهند پرسیدند آیا گرفتن جواز کسب توسط همسر یا فرزندانشان انتقال به غیر محسوب میشود؟

بله- مگر اینکه حق سرقفلی از طریق ارث به همسر و فرزندان منتقل شده باشد که مصداق انتقال به غیر نیست.

موفق باشید.

 

طلاق و حضانت فرزندان

سلام

خانمی نوشتند که شوهر دارای فساد اخلاقی است و اکنون تصمیم گرفته که با دادن مهریه شان طلاقشان دهد در خصوص وضعیت دو فرزند 5 و 13 ساله شان پرسیده اند.

پاسخ: شما می توانید با اثبات فساد اخلاقی شوهر خود حضانت فرزندان را خودتان بر عهده بگیرید و فرزندانتان را در کنار خودتان داشته باشید. در عین حال که مهریه را نیز وصوا نموده و طلاق می گیرید.

موفق باشید.


ایجاد حق در تمدید قرارداد اجاره

سلام

شخصی عنوان کردند که پارکینگی را اجاره نموده اند و از طرف مالک اقدام به اخذ مجوزهای لازمه و دایر نمودن ان کرده اند و مالک نیز به طور ضمنی گفته است که من مغازه را برای چندین سال پیاپی به شما اجاره خواهم داد ولی اکنون می خواهد پس از گذشت یکسال مغازه را تخلیه کند

پاسخ: در صورتیکه مبلغی به عنوان سرقفلی بین طرفین در زمان انعقاد قرارداد اجاره تعیین و رد و بدل نشده است پس از اتقضا قرارداد مستاجر مکلف به تخلیه مغازه خواهد بود.

موفق باشید.


مغازه در طرح تعریض شهرداری

سلام

دوستی عنوان کردند که در سال 84 مغازه ای را اجاره نموده و اقدام به اخذ مجوز کار در آن نموده اند و چون مغازه در طرح تعریض شهرداری بوده است شهرداری از ایشان تعهد گرفته که هر لحظه خواست مغازه را تخریب کند ایشان مانع نشوند اکنون در خصوص اعتبار این تعهد نامه پرسیده اند.

پاسخ: این تعهد نامه به خودی خود صحیح است و مفاد آن لازم الاجرا.

موفق باشید.

 

منازعه و ایراد جراحت

سلام

آقایی عنوان کردند که در منازعه ای که با دیگری داشته اند متحمل جراحاتی گردیده اند که گواهی پزشکی قانونی هم موید آن است.

پاسخ: شما می توانید به دادگاه شکایت کنید و هرکسی که به دیگری جراحتی وارد نموده باشد محکوم به پرداخت دیه به طرف مقابل خواهد بود.

موفق باشید.

 

طلاق زن

سلام

دوستی عنوان نمودند که برادرشان خانمی را عقد نموده و الان قصد دارند که وی را طلاق دهند

پاسخ: طلاق از طرف مرد امکان پذیر است در صورتی که مهریه زن را بپردازد البته اگر طلاق قبل از انجام عمل زناشوئی (نزدیکی) صورت گیرد نصف مهریه را باید بپردازد در غیر این صورت باید کل مهریه پرداخت شود مگر اینکه زن تمام یا قسمتی از آن را ببخشد.

موفق باشید.


حق ارث

سلام

دوستی در مورد ارث سوال پرسیدند.

پاسخ: اصل کلی  این است که ارث فقط به اشخاصی تعلق می گیرد که در زمان فوت متوفی زنده بوده باشند. در نتیجه اگر پسری قبل از پدر خود بمیرد به همسر آن پسر که در زمان فوت پدر در قید حیات نبوده است ارثی تعلق نمی گیرد. این اصل در سایر طبقات ارث نیز حاکم است و در صورتیکه در پسر بعد از فوت پدر بمیرد سهم ارث او از پدر به وراث پسر میرد.

موفق باشید.

 

تمدید اجاره

سلام

دوستی عنوان کردند که قصد دارند قرارداد اجاره شان را با مالک بدون اینکه به بنگاه معاملاتی بروند تمدید نموده و مبلغ اضافه ای را به عنوان افزایش رهن به مالک بپردازند و پشت قرارداد اولیه تمدید را به صورت کتبی تایید کنند اکنون پرسیدند که آیا از لحاظ حقوقی مشکلی بوجود نمی آید؟

پاسخ: خیر- با شرایطی که عنوان نمودید تمدید قرارداد اجاره امکان پذیر است و پیشنهاد می گردد که علاوه بر امضای طرفین اثر انگشت آنان نیز درج گردد.

موفق باشید.

 

سهم الارث مادر

سلام

دوستی در خصوص سهم الارث مادر و اینکه آیا می تواند سهم خود رابه فرزند متوفی ببخشد یا خیر پرسیده اند.

پاسخ: مادر از تمام اموال متوفی (منقول و غیر منقول) به میزان یک ششم ارث می برد و در صورتی که متوفی فرزند نداشته باشد یک سوم ارث می برد. در صورتیکه مادر پس از فرزندش بمیرد، فرزندان مادر از سهم الارثش ارث به میزان پسر دو برابر دختر می برند. همچنین مادر می تواند تمام سهم الارث خود را به دیگری ببخشد.

موفق باشید.

 

بخشش سهم الارث

سلام

دوستی عنوان کرده اند که اگر شوهرزنی فوت نماید و وراث وی تصمیم به بخشیدن سهم الارث خود به همسر متوفی را داشته باشند چه باید بکنند؟ آیا برای انحصار وراثت خواهران متوفی در ایران حضور ندارند باید به ایران بیایند و آیا اصلاً خواهران متوفی جزء وراث هستند؟

پاسخ: برای انتقال سهم الارث کافی است ادعای حقی نسبت به اموال منقول نداشته باشند و آنها را در اختیار همسر قرار دهند همچنین می توانند در یک کاغذ عادی انتقال اموال را اعلام نموده و امضا کنند و در خصوص اموال غیر منقول و اتومبیل نیز با حضور در دفتر خانه آن را به نام همسر متوفی بزنند. برای درخواست انحصار وراثت نیاز به حضور تمامی وراث در کشور نیست و اینکه  خواهران جزء وراث محسوب می شوند اگر متوفی پدر و مادر یا پدر بزرگ و مادر بزرگ و همچنین فرزند نداشته باشد.

موفق باشید.

 

مطالبه سهم الشرکه از وراث شریک

سلام

دوستی عنوان کردند که با شخصی در ساختمان ملکی شراکت نمودند و مبلغی را نیز به وی جهت ساخت بنا پرداخت نمودند اکنون شریک ایشان فوت نموده و وراث ویحاضر به پرداخت سهم شراکت مورث خود نیستند و حتی در دادگاه نیز دعوایی را بر همین اساس مطرح کرده اند تا فقط به میزان سهم الارث خود بپردازند.

پاسخ: با توجه به اینکه سهم شراکت شخص متوفی در واقع دین وی محسوب می شود شما می توانید با طرح دعوی تقابل به خواسته مطالبه سهم الشرکه متوفی علیه ورثه وی و با اثبات وجود توافق نامه از طریق شهادت شهود هزینه های شراکت را از آنان مطالبه نمایید.

موفق باشید.

 

مطالبه مهریه در دادگاه و دفترخانه

سلام

خانمی در خصوص مطالبه مهریه در دادگاه پرسیدند.

پاسخ: مطالبه مهریه می تواند در دادگاه و یا در دفترخانه تنظیم کننده سند صورت گیرد ولی مطالبه نفقه فقط در دادگاه امکان پذیر هست. همچنین است طلاق.

موفق باشید.

 

مطالبه خسارت از خریدار آپارتمان

سلام

دوستی عنوان کردند که آپارتمانی را فروختند ولی خریدار مابقی مبلغ قرارداد را نمی پردازد. پرسیدند آیا می توانند از تحویل آپارتمان خودداری نموده و علیه وی طرح دعوی خسارت نمایند؟

پاسخ: حق عدم تحویل آپارتمان بستگی به مفاد قرارداد دارد ولی در شرایط معمولی این امکان وجود دارد. ضمنا می توانید علیه خریدار طرح دعوی خسارت نمایید به همان میزان در قرارداد ذکر شده. در صورتیکه فروشنده به تعهد خود عمل ننماید نیز به همان میزان که در قرارداد ذکر شده مکلف به جبران خسارت خریدار می باشد.

موفق باشید.

 

خلع ید پیمانکار

سلام

دوستی در خصوص مراحل خلع ید پیمانکار پرسیدند.

پاسخ: مراحل خلع ید پیمانکار بستگی به قرارداد میان طرفین دارد. در صورت تقصیر پیمانکار، کارفرما می تواند قرارداد را بوسیله ارسال یک اخطار قراردادی فسخ نموده و در صورت عدم خلع ید توسط پیمانکار، دادخواست خلع ید علیه وی در دادگاه مطرح نماید.

موفق باشید.

 

آبی شدن زمین مشاع

سلام

دوستی عنوان کردند که زمینی میان دو طرف به صورت مشاعی وجود دارد ولی آنها میان خود با توافق همدیگر زمین را تقسیم نموده اند اکنون در جریان آبی کردن زمین قسمت یک نفر آبی شده و دیگری خیر. پرسیدند آیا ممکن است که طرف دیگر مدعی حقی باشد؟

پاسخ: اگر تقسیم قبل از آبی کردن صورت گرفته شده باشد و دلیلی بر بطلان آن نیز وجود نداشته باشد تقسیم میان طرفین الزام آور بوده و طرف دیگر نمی تواند بابت محرومیت از آب مدعی حقی باشد.

موفق باشید

عقیم بودن زن

سلام

خانمي پرسيدند كه به دليل شغل شوهرشان مجبور هستند مدتي را در ماه از وي دور باشند الان به پزشك مراجعه نمودند و دكتر گفته كه بايد هرچه زودتر بچه دار شوند درغير اينصورت ممكن است هرگز ديگر بچه دار نشوند پرسيدند آيا اين چنين نازايي زن مي تواند موجد حق براي شوهر جهت ازدواج مجدد باشد؟

پاسخ: قانون در اين زمينه حكم صريحي ندارد و فقط گفته كه اگر زن عقيم باشد اين مجوزي خواهد بود براي مرد جهت ازدواج مجدد. تفسير دادگاهها هم ممكن است متفاوت از هم باشد. در نتيجه پيشنهادم براي جلوگيري از هرگونه مشكلات آتي بچه دار شدن شماست بر اساس نظر پزشك.

موفق باشيد.

 

مطالبه نفقه گذشته

سلام

خانمي نوشتند كه 17 سال است از شوهرشان نفقه نگرفته اند و همچنين شوهرشان نيز تقاضاي ترك شغل ايشان را نموده است.

پاسخ: شما مي توانيد براي مطالبه 17 سال نفقه معوقه خود اقدام نماييد و همچنين شوهر فقط در صورتي مي تواند مانع ادامه كار زن شود كه شغل زن مخالف حيثيت خانوادگي وي باشد.

موفق باشيد.

 

امتناع ورثه از تقسیم ارث

سلام

آقايي در خصوص امتناع ورثه از تقسيم ارث پرسيده اند؟

پاسخ: در صورت امتناع ورثه از تقسيم ارث مي توانيد به دادگاه براي تقسيم ارث مراجعه نموده و دادگاه ارث را تقسيم خواهد نمود حتي اگر ديگران بر اين امر رضايت ندهند و در دادگاه نيز حاضر نشوند.

موفق باشيد.

 

عدم توانایی مرد در ایجاد رابطه جنسی

سلام

آقايي پرسيدند كه آيا ضعف مرد در ايجاد رابطه زناشويي به زن حق طلاق مي دهد؟

پاسخ: اگر ضعف مرد در نتيجه يكي از بيماريهاي مصرح در قانون باشد به استناد آن زن مي تواند نكاح را فسخ نمايد كه تشخيص بيماري نيز با پزشكي قانوني است.

اگر ضعف مرد در نتيجه علتي خارج از بيماريهاي مصرح در قانون باشد و اين ضعف موجب مشكلات روحي رواني براي زن در نتيجه عدم وجود رابطه جنسي باشد باز هم زن مي تواند به استناد عسر و حرج درخواست طلاق نمايد.

موفق باشيد.


طلاق به علت آزار و اذیت و عدم پرداخت نفقه

سلام

خانمي عنوان كردند كه از طرف شوهرشان مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند و همچنين نفقه نيز دريافت نمي نمايند و يك بچه دوساله نيز دارند.

پاسخ: اذيت و آزار زن و همچنين عدم پرداخت مهريه هركدام دلايل محكمي براي درخواست طلاق هستند مشروط بر اينكه آزار و اذيت اثبات شود. حضانت فرزند نيز تا سن هفت سالگي با مادرش مي باشد.

موفق باشيد.

 

مطالبه آپارتمان به عنوان مهریه

سلام

شخصي پرسيدند اگر آپارتماني را به نام پسرشان بزنند آيا پس از ازدواج پسر همسر وي مي تواند آپارتمان را به عنوان مهريه بخواهد؟

 پاسخ: اول مهريه قراردادن آپارتمان مبتني بر تراضي طرفين است. طرفين مي توانند آپارتمان را به عنوان مهريه بگذارند يا نه . در صورتيكه مهريه آپارتمان نباشد نيز زن مي تواند پس از ازدواج مهريه خود را مطالبه نموده و در صورتيكه پسر از دادن آن خودداري نمايد زن مي تواند آپارتمان را به عنوان مال پسر به دادگاه معرفي نموده و توقيف نمايد مگر اينكه آپارتمان از مستثنيات دين محسوب شود يعني اينكه آپارتمان از اموال ضروري زندگي پسر محسوب شود كه پسر در آن زندگي مي كند و خانه ديگري ندارد كه در اين صورت قابل توقيف هم نيست.

موفق باشيد.

 

هتک حیثیت

سلام

آقايي پرسيدند كه اگر كسي به ديگري جرمي را نسبت دهد ولي نتواند آن را اثبات كند مي توان عليه وي شكايت هتك حيثيت نمود؟

پاسخ: بله- در صورتيكه سوء نيت و عمد وي در نسبت دادن جرم اثبات شود مي توان عليه وي شكايت نمود.

موفق باشيد.

مطالبه خسارت در قرارداد پیش فروش آپارتمان

سلام

دوستي عنوان كردند كه آپارتماني را از طريق پيش فروش خريداري نموده اند و قسمتي از مبلغ را به فروشنده داده اند تا فروشنده در تاريخ معيني آن را تكميل نموده و تحويل دهد در حاليكه هنوز آپارتمان را تحويل نداده است.

پاسخ: شما مي توانيد با توجه به مبلغي كه به عنوان وجه التزام و جريمه در قرارداد ذكر كرده ايد مطالبه خسارت نماييد و دادگاه نيز بر اساس قرارداد آن را محاسبه خواهد نمود هرچند كه مبلغ آن زياد باشد. اين مطالبه خسارت هم مي تواند قبل از پايان كار باشد و هم مي تواند پس از آن باشد مشروط بر اينكه قرايني مبني بر اعلام رضايت و گذشت از جانب شما نباشد.

اينكه آيا مطالبه خسارت دليل بر فسخ قرارداد است يا خسارت تاخير در انجام تعهد بستگي به آنچه كه طرفين در قرارداد مشخص كرده اند دارد و نياز به بررسي قرارداد دارد. اگر اين خسارت مربوط به تاخير روزانه و يا ماهانه باشد خسارت تاخير محسوب مي شود و مطالبه آن فسخ قرارداد نيست ولي اگر خسارت عدم انجام تعهد باشد مطالبه آن فسخ قرارداد محسوب مي شود و ديگر نميتوان الزام فروشنده را به انجام تعهد خواست.

موفق باشيد.

 

ارث بردن برادر زاده ها و خواهر زاده ها

سلام

دوستي عنوان كردند كه شخصي فوت كرده و نزديكترين افراد به او حين فوت برادر زاده ها و خواهرزاده هايش هستند پرسيدند كه آيا يك برادرزاده و يك خواهرزاده كه قبل از اين شخص فوت نموده از ايشان ارث مي برند؟

پاسخ: خير- ملاك ارث بردن زنده بودن هنگام مرگ مورث است. نزديكاني كه حين غفوت در قيد حيات باشند مي توانند به دادگاه براي تقسيم ارث مراجعه نمايند و دادگاه نيز با توجه به قانون ارث سهم هريك را مشخص خواهد نمود.

موفق باشيد.

خرید آپارتمان از طریق پیش فروش

سلام

آقایی عنوان کردند که به اتفاق همسرشان اقدام به خرید آپارتمانی به صورت پیش فروش نموده اند و قرار بوده تا در تاریخ خاصی فروشنده اقدام به سند زدن آپارتمان نماید ولی تاکنون از انجام این کار خودداری نموده. پرسیدند آیا می توانند بدون همسرشان نسبت به سهم خود علیه فروشنده طرح دعوی نمایند.

 

پاسخ: بله. امکان طرح دعوی بدون همسر وجود دارد و شما می توانید نسبت به سهم خود مستقلاً طرح دعوی نمایید.

موفق باشید.

 

ارث بردن عموها

سلام

آقایی عنوان نمودند که پدرشان قبل از مادرش فوت نموده است حالا آیا عموها به واسطه زنده بودن مادر ارث می برند.

 

پاسخ: خیر- ورثه بر اساس قانون به طبقات مختلف تقسیم می شوند و با بودن طبقه بالایی نوبت به طبقه پایینی برای ارث بردن نمی رسد. در نتیجه با بودن فرزندان ارث به عموها نمی رسد.

 

تقسیم ارث

سلام

خانمی نوشتند که پدرشان فوت نموده و تمام اموال وی در دست پسر بزرگتر می باشد و از تقسیم ارث خودداری می نماید.

 

پاسخ: شما می توانید علیه برادر خود در دادگاه دادخواست تقسیم ارث را ارائه نمایید تا ارث تحت نظر دادگاه تقسیم شود. همچنین می توانید اجاره بهای مدتی که اموال در اختیار برادر بزرگتان بوده است مطالبه نمایید.

موفق باشید.

 

گواهی انحصار وراثت و فروش مال غیر

سلام

آقایی نوشتند پسر مرحومی اقدام به گرفتن گواهی حصر وراثت نموده ولی تعدادی از اموال متوفی را به دادگاه معرفی ننموده است از جمله تعدادی ملک ثبت نشده و آنها را بدون اجازه سایر ورثه منتقل نموده است. پرسیدند آیا زمین ثبت نشده هم باید در گواهی حصر وراثت بیاید و همچنین و معاملات انجام شده چه وضعیتی دارد.

 

پاسخ: بله زمینهای ثبت نشده نیز باید به دادگاه معرفی می شدند تا در گواهی آورده شود. همچنین انتقال آنها نیز بدون اجازه سایر ورثه جرم بوده و باطل است و شخص فروشنده را می توان به جرم فروش مال غیر تحت تعقیب قرار داد.

موفق باشید.

 

خریداری آپارتمان از طریق پیش فروش

سلام

آقایی عنوان کردند که آپارتمانی را به صورت پیش فروش خریداری نموده اند و قرار بوده فروشنده آپارتمان را ساخته و تحویل نماید اکنون آپارتمان را بدون پارکینگ با تأخیر آماده تحویل نموده است و مدعی که این واحد پارکینگ ندارد.

 

پاسخ: در صورتیکه در سند فروش آپارتمان قید شده بوده است که آپارتمان باید با پارکینگ تحویل شود و فروشنده نقض قرارداد نموده می توانید علیه وی به دادگاه دادخواست الزام به انجام تعهد را بدهید و از وی آپارتمان با پارکینگ مطابق قرارداد مطالبه نمایید. فسخ نیز حق شما می باشد می توانید قرارداد را فسخ نموده و یا نه. البته در صورت فسخ می توانید خسارات وارده را نیز مطالبه نمایید.

موفق باشید.


پرداخت مبلغ معامله توسط ورثه

سلام

شخصی پرسیدند که پدرشان ملکی را به پدر بزرگشان فروخته و حالا پدر بزرگ فوت نموده و فرزندان قیمت زمین را پرداخت نمی نمایند.

 

پاسخ: شما با ارائه سند فروش می توانید علیه ورثه به دادگاه دادخواست مطالبه مبلغ زمین را بدهید و در نهایت اگر باز هم ورثه از پرداخت امتناع نمودند می توانید قرارداد را فسخ نموده و زمین را پس بگیرید.

موفق باشید.

علیرضاجعفری بازدید : 1520 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

 

سئوالات متداول درباره مطالبه مهریه

 

سوال:
زنی پس از پنج سال از تاریخ فوت همسرش، تقاضای مهر از دادگاه کرده، حال آیا دادگاه بر اساس شاخص سال فوت مهر را باید محاسبه کند یا سال اخذ مهر؟

جواب:
شاخص تاریخ فوت ملاک عمل خواهد بود.

*************************************

سوال:
در قبال مهر معین آیا پدر زوج که در این رابطه منتفع نمی­باشد، نیز متعهد است؟

جواب:
نظر به اینکه عقد نکاح دارای دو جنبه عبادی (ایجاد علقه زوجیت) و جنبه معاوضی (مهر) است و با توجه به فرض سوال چون منتفع نمی­باشد پدر زوج بری­الذمه به نظر می­رسد مگر پس از قبولی زوج و از باب تبدیل تعهد ، ذمه زوج بری و ذمه فرد دیگری مشغول شود.

**************************************

سوال:
چنانچه زوج پس از فوت شوهر که ورثه مادر متوفی و فرزندان صغیر هستند و زوجه قیم صغار می­باشد مطالبه مهریه کند دادخواست به طرفیت چه کسانی طرح می­شود؟

جواب:
چون دعوی مطالبه مهریه از ماترک متوفی از ناحیه زوجه­ای که قیم صغار به جامانده از شوهر مرحومش می­باشد مطرح شده و زوجه در آنِ واحد هم مدعی است و هم مدعی­علیه لذا زوجه نمی­تواند مدعی علیه باشد بنابراین موقتاً در پرونده متشکله سمتش زایل و دادخواست به طرفیت مادر متوفی و صغار به­جا مانده از متوفی و رئیس حوزه قضایی به عنوان مدعی­العموم طرح می­شود تا مدعی­العموم شخصاً یا با اعزام نماینده به دادگاه از صلاح و غبطه صغار دفاع نماید.

**************************************

سوال:
با توجه به این­که شخصی با داشتن سه زن فوت می­نماید، دو همسر او زنده و یکی از همسران فوت نموده باشد، آیا فرزندان آن همسر می­تواند مطالبه مهریه نمایند؟

جواب:
با توجه به اینکه مهریه حق دینی است که زوج نسبت به زوجه مدیون می­باشد و این حقوق قانونی به وراث منتقل می­شود فلذا فرزندان می­توانند مهریه را مطالبه نمایند مگر در صورتی که مادر آنان در زمان حیات حین تقسیم اموال مطالبه نکرده باشد.

************************************

سوال:
آیا زوجه می­تواند توأماً از طریق اداره ثبت و دادگاه تقاضای گرفتن مهریه نماید؟

جواب:
بله، اما اگر در یکی از آنها منتج به نتیجه شده باشد، مرجع دیگر به لحاظ انتفاء اصل موضوع نیاز به تعقیب قانون امر نخواهد داشت و حسب مورد تصمیم لازم را اتخاذ خواهد نمود.

**********************************

سوال:
آیا مهریه زوجه غیردایم همانند زوجه دایم عندالمطالبه می­باشد؟ آیا می­تواند پس از جاری شدن عقد همه­ی مهریه را از شوهر دریافت کند؟

جواب:
بله می­تواند و از این حیث فرقی با نکاح دایم ندارد.

*********************************

سوال:
اگر طلاق از طرف مرد باشد، مهريه در دوران نامزدي چگونه است؟

جواب:
چنان­چه بين زوجين صيغه نكاح خوانده شود و عقد نكاح به­صورت صحيح واقع شود،بر اساس قانون، به مجرد عقد، زن مالك مهر مي­شود و مي­تواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد، از اين حيث تفاوت بين دوراننامزدي و بعد از جشن عروسي وجود ندارد.

***************************************

سوال:
شیوه و فرمول محاسبه میزان مهریه چگونه است؟

جواب:
میزان مهریه به نرخ روز عبارتست از متوسط شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی اعلامی از بانک مرکزی مربوط به سال قبل زمان محاسبه تقسیم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد و نتیجه آن ضربدر عدد مهریه مندرج در سند ازدواج

مبلغ مهریه مندرج در عقد نامه × عدد شاخص سال قبل ÷ عدد شاخص سال وقوع عقد = ارزش مهریه در حال حاضر

 

***************************************

سوال:
زمانی که زوج پس از طرح دعوا (مطالبه مهریه) مبادرت به نقل و انتقال اموال خود نماید، زوجه چه اقدامی باید انجام دهد؟

جواب:
زوجه می­تواند از دادگاه تقاضای تأمین خواسته نموده و دادگاه نیز پرونده را به اجرای احکام معرفی نماید با معرفی به اجرای احکام به توقیف اموال اقدام خواهد شد.

***************************************

سوال:
در صورتی­که اجرائیه به زوج ابلاغ شد و نسبت به پرداخت مهریه موضوع اجرائیه اقدامی نکرد، چه اموالی از زوج قابل توقیف در قبال مهریه مزبور است؟

جواب:
در وصول موضوع اجرائیه محکمه یا اجرائیه ثبتی، به­جز مستثنیات دین، سایر اموال زوج قابل توقیف است، پس از توقیف، چنان­چه مال توقیف شده وجه رایج یا عین مهریه باشد به زوجه تحویل می­شود و در صورتی که از سایر اموال زوج باشد با انجام عملیات اجرایی و مزایده، وجوه حاصل از فروش اموال مزبور به زوجه پرداخت می­شود.

مهر حتما عین معین باشد بلکه انجام عمل یا حرفه آموزی یاتدریس هم می تواند مهریه باشد. مثل آموختن قران به زن توسط شوهر

***************************************

سوال:
اگر مردی پولی به زن خود پرداخت کند و مرد مدعی شود که پرداخت وجه مذکور از بابت مهریه بوده است و زن مدعی بخشش آن شود، ادعای کدامیک از آنان پذیرفته خواهد شد؟

جواب:
ادعای مرد، زیرا مرد مدیون است و مدیون است که تعیین می­کند مالی که داده بابت چه چیزی بوده است.

در ذیل مستثنیات دین آورده شده است:

-        مسکن مورد نیاز محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی با رعایت شئون عرفی.

-         اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوائج ضروری محکوم علیه، خانواده و افراد تحت تکفل وی لازم است.

-        آذوقه موجود به قدر احتیاج محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفاً آذوقه ذخیره می­شود.

-        کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شأن آنان.

-        وسایل و ابزار کار کسبه، پیشه ­وران، کشاورزان و سایر اشخاصی که وسیله امرار معاش محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی می­باشد.

***************************************

سوال:
زنی که شوهر وی فوت نموده جهت ارائه دادخواست مطالبه مهریه باید علیه شوهر متوفی ارائه دعوی نماید یا ورثه ایشان؟

جواب:
علیه ورثه شوهرش.

***************************************

سوال:
اگر در ضمن عقد نکاح مبلغی به عنوان مهریه توافق شده باشد و پس از گذشت مدتی از زندگی با توافق زوجین مبلغ مهریه اضافه شود، در این­صورت آیا زوج الزام به پرداخت مازاد (مهریه جدید) دارد؟

جواب:
با توجه به توافق حاصله بین زوجین در مورد افزایش میزان مهریه، زوج با توجه به ماده 10 قانون مدنی ملزم به پرداخت مازاد می­باشد.

***************************************

سوال:
در صورتی­که زوجه در طول زندگی مشترک مهریه خود را به زوج ببخشد، می­تواند مجدداً مهریه خود را درخواست کند؟

جواب:
در صورتی­که زوجه مهریه خود را در طول زندگی به زوج بخشیده باشد، حق مطالبه او ساقط می­شود.

هزینه تمبر دادخواست مطالبه مهریه بابت یك میلیون تومان اول مهریه، پانزده هزار تومان تمبر و بابت مابقی مهریه به ازای هر یك میلیون تومان، بیست هزار تومان تمبر الصاق می­گردد.

علیرضاجعفری بازدید : 1403 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

1. مهر المسمی چیست؟

مهر المسمی به مهریه ای اطلاق می شود كه میزان آن تعیین شده باشد.

مهر المسمی به م اطلاق می شود كه میزان آن تعیین شده باشد.

2. مهر یا مهریه یا صداق چیست؟

مهر یا مهریه یا صداق، تعهد مالی است كه شوهر به هنگام وقوع عقد ازدواج، پرداخت آن را به همسر خود بر عهده می گیرد و مكلف است بلافاصله پس از امضای قرارداد ازدواج، هر لحظه كه زن مطالــبه كند، آن را بپردازد. بر اساس ماده 1082 قانون مدنی به مجرد عقد، زن مالك مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.

مهر یا مهریه یا صداق، تعهد مالی است كه شوهر به هنگام وقوع عقد ازدواج، پرداخت آن را به همسر خود بر عهده می گیرد و مكلف است بلافاصله پس از امضای قرارداد ازدواج، هر لحظه كه زن مطالــبه كند، آن را بپردازد. بر اساس ماده 1082 قانون مدنی به مجرد عقد، زن مالك مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید .

3. مهر المثل چیست و چگونه معین می شود؟

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی اگر در عقد ازدواج ارزش مهریه مورد توافق نامشخص باشد یا مالیت نداشته باشد، به زوجه مهرالمثل تعلق خواهد گرفت. برای تعیین مهر المثل، وضعیت شخصی و خانوادگی زوجه و سایر صفات او، یا میانگین مهریه نزدیكان وی در نظر گرفته می شود.

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی اگر در عقد ازدواج ارزش مهریه مورد توافق نامشخص باشد یا مالیت نداشته باشد، به زوجه مهرالمثل تعلق خواهد گرفت. برای تعیین مهر المثل، وضعیت شخصی و خانوادگی زوجه و سایر صفات او، یا میانگین مهریه نزدیكان وی در نظر گرفته می شود.

4. مهر المتعه چیست و چگونه معین می شود؟

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی هرگاه مهر در عقد ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیكی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود. مهر المتعه بر اساس وضعیت مالی شوهر معین می شود.

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی هرگاه مهر در عقد ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیكی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود. مهر المتعه بر اساس وضعیت مالی شوهر معین می شود.

5. آیا مهر الزاماً باید وجه نقد باشد؟

به موجب ماده 1078 قانون مدنی ایران، هر چیزی كه مالیت داشته باشد و قابل تملك باشد می تواند موضوع مهریه قرار گیرد مثل: وجه نقد، طلا، نقره، زمین، خانه، اتومبیل و غیره. در صورتی كه مهریه مال غیرمنقول و متعلق به غیر باشد باید هنگام وقوع عقد یا پیش از آن، به زوجه انتقال یابد.

به موجب ماده 1078 قانون مدنی ایران، هر چیزی كه مالیت داشته باشد و قابل تملك باشد می تواند موضوع مهریه قرار گیرد مثل: وجه نقد، طلا، نقره، زمین، خانه، اتومبیل و غیره. در صورتی كه مهریه مال غیرمنقول و متعلق به غیر باشد باید هنگام وقوع عقد یا پیش از آن، به زوجه انتقال یابد.

6. اگر در عقد ازدواج مهر تعیین نشده باشد چه می شود؟

بر اساس ماده 1087 قانون مدنی اگر در نکاح دائم مهریه ذكر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، عقد ازدواج درست است و طرفین می توانند بعد از عقد در مورد مهر توافق نمایند. اما اگر پیش از توافق در مورد مهـریه، بین آن ها نزدیكی واقع شود، زوجه فقط می تواند مهر المثل مطالبه كند. اما در مورد نکاح موقت بر اساس ماده 1095 قانون مدنی عدم مهر در عقد موجب بطلان است.

بر اساس ماده 1087 قانون مدنی اگر در نکاح دائم مهریه ذكر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، عقد ازدواج درست است و طرفین می توانند بعد از عقد در مورد مهر توافق نمایند. اما اگر پیش از توافق در مورد مهـریه، بین آن ها نزدیكی واقع شود، زوجه فقط می تواند مهر المثل مطالبه كند. اما در مورد نکاح موقت بر اساس ماده 1095 قانون مدنی عدم مهر در عقد موجب بطلان است.

7. اگر در عقد مهریه ذكر نشده باشد و زن و شوهر پیش از نزدیكی جدا شوند، آیا زن مستحق مهریه است؟

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی هرگاه در هنگام ایجاد عقد، مهریه ذكر نشده باشد و زن و شوهر پیش از نزدیكی از یكدیگر جدا شوند، زن مستحق مهریه خواهد بود ولی در این حالت مهر المثل به مهر المتعه مبدل خواهد شد.

بر اساس ماده 1993 قانون مدنی هرگاه در هنگام ایجاد عقد، مهریه ذكر نشده باشد و زن و شوهر پیش از نزدیكی از یكدیگر جدا شوند، زن مستحق مهریه خواهد بود ولی در این حالت مهر المثل به مهر المتعه مبدل خواهد شد.

8. درصورتیکه مهریه معین شده باشد (مهر المسمی) و زن و شوهر پیش از نزدیكی از هم جدا شوند زن مستحق چه مقدار از مهریه خواهد بود؟

در این صورت زوجه فقط می تواند نیمی از مهر المسمی را مطالبه كند.

در این صورت زوجه فقط می تواند نیمی از مهر المسمی را مطالبه كند.

9. تعدیل مهریه چیست؟

در قانون قدیم مهریه قابل تعدیل نبود ولی در حال حاضر به نرخ روز ارزیابی می شود.

در قانون قدیم مهریه قابل تعدیل نبود ولی در حال حاضر به نرخ روز ارزیابی می شود.

10. آیا زنان ایرانی كه در خارج از كشور وبر طبق مقررات كشور محل سكونتشان از شوهر ایرانی خود جدا می شوند می توانند در ایران مهریه مطالبه كنند؟

آری می توانند، در صورتی كه آن را به وجه ملزمی بذل نكرده باشند.

آری می توانند، در صورتی كه آن را به وجه ملزمی بذل نكرده باشند.

11. آیا زن می تواند توقیف اموال موجود شوهر خود در خارج از كشور را بابت مهریه از دادگاه ایران بخواهد؟

پاسخ از نظر حقوقی مثبت است اما اجرای آن به مقررات كشور خارجی، رابطه متقابل و تصمیم دادگاه خارجی منوط است.

پاسخ از نظر حقوقی مثبت است اما اجرای آن به مقررات كشور خارجی، رابطه متقابل و تصمیم دادگاه خارجی منوط است.

12. آیا زوجه می تواند در مقام مطالبه مهریه درخواست ممنوعیت خروج شوهرش را از ایران بنماید؟

آری مـی تواند درخواست ممنوعیـــت خروج شوهر خود را از مرجعی كه مهــریه را مطالبــه كرده است، بنماید.

آی مـی تواند درخواست ممنوعیـــت خروج شوهر خود را از مرجعی كه مهــریه را مطالبــه كرده است، بنماید.

13. نفقه چیست؟

نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن، از قبیل مسكن، البسه، غـذا، اثاث منزل، و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض". و شوهر مكلف است همه آن ها را متناسب با وضعیت خانوادگی و اجتماعی زن فراهم نموده و در اختیار او قرار دهد.

نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن، از قبیل مسكن، البسه، غـذا، اثاث منزل، و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض". و شوهر مكلف است همه آن ها را متناسب با وضعیت خانوادگی و اجتماعی زن فراهم نموده و در اختیار او قرار دهد.

14. آیا در انواع ازدواج (دایمی و منقطع) مرد مكلف به پرداخت نفقه است؟

تنها در ازدواج دایم نفقه زن بر عهده شوهر است ولی در نكاح منقطع (كه غیر متخصصین به آن ((صیغه)) می گویند)، شوهر ملزم به پرداخت نفقه نیست مگر در عقد، شرط شده باشد .

تنها در ازدواج دایم نفقه زن بر عهده شوهر است ولی در نكاح منقطع (كه غیر متخصصین به آن ((صیغه)) می گویند)، شوهر ملزم به پرداخت نفقه نیست مگر در عقد، شرط شده باشد .

15. پدري كه در قيد حيات است آيا ميتواند اموال خود را با وصيت‌نامه‌ دستي به فرزندان منتقل كند يا بايد حتماً در محضر اسناد رسمي انتقال صورت گيرد؟

تا ثلث مال خود را می تواند وصيت نموده و به ديگران منتقل نمايد.

تا ثلث مال خود را می تواند وصيت نموده و به ديگران منتقل نمايد.

16. منزلي را 6 ماه پيش خريده‌ام و قرار شد فروشنده در محضر به صورت وكالتي منزل انتقال دهد اكنون در محضر حاضر نمي شود ، حال بايد به چه مرجعي شكايت كنم؟

بايد دادخواست الزام به تنظيم سند به محاكم حقوقی داده شود.

بايد دادخواست الزام به تنظيم سند به محاكم حقوقی داده شود.

17. با فردي شريك شده‌ام و در قرارداد يك شاهد بيشتر نداشته‌ايم و شريكم هم از اجراي قرارداد امتناع ميكند چه نوع شكايتي بايد در دادگاه مطرح كنيم؟

با تقديم دادخواست الزام خوانده به انجام تعهدات، به محاكم حقوقی موضوع پيگيري شود.

با تقديم دادخواست الزام خوانده به انجام تعهدات، به محاكم حقوقی موضوع پيگيري شود.

18. در مورد پرونده با موضوع ديه كه شخصي در زندان است و تقاضاي اعسار داده است، آيا دادگستري براي قسط‌بندي ديه اين شخص از اين فرد ضمانتي ميگيرد؟

در صورتی كه اعسار به تقسيط در دادگاه پذيرفته شود نياز به اخذ تامين (ضامن) نمی باشد.

در صورتی كه اعسار به تقسيط در دادگاه پذيرفته شود نياز به اخذ تامين (ضامن) نمی باشد.

19. مغازه‌ای داريم كه سرقفلی می باشد و به نام پدر بوده و بعد از فوت پدر سه سال هم تمديد كرده‌ايم و حال برای تمديد آن صاحب مغازه قولنامه را به نام ورثه تنظيم نميكند بلكه به نام همان پدرم تنظيم ميكند، آيا اين مسئله مشكل قانونی ندارد؟

بعد از فوت مستاجر، ورثه قائم‌ مقام مستاجر است و منافع قهراً به آنها منتقل می شود . بنابراين بايد با ورثه قرارداد تنظيم شود.

بعد از فوت مستاجر، ورثه قائم‌ مقام مستاجر است و منافع قهراً به آنها منتقل می شود . بنابراين بايد با ورثه قرارداد تنظيم شود.

20. اگر بخواهیم مسائل حقوقی اجاره ملكی از لحاظ قانونی مستحكم باشد چه نكاتی را باید رعایت كنیم. آیا مشاورین املاك از لحاظ حقوقی آن ضمانت را دارند كه اگر مشكلی پیش آید پاسخگو باشند؟

پیشنهاد می گردد با احد از وكلای با سابقه مشورت و از وی درخواست كنید كه در تنظیم قرارداد اجاره نظارت داشته باشند تا چنانچه قراردادهای از پیش تهیه شده در مشاورین املاك مشكل قانونی داشته باشد اصلاح گردد. تنظیم اجاره‌نامه در مشاورین املاك تضمینی از حیث صحت اجاره‌نامه نمی كند و بهتر است پس از مشورت با وكیل با سابقه به صورت رسمی در دفتر اسناد رسمی اجاره‌نامه را تنظیم كنید.

پیشنهاد می گردد با احد از وكلای با سابقه مشورت و از وی درخواست كنید كه در تنظیم قرارداد اجاره نظارت داشته باشند تا چنانچه قراردادهای از پیش تهیه شده در مشاورین املاك مشكل قانونی داشته باشد اصلاح گردد. تنظیم اجاره‌نامه در مشاورین املاك تضمینی از حیث صحت اجاره‌نامه نمی كند و بهتر است پس از مشورت با وكیل با سابقه به صورت رسمی در دفتر اسناد رسمی اجاره‌نامه را تنظیم كنید.

21. مستاجري داريم كه ميخواهد زودتر از موعد مقرر منزل را تخليه نمايد. آيا ايشان ميتواند تقاضاي پول پيش خود را بنمايد؟

چنانچه شرطی در خصوص تخلیه زودتر از موعد ننموده‌اید طبق موازین شرعی و قانونی مستاجر گرچه می تواند منزل را تخلیه نماید و لكن حق مطالبه پول پیش را تا پایان مدت ندارد، به علاوه باید اجاره‌بهاء مدتی هم كه باقیمانده ( اگرچه تخلیه نموده است ) را بپردازد، مگر اینكه شما راضی به این باشید كه تخلیه نماید و اجاره مدت باقیمانده را ندهند.

چنانچه شرطی در خصوص تخلیه زودتر از موعد ننموده‌اید طبق موازین شرعی و قانونی مستاجر گرچه می تواند منزل را تخلیه نماید و لكن حق مطالبه پول پیش را تا پایان مدت ندارد، به علاوه باید اجاره‌بهاء مدتی هم كه باقیمانده ( اگرچه تخلیه نموده است ) را بپردازد، مگر اینكه شما راضی به این باشید كه تخلیه نماید و اجاره مدت باقیمانده را ندهند.

22. راههای قانونی تامين دليل براي يك موضوع را ميخواستم بدانم؟

مقررات تامین دلیل در مواد 149 تا 155 قانون آیین دادرسی مدنی ذكر شده است كه خلاصه آن به شرح زیر است:
ـ درخواست تامین دلیلی در جایی صحیح است كه ذینفع احتمال بدهد در هنگام رسیدگی به دعوی دسترسی به دلایل و مدارك برای ا و مشكل و سخت میباشد.
ـ تقاضای تامین دلیل نیاز به تنظیم دادخواست ندارد و با درخواست كتبی و شفاهی ممكن است.
ـ درخواست تامین دلیلی قبل یا هنگام دادرسی ممكن است.
ـ درخواست تامین دلیل باید حاوی نكات زیر باشد:
الف) مشخصات درخواست كننده و طرف او
ب) موضوع دعوی كه درخواست تامین دلیل برای آن شده
ج) اوضاع و احوالی كه سبب درخواست تامین دلیل شده است
نكته: در صورتی كه تعیین طرف مقابل ممكن نباشد درخواست تامین دلیل بدون طرف پذیرفته میشود.
نكته: پس از پذیرش چنانچه موضوع فوریت نداشته باشد طرف مقابل احضار و اگر فوریت داشته باشد بدون احضار اقدام به تامین میگردد و تشخیص فوریت با دادگاه میباشد.

مقررات تامین دلیل در مواد 149 تا 155 قانون آیین دادرسی مدنی ذكر شده است كه خلاصه آن به شرح زیر است:
ـ درخواست تامین دلیلی در جایی صحیح است كه ذینفع احتمال بدهد در هنگام رسیدگی به دعوی دسترسی به دلایل و مدارك برای ا و مشكل و سخت میباشد.
ـ تقاضای تامین دلیل نیاز به تنظیم دادخواست ندارد و با درخواست كتبی و شفاهی ممكن است.
ـ درخواست تامین دلیلی قبل یا هنگام دادرسی ممكن است.
ـ درخواست تامین دلیل باید حاوی نكات زیر باشد:
الف) مشخصات درخواست كننده و طرف او
ب) موضوع دعوی كه درخواست تامین دلیل برای آن شده
ج) اوضاع و احوالی كه سبب درخواست تامین دلیل شده است
نكته: در صورتی كه تعیین طرف مقابل ممكن نباشد درخواست تامین دلیل بدون طرف پذیرفته میشود.
نكته: پس از پذیرش چنانچه موضوع فوریت نداشته باشد طرف مقابل احضار و اگر فوریت داشته باشد بدون احضار اقدام به تامین میگردد و تشخیص فوریت با دادگاه میباشد.

23. زمینی به صورت قولنامه‌ای خریداری و به همان صورت فروخته شده است. آخرین فردی كه زمین را خریداری نموده در حال حاضر دادخواستی تنظیم نموده مبنی بر الزام به تنظیم سند، با توجه به اینكه سندی در كار نبوده اكنون تكلیف چیست؟

آخرين خريدار دعوی الزام به تنظيم سند را بايد به طرفيت كسی مطرح كند كه سند رسمی به نام ايشان می باشد و همه كسانی كه قبل از  آخرین خریدار تا فردی كه سند به نام اوست در معامله دخيل بوده‌اند، بنابراين شما نيز بايد طرف دادخواست وی باشيد.

آخرين خريدار دعوی الزام به تنظيم سند را بايد به طرفيت كسی مطرح كند كه سند رسمی به نام ايشان می باشد و همه كسانی كه قبل از  آخرین خریدار تا فردی كه سند به نام اوست در معامله دخيل بوده‌اند، بنابراين شما نيز بايد طرف دادخواست وی باشيد.

24. مبلغ 140 ميليون تومان پول به عنوان ارثيه بين 4 برادر، يك خواهر، يك مادر و يك همسر چگونه تقسيم ميشود؟

تقسیم ترکه به درصد
سهم زوجه برابر است با     12.50 درصد 
سهم مادر  برابر است با    16.67 درصد 
سهم هر پسر  برابر است با     15.74 درصد 
سهم دختر  برابر است با    7.87 درصد 

تقسیم ترکه به ریال
سهم زوجه برابر است با    175,000,000   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم مادر  برابر است با    233,333,333   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم هر پسر  برابر است با    220,370,370   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم دختر  برابر است با    110,185,185   ریال  از     1,400,000,000    ریال

تقسیم ترکه به درص

د
سهم زوجه برابر است با     12.50 درصد 
سهم مادر  برابر است با    16.67 درصد 
سهم هر پسر  برابر است با     15.74 درصد 
سهم دختر  برابر است با    7.87 درصد 

تقسیم ترکه به ریال
سهم زوجه برابر است با    175,000,000   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم مادر  برابر است با    233,333,333   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم هر پسر  برابر است با    220,370,370   ریال  از     1,400,000,000    ریال  
سهم دختر  برابر است با    110,185,185   ریال  از     1,400,000,000    ریال

25. زميني را خريده‌ام و ميخواهم ديوار اين زمين را بكشم ولي حد و حدود آن دقيقاً مشخص نيست. صاحبان زمينهاي مجاور نيز حاضر نميشوند بيايند و حد و مرز زمينهايشان را مشخص كنند. لطفاً راهنمايي فرماييد به چه صورت ميتوان آنها را ملزم به اين كاركنم؟

با تقدیم دادخواست به چند صورت امكان پذیرست:
1- اگر حد و حدود زمین خریداری شده مشخص است و شما میخواهید دیوار بكشید برای حدود تعیین شده و مزاحمت ایجاد مینمایند با تقدیم دادخواست رفع مزاحمت میتوانید اقدام كنید( ویا شكایت كیفری كنید)
2- اگر حد و حدود دقیقاً مشخص نیست و سند رسمی دارید از طریق سازمان ثبت برای تعیین حدود و افراز میتوانید اقدام نمایید.
3- اگر سند رسمی ندارید و یا صغیری در مالكین مجاور است از طریق دادگاه برای تعیین حدود و تقسیم دقیق ملك اقدام فرمایید.

با تقدیم دادخواست به چند صورت امكان پذیرست:
1- اگر حد و حدود زمین خریداری شده مشخص است و شما میخواهید دیوار بكشید برای حدود تعیین شده و مزاحمت ایجاد مینمایند با تقدیم دادخواست رفع مزاحمت میتوانید اقدام كنید( ویا شكایت كیفری كنید)
2- اگر حد و حدود دقیقاً مشخص نیست و سند رسمی دارید از طریق سازمان ثبت برای تعیین حدود و افراز میتوانید اقدام نمایید.
3- اگر سند رسمی ندارید و یا صغیری در مالكین مجاور است از طریق دادگاه برای تعیین حدود و تقسیم دقیق ملك اقدام فرمایید.

26. دادخواست حقوقي براي فردي كه چك صادر كرده بود ارائه داده‌ايم، طرف مقابل تازه فوت كرده و الان ورثه‌اش مشخص نيست. به چه صورت بايد عمل كنيم. دادخواست را الان بايد با توجه به فوت ايشان به طرفيت چه كسي ارائه دهيم؟

1- اگر دادخواست را به دادگاه تقدیم نمودید و سپس خوانده فوت نموده است با معرفی ورثه آن مرحوم دادخواست شما رسیدگی میشود و چنانچه به دادگاه اعلام كنید، تا زمان معرفی ورثه دادگاه قرار توقف دادرسی صادر می نماید.
2- اگر قبل از تقدیم دادخواست به دادگاه فوت نماید اساساً دادخواست شما مشكل دارد و باید دادخواست را اصلاح و به طرفیت ورثه اقامه نمایید.

توجه: برای دسترسی به ورثه از طریق دادگاه حصر وراثت و اگر امكان ندارد استشهادیه و یا از دادگاه درخواست نمایید كه از ثبت احوال محل تولد مرحوم فرزندان و ورثه وی را اعلام نماید.

1- اگر دادخواست را به دادگاه تقدیم نمودید و سپس خوانده فوت نموده است با معرفی ورثه آن مرحوم دادخواست شما رسیدگی میشود و چنانچه به دادگاه اعلام كنید، تا زمان معرفی ورثه دادگاه قرار توقف دادرسی صادر می نماید.
2- اگر قبل از تقدیم دادخواست به دادگاه فوت نماید اساساً دادخواست شما مشكل دارد و باید دادخواست را اصلاح و به طرفیت ورثه اقامه نمایید.

توجه: برای دسترسی به ورثه از طریق دادگاه حصر وراثت و اگر امكان ندارد استشهادیه و یا از دادگاه درخواست نمایید كه از ثبت احوال محل تولد مرحوم فرزندان و ورثه وی را اعلام نماید.

27. كودكان كار به چه كودكاني گفته ميشود و حقوق كودكان كار در قانون به چه صورت می باشد؟

به موجب ماده 79 قانون كار به كار گماردن افراد كمتر از 15 سال تمام ممنوع است و وفق ماده 80 همان قانون كارگری كه سنش 15 تا 18 سال تمام باشد كارگر نوجوان نامیده می شود كه براساس ماده 82 قانون ذكر شده ساعات كار كارگر نوجوان نیم ساعت كمتر از ساعات كارگران معمولی است و ارجاع كارهای شبانه و سخت و غیره به آنان ممنوع است و در مشاغلی كه با سلامت آنان و اخلاقشان منافات دارد سن كار 18 سال می باشد.

به موجب ماده 79 قانون كار به كار گماردن افراد كمتر از 15 سال تمام ممنوع است و وفق ماده 80 همان قانون كارگری كه سنش 15 تا 18 سال تمام باشد كارگر نوجوان نامیده می شود كه براساس ماده 82 قانون ذكر شده ساعات كار كارگر نوجوان نیم ساعت كمتر از ساعات كارگران معمولی است و ارجاع كارهای شبانه و سخت و غیره به آنان ممنوع است و در مشاغلی كه با سلامت آنان و اخلاقشان منافات دارد سن كار 18 سال می باشد.

28. اگر در مورد پرونده‌ای كارشناس رسمی نظر داده باشد و متهم در موقع مقرر توانايی پرداخت هزينه كارشناسی مجدد را نداشته باشد، پس از صدور حكم ميتواند اعتراض كند و درخواست كارشناسی مجدد داشته باشد؟

چنانچه مهلت تجدیدنظر خواهی از رای صادره منقضی نشده باشد ضمن تجدیدنظرخواهی میتواند به نظریه كارشناس اعتراض نماید و یكی از دلایل خود را ارجاع به هئیت كارشناسی قرار دهد و اگر هزینه جهت پرداخت كارشناسی ندارد و تقاضای خود را به دادگاه اعلام نماید تا طبق مقررات نامبرده را موقتاً از پرداخت هزینه كارشناسی معاف نماید.

چنانچه مهلت تجدیدنظر خواهی از رای صادره منقضی نشده باشد ضمن تجدیدنظرخواهی میتواند به نظریه كارشناس اعتراض نماید و یكی از دلایل خود را ارجاع به هئیت كارشناسی قرار دهد و اگر هزینه جهت پرداخت كارشناسی ندارد و تقاضای خود را به دادگاه اعلام نماید تا طبق مقررات نامبرده را موقتاً از پرداخت هزینه كارشناسی معاف نماید.

29. چطور ميتوان براي خانه‌هايی كه به صورت قولنامه‌ای هستند سند تهيه كرد؟

از دو طریق میتوان این كار را انجام داد:
اگر قولنامه قبل از سال 70 میباشد از طریق ماده 147 قانون ثبت.
اگر بعد از آن و یا حتی قبل از آن باشد از طریق اقامه دعوی تنفیذ قولنامه و الزام به تنظیم سند به طرفیت مالك رسمی و واسطه‌ها.

از دو طریق میتوان این كار را انجام داد:
اگر قولنامه قبل از سال 70 میباشد از طریق ماده 147 قانون ثبت.
اگر بعد از آن و یا حتی قبل از آن باشد از طریق اقامه دعوی تنفیذ قولنامه و الزام به تنظیم سند به طرفیت مالك رسمی و واسطه‌ها.

30. آيا نماينده محجور مي‌تواند به حساب محجور تجارت كند؟ اگر مي‌توانيد آيا محجور تاجر حساب مي‌شود؟

اولاً: همانند بقیه اشخاص محجور نماینده قانونی وی می‌تواند در امور مالی محجور با نظارت دادستان (در غیر مورد ولی ) اقدام كند . نماینده تاجر محجور هم می‌تواند به حساب او تجارت نماید .

ثانیاً‌: ظاهراً محجور تاجر محسوب می‌شود اما كلیه دعاوی باید به طرفیت نماینده قانونی نامبرده اقامه شود كه می‌توان این موارد را از ماده 400 قانون تجارت و مقررات مربوطه به حجر در قانون مدنی و غیره استفاده نمود.

اولاً: همانند بقیه اشخاص محجور نماینده قانونی وی می‌تواند در امور مالی محجور با نظارت دادستان (در غیر مورد ولی ) اقدام كند . نماینده تاجر محجور هم می‌تواند به حساب او تجارت نماید .

ثانیاً‌: ظاهراً محجور تاجر محسوب می‌شود اما كلیه دعاوی باید به طرفیت نماینده قانونی نامبرده اقامه شود كه می‌توان این موارد را از ماده 400 قانون تجارت و مقررات مربوطه به حجر در قانون مدنی و غیره استفاده نمود.

31. در ضمن عقد شرط شده هرگاه زوج شش ماه نفقه زوجه را ندهد و زوجه وكيل در طلاق باشد اگر زوجه با استفاده از حق حبس تمكين نكند و زوج نفقه او را ندهد آيا شرط اعمال وكالت محقق است؟

وكالت زوجه در مطلقه ساختن خود از طرف شوهر به دو صورت است:
الف: وكالت مطلق بدین صورت كه زوج به زوجه وكالت می‌دهد هر وقت بخواهد خود را از جانب زوج مطلقه سازد.
ب : وكالت مقید به تحقق شرطی در عالم خارج كه موارد عمده آن در ماده 1119 قانون مدنی[1] آمده است.
هرگاه زوجه وكیل باشد كه در مواردی كه زوج همسر دیگری اختیار می‌كند یا ترك انفاق می‌كند از جانب شوهر خود را مطلقه سازد به محض تحقق چنین شرطی در عالم خارج مقتضا برای اعمال وكالت موجود است مگر اینكه قرائن و شواهدی در كار باشد كه اطمینان حاصل شود كه تحقق شرط از مورد خاصی انصراف داشته باشد و اثبات آن به عهده مشروط علیه یعنی زوج است اگر نتواند انصراف را اثبات نماید به مقتضای شرط عمل خواهد شد . در این باره استفتائی از بعضی مراجع تقلید شده است كه مؤید این نظر است.

[1]. ماده 1119 قانون مدنی : طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطی كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینكه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غائب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوء قصد كند یا سوء رفتاری نماید كه زندگانی آنها با یكدیگر غیر قابل تحمل شود زن وكیل و وكیل در توكیل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهائی خود را مطلقه سازد.

وكالت زوجه در مطلقه ساختن خود از طرف شوهر به دو صورت است:
الف: وكالت مطلق بدین صورت كه زوج به زوجه وكالت می‌دهد هر وقت بخواهد خود را از جانب زوج مطلقه سازد.
ب : وكالت مقید به تحقق شرطی در عالم خارج كه موارد عمده آن در ماده 1119 قانون مدنی[1] آمده است.
هرگاه زوجه وكیل باشد كه در مواردی كه زوج همسر دیگری اختیار می‌كند یا ترك انفاق می‌كند از جانب شوهر خود را مطلقه سازد به محض تحقق چنین شرطی در عالم خارج مقتضا برای اعمال وكالت موجود است مگر اینكه قرائن و شواهدی در كار باشد كه اطمینان حاصل شود كه تحقق شرط از مورد خاصی انصراف داشته باشد و اثبات آن به عهده مشروط علیه یعنی زوج است اگر نتواند انصراف را اثبات نماید به مقتضای شرط عمل خواهد شد . در این باره استفتائی از بعضی مراجع تقلید شده است كه مؤید این نظر است.

[1]. ماده 1119 قانون مدنی : طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطی كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینكه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غائب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوء قصد كند یا سوء رفتاری نماید كه زندگانی آنها با یكدیگر غیر قابل تحمل شود زن وكیل و وكیل در توكیل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهائی خود را مطلقه سازد.

32. هرگاه زوجين نسبت به يكديگر سوء معاشرت داشته باشند زوج دعوي تمكين و زوجه مطالبه نفقه نمايد آيا دادگاه مي‌تواند هر دو دعوي را مردود نمايد؟

نظر اکثریت : فقها و حقوقدانان برای علت تامه تحقق هر عمل حقوقی سه جزء علت در قالب‌های مقتضی ، شرط و عدم مانع ذكر نموده‌اند. آنها هر چند مقتضی پرداخت نفقه را خود عقد نكاح دانسته اند ولی در خصوص شرطیت و یا مانعیت تمكین و نشوز اختلاف نموده‌اند. عده‌ای تمكین را در قالب فلسفی شرط نفقه دانسته و عده ای نشوز را تحت عنوان فلسفی مانع انفاق دانسته اند. ماده 1108 قانون مدنی[1] مقرر می‌دارد : چنانچه زن از وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود. در مواردی كه زوجه در عدم تمكین عذر موجه دارد استحقاق نفقه را از دست نمی‌دهد. این موارد مورد استفاده از حق حبس ( موضوع ماده 1085 قانون مدنی[2]) بیماری واگیردار شوهر (موضوع ماده 1127 قانون مدنی[3]) یا بیماری زوجه و خصوصاً در ایام وضع حمل (مستنبط از ماده 1108 قانون مدنی ) اختیار مسكن جداگانه بنا به حكم دادگاه در صورت اثبات خوف ضرر مالی و یا جانی و یا آبرویی برای زوجه ( موضوع ماده 1115 قانون مدنی[4]) و در نهایت سفر زوجه می‌باشد. آنچه كه موجب عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه می‌گردد ناشزه بودن اوست نشوز زوجه عبارت از خروج او از انجام تكالیف واجبی است كه قانونگذار بر عهده او گذاشته زوجه باید امكان همه گونه استمتاعات زوج از خود را فراهم آورد و در این امر هیچ گونه قصور و كوتاهی نداشته باشد بنابراین اگر زوج متمكن از استمتاع باشد ولو اینكه زوجه سوء اخلاق و معاشرت نداشته‌ باشد ناشزه محسوب نمی-گردد. این نظر مبتنی بر آن است كه بگوییم هر عدم تمكینی نشوز نیست ولی هر نشوزی عدم تمكین است. زیرا ممكن است مرد زن را طلب نكرده باشد و او هم تمكین نكرده پس در اینجا نشوز حاصل نیست و مرد باید نفقه زنی را كه عقد كرده ولی هنوز او را به منزلش نیاورده ، بدهد . یعنی تنها عدم تمكینی كه ناشی از معارضه و عصیان باشد ، نشوز محسوب است بنابراین ، حتی در صورت عدم تحقق تمكین واقعی ، عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه فقط در صورتی ممكن است كه زوجه درخواست نفقه نكرده باشد یا به دلالت قرائن بتوان گفت كه از این حق خود چشم پوشی نموده است بنابراین هرگاه زوجین هر دو از انجام حقوق و تكالیف یكدیگر در قبال هم خودداری نمایند كه در قرآن كریم از این وضعیت تعبیر به شقاق شده است تا زمانی كه نشوز زوجه به اثبات نرسیده مستحق نفقه خواهد بود.

[1]. ماده 1108 قانون مدنی : هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود .
[2]. ماده 1085 قانون مدنی : زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع ، مسقط حق نفقه نخواهد بود .
[3]. ماده 1127 قانون مدنی : هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یكی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت كه از نزدیكی با او امتناع نماید و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود
[4]. ماده 1115 قانون مدنی : اگر بودن زن با شوهر در یك منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن می‌تواند مسكن علی حده اختیار كند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محكمه حكم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام كه زن در بازگشتن به منزل مزبور معذوراست نفقه بر عهده شوهر خواهد بود .

نظریه اقلیت:   ماده 1102 قانون مدنی[1] حقوق وتكالیف متقابلی را بر عهده زوجین قرار داده است و در مواد 1103[2] و 1104[3] قانون مذكور آنان مكلف به حسن معاشرت با یكدیگر و معاضدت در تربیت اولاد و تشیید مبانی خانواده شده اند سوء معاشرت طرفین با یكدیگر منشأ آثاری است اولاً زوجه به دلیل سوء معاشرت زوج مجاز است از تمكین خودداری كند ثانیاً زوج نیز در صورت سوء معاشرت زوجه معاف از پرداخت نفقه می‌گردد بنابراین در فرض سوال دادگاه می تواند ضمن رد دعوی تمكین زوجه ادعای زوجه را در مورد نفقه نیز مردود نماید.

[1]. ماده 1102 قانون مدنی : همین كه نكاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تكالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می‌شود.
[2]. ماده 1103 قانون مدنی : زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با یكدیگرند.
[3]. ماده 1104 قانون مدنی : زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یكدیگر معاضدت نمایند.

نظر اکثریت : فقها و حقوقدانان برای علت تامه تحقق هر عمل حقوقی سه جزء علت در قالب‌های مقتضی ، شرط و عدم مانع ذكر نموده‌اند. آنها هر چند مقتضی پرداخت نفقه را خود عقد نكاح دانسته اند ولی در خصوص شرطیت و یا مانعیت تمكین و نشوز اختلاف نموده‌اند. عده‌ای تمكین را در قالب فلسفی شرط نفقه دانسته و عده ای نشوز را تحت عنوان فلسفی مانع انفاق دانسته اند. ماده 1108 قانون مدنی[1] مقرر می‌دارد : چنانچه زن از وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود. در مواردی كه زوجه در عدم تمكین عذر موجه دارد استحقاق نفقه را از دست نمی‌دهد. این موارد مورد استفاده از حق حبس ( موضوع ماده 1085 قانون مدنی[2]) بیماری واگیردار شوهر (موضوع ماده 1127 قانون مدنی[3]) یا بیماری زوجه و خصوصاً در ایام وضع حمل (مستنبط از ماده 1108 قانون مدنی ) اختیار مسكن جداگانه بنا به حكم دادگاه در صورت اثبات خوف ضرر مالی و یا جانی و یا آبرویی برای زوجه ( موضوع ماده 1115 قانون مدنی[4]) و در نهایت سفر زوجه می‌باشد. آنچه كه موجب عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه می‌گردد ناشزه بودن اوست نشوز زوجه عبارت از خروج او از انجام تكالیف واجبی است كه قانونگذار بر عهده او گذاشته زوجه باید امكان همه گونه استمتاعات زوج از خود را فراهم آورد و در این امر هیچ گونه قصور و كوتاهی نداشته باشد بنابراین اگر زوج متمكن از استمتاع باشد ولو اینكه زوجه سوء اخلاق و معاشرت نداشته‌ باشد ناشزه محسوب نمی-گردد. این نظر مبتنی بر آن است كه بگوییم هر عدم تمكینی نشوز نیست ولی هر نشوزی عدم تمكین است. زیرا ممكن است مرد زن را طلب نكرده باشد و او هم تمكین نكرده پس در اینجا نشوز حاصل نیست و مرد باید نفقه زنی را كه عقد كرده ولی هنوز او را به منزلش نیاورده ، بدهد . یعنی تنها عدم تمكینی كه ناشی از معارضه و عصیان باشد ، نشوز محسوب است بنابراین ، حتی در صورت عدم تحقق تمكین واقعی ، عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه فقط در صورتی ممكن است كه زوجه درخواست نفقه نكرده باشد یا به دلالت قرائن بتوان گفت كه از این حق خود چشم پوشی نموده است بنابراین هرگاه زوجین هر دو از انجام حقوق و تكالیف یكدیگر در قبال هم خودداری نمایند كه در قرآن كریم از این وضعیت تعبیر به شقاق شده است تا زمانی كه نشوز زوجه به اثبات نرسیده مستحق نفقه خواهد بود.

[1]. ماده 1108 قانون مدنی : هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود .
[2]. ماده 1085 قانون مدنی : زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع ، مسقط حق نفقه نخواهد بود .
[3]. ماده 1127 قانون مدنی : هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یكی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت كه از نزدیكی با او امتناع نماید و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود
[4]. ماده 1115 قانون مدنی : اگر بودن زن با شوهر در یك منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن می‌تواند مسكن علی حده اختیار كند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محكمه حكم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام كه زن در بازگشتن به منزل مزبور معذوراست نفقه بر عهده شوهر خواهد بود .

نظریه اقلیت:   ماده 1102 قانون مدنی[1] حقوق وتكالیف متقابلی را بر عهده زوجین قرار داده است و در مواد 1103[2] و 1104[3] قانون مذكور آنان مكلف به حسن معاشرت با یكدیگر و معاضدت در تربیت اولاد و تشیید مبانی خانواده شده اند سوء معاشرت طرفین با یكدیگر منشأ آثاری است اولاً زوجه به دلیل سوء معاشرت زوج مجاز است از تمكین خودداری كند ثانیاً زوج نیز در صورت سوء معاشرت زوجه معاف از پرداخت نفقه می‌گردد بنابراین در فرض سوال دادگاه می تواند ضمن رد دعوی تمكین زوجه ادعای زوجه را در مورد نفقه نیز مردود نماید.

[1]. ماده 1102 قانون مدنی : همین كه نكاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تكالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می‌شود.
[2]. ماده 1103 قانون مدنی : زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با یكدیگرند.
[3]. ماده 1104 قانون مدنی : زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یكدیگر معاضدت نمایند.

33. آيا امكان اينكه وكيل از طريق پست اقدام به اعتراض كند وجود دارد يا خير؟

بله امكان دارد. مهم اين است كه لايحه دفاعيه يا تجديدنظرخواهی خود را با ذكر دقيق شماره پرونده و شعبه در موعد مقرر ارسال نمايد.

بله امكان دارد. مهم اين است كه لايحه دفاعيه يا تجديدنظرخواهی خود را با ذكر دقيق شماره پرونده و شعبه در موعد مقرر ارسال نمايد.

34. هرگاه خواسته : تنفيذ فسخ بيع به سبب معيوب بودن مبيع باشد اما دادگاه بدوي به سبب مستحق للغير در آمدن مبيع مبادرت به تنفيذ فسخ بيع نامه نمايد ، تكليف دادگاه تجديد نظر چيست؟

نظریه اكثریت:   بر اساس مواد 255[1] و 257 قانون مدنی[2] در معاملات فضولی هر گاه مالك آن را اجازه نكند باطل است فسخ عمل حقوقی است كه مربوط به معاملاتی است كه مقتضی برای صحت داشته باشد و یك طرف بخواهد با استفاده از شرط آن را بهم بزند در عین حال چون در فرض سوال دادگاه ماهیتاً حكم به فسخ معامله داده است دادگاه تجدید نظر هر گاه حكم را در ماهیت مخالف قانون یا شرع تشخیص دهد با نقض آن وفق ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی[3] مبادرت به انشاء رأی می‌نماید.

[1]. ماده 255 قانون مدنی : هرگاه كسی نسبت به مالی معامله به عنوان فضولی نماید و بعد معلوم شود كه آن مال ، ملك معامله كننده بوده است یا ملك كسی بوده است كه معامله كننده می‌توانسته است ازقبل او ولایتاً یا وكالتاً معامله نماید در این صورت نفوذ و صحّت معامله موكول به اجازه معامل است و الاّ معامله باطل خواهد بود.
[2]. ماده 257 قانون مدنی : اگر عین مالی كه موضوع معامله فضولی بوده است قبل از این كه مالك ، معامله فضولی را اجازه یا رد كند مورد معا مله دیگر نیز واقع شود مالك می‌تواند هر یك از معاملات را كه بخواهد اجازه كند ، در این صورت هر یك را كه اجازه كرد معاملات بعد از آن ، نافذ و سابق بر آن ، باطل خواهد بود.
[3]. ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی : چنانچه دادگاه تجدید نظر ادعای تجدید نظر خواه را موجه تشخیص دهد . رأی دادگاه بدوی را نقض و رأی مقتضی صادر می‌نماید . در غیر این صورت با رد درخواست و تأیید رأی ، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد داد.

نظریه اقلیت:   طبق اصول دادرسی دادگاه مكلف است در مورد دعوی به آنچه مورد ادعای خواهان است رسیدگی و بطور خاصی تعیین تكلیف نماید هرگاه دادگاه خارج از موضوع خواسته مبادرت به صدور حكم نماید و مورد اعتراض قرار گیرد دادگاه تجدید نظر پس از نقض رأی پرونده را باید برای رسیدگی به اصل خواسته به دادگاه بدوی ارجاع دهد مستحق للغیر درآمدن مبیع از جهات بطلان عقد است نه فسخ و چون دادگاه بدوی راجع به وجود یا عدم وجود موجبات فسخ اظهار نظر ننموده دادگاه تجدید نظر با نقض حكم صادره پرونده را برای رسیدگی به دادگاه بدوی ارجاع می‌دهد.

علیرضاجعفری بازدید : 1961 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

دستور تخلیه زمانی صادر می گردد که رابطه موجر و مستأجر طبق قانون روابط موجر و مستأجر سال 1376 باشد و شرایط آن قانون در اجاره نامه تنظیمی رعایت شده باشد ولی حکم تخلیه زمانی صادر می گردد که بنا به هر دلیلی نتوان به استناد قانون روابط موجر و مستأجر سال 1376 دستور تخلیه را صادر کرد.

علیرضاجعفری بازدید : 1390 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

در صورتی که چکی را از شخصی دریافت نموده اید و برای وصول آن به بانک مراجعه مینمایید و متوجه میشوید که حساب شخص موجودی ندارد برای دریافت طلب خود چه میکنید ؟ 

قانون به صدور چك بلامحل به عنوان يك جرم نگاه كرده است. هر جرمي براي وقوع، نياز به شرايطي دارد. قانون اعلام مي‌دارد كه در صورت وجود هر يك از حالات يا شرايط زير، صدور چك بلامحل جرم كيفري نخواهد بود. بنابراين در هر يك از موارد زير، شكايت شاكي به دليل حقوقي بودن چك پيگرد كيفري نخواهد داشت:

۱. در صورتي كه چك داراي وعده باشد

چك بايد به صورت نقد و بدون وعده صادر شود. زيرا چك بايد همانند اسكناس وسيله پرداخت نقدي باشد. بنابراين اگر به فرض مثال، امروز چكي براي تاريخ فردا يا هفته يا ماه يا سال آينده صادر شود، صادركننده چك مجازات كيفري نخواهد شد. زيرا اين چك حقوقي است. همان‌طور كه مي‌دانيد، صدور چك بدون وعده، بسيار نادر است و حتي بسياري از چك‌هايي كه صادركنندگان آن توسط دادگاه به مجازات حبس محكوم مي‌شوند، در واقع چك‌هاي وعده دار و حقوقي هستند اما دليل تعيين مجازات در اين موارد آن است كه صادركنندگان چك به عنوان متهم در دادسرا يا دادگاه قادر به اثبات اين موضوع كه چك به صورت وعده‌دار صادر شده است نيستند. بنابراين نحوه اثبات اين موضوع و شيوه دفاع، از اهميت فراواني برخوردار است.

۲ .هرگاه چك بابت تضمين انجام تعهد يا تضمين انجام معامله‌اي صادر شده باشد

منشا و علت صدور چك بايد بدهي صادركننده معادل مبلغ چك باشد، مانند آنكه شخصي بابت خريد يك دستگاه اتومبيل يا آپارتمان يك فقره چك براي پرداخت تمام يا قسمتي از وجه معامله صادر كند. اما اگر مبنا و علت صدور چك مديونيت و بدهكاري صادركننده نباشد، بلكه به عنوان تضمين معامله يا تعهد صادر شده باشد صادركننده قابل تعقيب كيفري و مجازات نخواهد بود. مثل آنكه شخصي مغازه يا منزل مسكوني را اجاره كرده باشد و مالك خانه يا مغازه در اجاره‌نامه از مستاجر تعهد بگيرد كه در راس انقضاي مدت اجاره و در پايان مدت اجاره، محل را تخليه كند. سپس براي آنكه به گمان خود تضميني براي اين تعهد دريافت كرده باشد، از مستاجر بخواهد كه يك فقره چك ( به طور مثال معادل قيمت منزل يا مغازه) به عنوان تضمين تعهد به تخليه صادر و به او ارايه كند. مثال ديگر آنكه، خريدار يك دستگاه آپارتمان از فروشنده بخواهد براي تضمين تعهد به انتقال سند در دفترخانه، يك فقره چك صادر كند و به دست خريدار يا به نزد واسطه (بنگاه) بسپارد. در تمامي اين موارد به دليل آنكه صادركننده در حقيقت مبلغ ذكر شده در متن چك را بدهكار نيست. بنابراين صادركننده قابل تعقيب كيفري و قابل مجازات نخواهد بود. اين كه چك بابت تضمين صادر شده است ممكن است در متن خود چك ذكر شده باشد و يا آنكه اين مطلب در چك بيان نشده باشد. اما صادركننده بتواند به طريق ديگري (مانند قولنامه يا شهادت شهود) اين موضوع را اثبات كند.

۳. هرگاه چك سفيد امضا صادر شده باشد

يعني اينكه صادركننده بدون قيد مبلغ، تاريخ و نام دارنده، فقط چك را امضا و ارايه كرده باشد.

۴ . در صورتي كه ثابت شود چك بدون تاريخ صادر شده است

معمولا در اين گونه موارد، دارنده چك، قبل از شكايت و قبل از مراجعه به بانك، مبادرت به درج تاريخ مي‌كند. اما چنانچه در مرجع قضايي ثابت شود صادركننده در هنگام صدور، تاريخ چك را ننوشته است صادركننده مسئوليت كيفري نخواهد داشت.

۵. هرگاه وصول وجه چك منوط به تحقق شرطي شده باشد

اين شرط ممكن است در خود متن چك ذكر شده باشد يا آنكه بعدها بر اساس يك فقره قولنامه، صورتجلسه، شهادت شهود و غيره اثبات شود. به طورمثال خريدار اتومبيل، تمام يا قسمتي از مبلغ معامله را به صورت يك فقره چك صادر و در اختيار طلبكار (يعني فروشنده) يا واسطه (بنگاه) بگذارد و شرط كند كه تنها پس از انتقال سند در محضر، طلبكار حق داشته باشد به بانك مراجعه و وجه چك را وصول كند.

۶. هرگاه ثابت شود چك بابت معاملات نامشروع يا ربا (بهره) صادر شده است.

۷. هرگاه دارنده چك تا ۶ ماه از تاريخ صدور چك براي وصول آن به بانك مراجعه نكند، يا ظرف ۶ ماه از تاريخ صدور گواهي عدم پرداخت (يعني برگشتي از بانك) شكايت نكند.

غير از موارد بالا، در ساير موارد، چك كيفري است يعني صادركننده چك قابل تعقيب كيفري و مستوجب مجازات خواهد بود.

مفهوم حقوقي شدن چك

اغلب تصور مي‌كنند، چكي كه حقوقي مي‌شود از اعتبار افتاده است و بي‌ارزش است. در حالي كه اين‌گونه نيست. در چك‌هاي حقوقي فقط صادركننده قابل تعقيب و مجازات كيفري نيست اما مي‌توان تقاضاي توقيف اموال و دارايي صادركننده را كرد و دادگاه نيز حكم به پرداخت مبلغ چك خواهد داد مگر آنكه با دفاعيات خوانده (صادركننده) ثابت شود كه به طور كلي طلبي وجود ندارد يا آنكه چك بابت ربا صادر شده است يا به هر دليل ديگر دارنده چك (خواهان) استحقاقي ندارد.

مطالبه وجه چك از دادگاه

برخي گمان مي‌كنند براي وصول وجه چك از طريق دادگاه، فقط بايد شكايت كيفري كنند. در حالي كه حتي اگر اين شكايت به نتيجه برسد، دادگاه تنها حكم به مجازات حبس خواهد داد و درباره طلب دارنده اظهار نظر نمي‌كند. هم درباره چك‌هاي كيفري و هم چك‌هاي حقوقي، دادگاه تنها در صورتي حكم به پرداخت مبلغ چك در وجه دارنده چك را صادر خواهد كرد كه دارنده به عنوان خواهان، فرم مخصوص دادخواست را تكميل و با پرداخت هزينه دادرسي از طريق ابطال تمبر و ساير تشريفات قانوني، آن را تحويل دفتر دادگاه كند.
در غير اين صورت دادگاه قانونا نمي‌تواند حكمي مبني بر پرداخت مبلغ چك صادر كند. البته در بسياري موارد، صادركننده به علت ترس از مجازات، خود راسا مبادرت به پرداخت مبلغ چك مي‌كند. در اين صورت، زحمت تقديم دادخواست نيز از دوش دارنده چك برداشته خواهد شد.

علیرضاجعفری بازدید : 1548 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

 

 

ماده 619- هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شؤون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از دو تا شش ماه و تا (74) ضربه شلاق محکوم خواهد شد.


1- فلسفه تصویب ماده 619 ق.م.ا. که از جمله جرایم عمومی و غیرقابل گذشت می باشد، آن است که افراد نامحرم، مزاحم زنان و کودکان نشوند مثلاً تعقیب مصرانه یک زن از مصادیق مزاحمت تلقی میشود اما اگر کسی همسر یا فرزند خود را تعقیب کند و مصرانه در کوی و برزن پی گیر آنها شود مرتکب جرمی نشده است تعرض هم که به معنای در برابر افراد ایستادن و آبروی آنها را در مرحله خطر قرار دادن است شامل زن و فرزند مرتکب نمیشود چرا که آبروی آنها آبروی خود اوست و بدین تعبیر مصادیق ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به همسر و فرزند را نمی توان در حوزه شمول ماده مذکور قرار داد: نظریه شماره 10153/7-10/11/1379


2- چنانچه مسلم شود فردی به قصد مزاحمت زنی را تعقیب نموده با عدم به کار بردن لفظ یا الفاظ هم قابل مجازات است: نظریه شماره 4895/7-10/8/1373


3- نظر به اینکه مجازات حبس مندرج در ماده 619 ق.م.ا. منطبق با بند دوم ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین میباشد توجهاً به ماده مرقوم دادگاه مخیر است که حکم به بیش از سه ماه حبس یا جزای نقدی از 70001 ریال تا 3.000.000 ریال بدهی ولی چون در ماده 619 علاوه بر مجازات حبس شلاق نیز عنوان شده لذا در مقام تخفیف در این قسمت دادگاه میتواند حسب مورد و اوضاع و احوال و شرایط خاص متهم بر طبق ماده 22 ق.م.ا. عمل نماید: نظریه شماره 3799/7-13/6/1376

 

 

علیرضاجعفری بازدید : 1388 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

ماده 641- هرگاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاه های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت نماید علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات، مرتکب به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد.
1- در مورد مزاحمتهای تلفنی عدم معرفی مزاحم از ناحیه شرکت مخابرات به کسی که درخواست کرده جرم تلقی نمی شود ولی اگر بر اثر مزاحمت تلفنی، جرمی اتفاق بیفتد موضوع از طریق دادگاه پی گیری میشود و شرکت مخابرات ناگزیر از معرفی مزاحم مذکور خواهد بود: نظریه شماره 9168/7-24/9/1380

علیرضاجعفری بازدید : 1259 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

خوانده دعوای ابطال و اصلاح شناسنامه چه کسی می باشد؟

اداره ی ثبت احوال محل صدور شناسنامه. در صورتی که محل صدور شناسنامه خارج از شهر تهران باشد در قسمت خوانده نشانی شهرستان مورد نظر قید می شود. در این حالت بر اساس محل اقامت خواهان تعیین صلاحیت انجام می پذیرد.

علیرضاجعفری بازدید : 1256 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

آیا هر کدام از ورثه می توانند درخواست ابطال شناسنامه را بنمایند؟

هر یک از ورثه در صورتی که گواهی انحصار ورثه داشته باشند می توانند درخواست ابطال شناسنامه بنمایند.

علیرضاجعفری بازدید : 1492 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

خوانده دعوای پرداخت دیه از بیت المال چه کسی می باشد؟

خوانده این دعوا وزارت دادگستری و یا صندوق تامین خسارات بدنی موضوع ماده 10 قانون بیمه اجباری می باشد که در هر صورت باید به مجتمع بهشتی ارسال گردد.

علیرضاجعفری بازدید : 1650 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

 

با توجه به رویه جاری اینگونه اوراق بعنوان چک شناخته نمی شود لذا دعوی مطروحه در

قالب مطالبه وجه چک قابل ثبت نبوده و می بایست بعنوان دعوای مطالبه طلب اقدام شود.

علیرضاجعفری بازدید : 1481 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

اگر زنی زوجه مهریه را به شوهر بذل (بخشش) نماید می تواند باز مهریه را هر وقت که خواست مطالبه کند اما اگر طبق قراردادی مهریه اش را ابراء نماید یعنی بطور یکطرفه حق مهریه خود را بخشیده و غیر برگشت نموده است برای اطلاعات عمل و اجرای آن بهتر است از وکلای با تجربه کمک بگیرد.

بذل مهریه فقط پس از ابراء غیر قابل مطالبه میگردد.

علیرضاجعفری بازدید : 1260 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

در پاسخ به این پرسش باید جواب مثبت داد بدین توضیح که:سر قفلی و یا منافع ملک از حقوقی هستند که ممکن است متعلق به مالک ملک باشن یا دیگری و این قبیل منافع که مالک آنها را به موجب سند رسمی به دیگری واگذار مینماید معمولا به املاکی تعلق دارد که حالت تجاری را دارا می باشند.

به همین دلیل این قبیل حقوق نیز حسب در خواست مراجع صلاحیت قابل بازداشت هستند بدین ترتیب که پس از معرفی چنین حقوق مالی از شخص بدهکار (توسط طلبکار) به دادگاه صالح ، دادگاه نامه ای مبتنی بر بازداشت ملک مذبور و منافع آن به اداره ثبت ارسال مینماید.

اداره ثبت پس از وصول دستور بازداشت ،حسب دستور مسئول ادره نامه را ثبت نموده وسپس به بایگانی ارسال خواهد نمود تا در پرونده مربوطه ضمیمه شود.

در بایگانی پرونده از ردیف مربوط خارج شده و به انضمام نامه مذکور جهت اقدام مقتضی به دفتر بازداشتی و پاسخ به استعلامات ارسال می شود.

در این شعبه متصدی مربوط پرونده را بررسی نموده و چنانچه ملک و منافع آن در بازداشت مرجع تقاضا کننده دیگری و یا در رهن بانک یا شخص دیگری  نباشد و متعلق و تحت اختیار شخص مورد نظر نامه دادگاه باشد(شخص مدیون) اقدام به تهیه نامه بازداشتی می نماید.

در نامه مذکور که تحت عنوان مرجع تقاضا کننده تهییه می شود مشخصات کامل اعم از شماره ملک ومحل وقوع آن ودر صورتی که دارای سند مالکیت باشد شماره ثبت و صفحه آن و نیز نام مالک و مشخصات کسی که سرقفلی و یا منافع به او تعلق دارد بایستی قید شود و سرقفلی و منافع در قبال مبلغی که مرجع تقاضا کننده اعلام داشته است بازداشت شود ، و سپس مراتب در دفتر بازداشتی قید شده و شماره ردیف مذکور در نامه مرقوم و نیز چنانچه نسبت به ملک سند مالکیت صادر شده باشد مراتب بازداشت در ستون ملاحظات دفتر املاک مربوطه قید میشود .

در پایان طی بخشنامه ای که در آن موضوع بازداشت منافع و یا سرقفلی اموال شخص مذکور به طور مشروح نوشته شده و ممهور به مهر و امضا رییس ادره است به کلیه دفاتر اسناد رسمی مراتب گزارش می شود تا در صورت برخورد به چنین مشخصاتی از ملک و منافع از چنین شخصی از ثبت آن خودداری نمایند.

معهذا اگر شخص مدیون اقدام به پرداخت دین نمود که املاک و حقوقی بازداشتی وی آزاد خواهد شد ولی در غیر این صورت دادگاه با فروش مزایده ای حقوق توقیفی نسبت به پرداخت دین شخص طلبکار به انضمام هزینه های دادرسی و دستمزد وکیل از سود حاصله مبادرت می نماید و مازاد سود حاصله را خود شخص بر می گرداند.

علیرضاجعفری بازدید : 1588 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

بسمه تعالی

سایت جهان حقوق مراحل اخذ حکم طلاق توافقی را برای بازدیدکنندگان محترم به شرح ذیل بیان می دارد
مرحله اول : ارائه دادخواست (در دعاوی حقوقی طرح دعوا از طریق ارائه دادخواست امکان پذیراست) 

که به دو روش می توان اقدام نمود : ۱ مراجعه به سایت www.adliran.ir ( که به منظور تسریع در امر این روش به کاربران توصیه میگردد)

پس از وارد شدن در سایت متقاضی باید از فهرست سمت راست گزینه (پیگیری و ارائه دادخواست) را انتخاب بنماید ، سپس در صفحه باز شده بر روی گزینه ارائه دادخواست کلیک بنماید  ابتدا متقاضی باید مشخص نماید  تحت عنوان چه شخصی اقامه دعوی مینماید                                                         اگر گزینه خودم اقامه دعوی مینمایم را انتخاب نماید (در صورتی است که زوج و کیل یا نماینده قانونی نداشته باشد) از این مرحله تا هنگام ثبت دادخواست شخص ارئه دهنده دادخواست۶ مرحله را نیز باید بپیماید بنابر این :                                                                                 مرحله اول:  که تعیین خواسته است زوج باید با کلیک بر روی گزینه افزودن خواسته عبارت صدور گواهی عدم امکان سازش را انتخاب نماید

مرحله دوم: زوج که خواهان دادخواست محسوب می شود باید تمامی فیلد های اطلاعات خواسته شده از قبیل : مشخصات فردی ، محل اقامتگاه و مشخصات تماس را تکمیل نماید و در انتها بر روی گزینه ادامه کلیک نماید .

مرحله سوم: در این مرحله زوج باید تمامی اطلاعات فوق الاشاره را در خصوص زوجه که خوانده دادخواست محسوب می شود  وارد نماید و سپس با کلیک بر روی گزینه ادامه به مرحله ششم رود.

تذکر : به دلیل این که زوج در ابتدا گزینه خودم اقامه دعوا مینمایم را انتخاب نموده است دیگر نیازی به تکمیل مراحل ۴ و ۵ نمی باشد.

مرحله ششم: در این مرحله زوج باید شرح دادخواست خود را به طور صحیح و علمی نگارش بنماید

مرحله هفتم: صفحه ای گشوده می شود که زوج باید دلایل خود را که به استناد آن ها ارئه دادخواست نموده است از میان دلائل پیشنهادی انتخاب نماید (در صورتی که خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش تعیین شده باشد زوج باید در این قسمت بر روی جلب نظر پزشکی قانونی و سایر دلایل و مستندات را کلیک نماید)

مرحله هشتم : مرحله هشتم که ارائه  منضمات دادخواست می باشد اگر زوجین مدارک و منضماتی دارند که تمایل دارند به پیوست دادخواست ارئه دهند باید ابتدا در مرحله هفتم داد خواست خود را ثبت نموده و سپس برای بارگذاری تصویر آن مدارک به مرحله هشتم مراجعه بنماید

پس از ثبت دادخواست سایت کد رهگیری در اختیار ثبت کننده قرار خواهد داد که برای ارسال نهایی دادخواست به مرجع قضایی  شخص باید با به همراه داشتن کد رهگیری و کارت ملی ( به منظور احراز هویت ) برای پرداخت هزینه دادرسی و کنترل دادخواست به یکی از دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی مراجعه بنماید

تذکر : آدرس تمامی دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی به منظور سهولت در انجام کار عزیزان در همین سایت ارئه شده است که کاربران محترم میتوانند جهت مشاهده به قسمت جست و جوی سایت مراجعه بفرمابند.

۲: مراجعه مسقیم به دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی که  به مراتب وقت گیر تر است

مرحله دوم: تعیین وقت رسیدگی

پس از ارسال دادخواست به دادگستری و ارجاع آن به یکی از شعب دادگاه بدوی طی پیامکی شعبه مرجوع الیه  به طرفین دعوا اطلاع داده می شود ودر صورتی که دادخواست واصله نقصی نداشته باشد وقت رسیدگی تعیین میگردد.

وقت تعیین شده به طرفین ابلاغ میگردد تا در روز دادرسی در جلسه دادگاه حاضر شوند.

مرحله سوم: روند دادرسی

در روز دادرسی قاضی پس از بررسی پرونده و استماع اظهارات طرفین ، برای جلب نظر از پزشکی قانونی طی نامه ای زوجه را به پزشکی قانونی معرفی  و زوجین را برای مشاوره به مرکز امور مشاوره معرفی مینماید

مرحله چهارم: صدور حکم طلاق

پس از این که زوجین جواب نامه های ارسالی را به دادگاه بازگرداندن ؛ در صورتی که زوجین موانعی برای طلاق نداشته باشند و طبق نظر قاضی پرونده معد صدور رای باشد دادگاه در وقت رسیدگی فوق العاده حکم طلاق زوجین را که معمولا (به صورت خلع ) است  صادر می نماید .

تذکر : برای جلوگیر از اطاله دادرسی طرفین حق اعتراض تجدید نظر خواهی و فرجام خواهی را از خود ساقط می نمایند که دادگاه در ذیل رای مقرر می دارد (در غیر این صورت اجرای حکم به مدت ۴۰ روز به تاخیر می افتد )

مرحله پنجم: مراجعه به یکی دفاتر ازدواج و طلاق 

زوجین نسبت به جاری ساختن صیغه ی طلاق و ثبت آن همراه با دو شاهد و دو معرف و به همراه داشتن حکم دادگاه به یکی از دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه مینمایند.

علیرضاجعفری بازدید : 1206 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)

دادگاه خانواده محل اقامت خوانده یا محل انعقاد قرارداد یا محل تسلیم مهریه صالح به رسیدگی است. در صورتی که مهریه مال غیرمنقول باشد دادگاه محل وقوع مال غیر منقول صالح به رسیدگی است.

علیرضاجعفری بازدید : 1415 دوشنبه 06 مهر 1394 نظرات (0)
images (6)

توقیف اموال


توقیف اموال

 

آرای دادگاه‌ها در امور مدنی به وسیله دایره اجرای احکام با تشریفات خاصی اجرا می‌شود که توقیف اموال  از آن یاد می شود ؛ اما مسیر اجرا از گردنه‌های مختلفی عبور می‌کند که اطلاع از آنها می‌تواند در صرفه‌جویی زمان، هزینه و مراحل اجرای حکم مفید باشد.

 

معمولا فردی که در نتیجه حکم دادگاه محکوم شده است در بسیاری از موارد با میل و رغبت آن را اجرا می‌کند. بعد از اینکه اجراییه به محکوم داده شد محکوم ۱۰ روز برای اجرای داوطلبانه آن زمان دارد اما اگر سر لجاجت داشته باشد و حکم را به اختیار اجرا نکند چاره‌ای جز توسل به قوای دولتی برای اجرای رای باقی نمی‌ماند.

 

درخواست اجرای حکم

 

بعد از اینکه رأی صادر شد ، دادگاه خود به‌ خود آن را اجرا نمی‌کند، بلکه برای اجرای آن باید درخواست صدور اجراییه کنید. اجراییه برگه‌ای است که از سوی دادگاه تنظیم می‌شود و در آن مواردی که باید شخص محکوم به آن عمل کند، درج می‌شود. این برگه به محکوم ابلاغ می‌شود و مهلت اجرای داوطلبانه رأی با ابلاغ آن آغاز می‌شود. اگر خبری از اجرای داوطلبانه رای نشد معمولاً قدم بعدی که از سوی برنده دعوا برداشته می‌شود درخواست اجرای رأی است. مأمور اجرا باید بلافاصله بعد از درخواست توقیف اقدام به توقیف اموال شخص محکوم کند. در صورتی که اموال محکوم در حوزه دادگاه دیگری باشد؛ دادگاه توقیف آن را از قسمت اجرای احکام دادگاه مزبور درخواست می‌کند.

 

میزان اموال توقیفی

 

قرار نیست برای هر حکمی تمامی اموال محکوم توقیف شود؛ بلکه فقط اموالی که معادل محکومیت وی است، توقیف می‌شود. البته در شرایطی ممکن است مالی توقیف شود که ارزش آن بیشتر از محکومیت است. به طور مثال برای بدهی پنج میلیون تومانی، ممکن است یک خودروی پراید نو توقیف ‌شود. در این شرایط چون امکان تجزیه آن مال وجود ندارد تمامی آن در مقابل بدهی فرد محکوم شده توقیف می‌شود. برعکس این شرایط، زمانی است که مال توقیف شده ارزشی کمتر از میزان محکومیت داشته باشد، به طور مثال برای یک بدهی ۲۰ میلیون تومانی یک پراید توقیف شده باشد، معادل بقیه میزان محکومیت از دیگر اموال محکوم توقیف می‌شود.

 

تبدیل مال توقیف شده

 

شخصی که محکوم شده است اگر بعد از توقیف اموال احساس کند که یکی از اموال ضروری زندگی‌اش را از دست داده است به فکر آن می‌افتد که مال دیگری را جایگزین مال توقیف شده و به اصطلاح تقاضای تبدیل تأمین کند. یکی از دلایل چنین تصمیمی این است که هرگونه نقل‌و‌انتقال نسبت به مال توقیف‌شده باطل و بدون اثر است و اگر قرارداد یا تعهدی نسبت به مال توقیف‌شده بعد از توقیف به‌عمل آید که به ضرر محکوم‌له باشد، فقط با رضایت کتبی محکوم‌له نافذ خواهد بود. تبدیل تأمین امکان دارد اما از شرایط خاص خودش برخوردار است. هر یک از دو طرف حکم می‌توانند یک‌بار تقاضای تبدیل مال توقیف‌شده را تا قبل از شروع عملیات راجع به فروش کنند، مشروط به اینکه مال پیشنهادی از حیث ارزش و سهولت فروش کمتر نباشد.

 

اموال غیرقابل توقیف

 

عدالت هدف اصلی دادرسی‌هاست؛ بنابراین اجرای احکام نباید شرایط ناعادلانه‌ای برای دو طرف قرارداد ایجاد کند. یکی از شرایط ناعادلانه این است که اجرای حکم شرایط زندگی را برای محکوم سخت کند؛ مثلاً در صورت توقیف منزل وی محل سکونت خود را از دست بدهد. برای جلوگیری از این بی‌عدالتی‌ها مقررات مربوط به «مستثنیات دین» به وجود آمده است. مستثنیات دین به اموالی می‌گویند که در فرآیند توقیف، به حکم قانون قابل توقیف نیستند. بر اساس ماده ۶۵ قانون اجرای احکام مدنی این اموال عبارتند از: لباسU اشیا و اسبابی که برای رفع حوایج ضروری محکوم‌علیه و خانواده او لازم است؛ آذوقه موجود به قدر احتیاج یک‌ماهه محکوم‌علیه و افراد واجب النفقه او؛ وسایل و ابزار کار ساده کسبه، پیشه‌وران و کشاورزان و اموال و اشیایی که به موجب قوانین مخصوص غیرقابل توقیف هستند.

 

توقیف اموال منقول

 

مال منقول آن چیزی است که حمل‌و‌نقل آن بدون آسیب زدن به خودش یا به محلی که در آن قرار دارد امکان‌پذیر باشد. خودرو از مصادیق اموال منقول است. برای توقیف اموال منقول مأمور اجرا ابتدا شخص محکوم را از اقدام خود مطلع کند. اما ممکن است وی در محل حاضر نباشد یا حضور وی موجب تأخیر یا از بین رفتن مال شود. در چنین شرایطی مأمور می‌تواند قبل از اطلاع محکوم‌علیه، اموال منقول او را توقیف کند و به سرعت، اقدام خود را به محکوم‌علیه اطلاع دهد.

 

یکی از تشریفات توقیف اموال منقول حضور شاهدان است. در صورت امکان، مأمور اجرا می‌تواند دو نفر شاهد یا معتمد محلی را برای حضور در موقع توقیف همراه ببرد. اگر در منزل یا محلی که مال منقول در آن است، قفل باشد و محکوم از باز کردن آن امتناع کند یا اینکه اساساً محکوم حضور نداشته باشد، مأمور اجرا باید همراه نماینده مدعی‌العموم اقدام به توقیف مال کند.

 

مأمور اجرا باید گزارشی از نحوه اجرا ارایه دهد. در هنگام توقیف، وی باید تمامی توصیفات مالی که توقیف شده است را از قبیل رنگ، وزن، عدد و… در گزارش خود ذکر کند. وی باید صورت‌جلسه را با دقت و بدون خط‌خوردگی بنویسد تا توسط حاضران امضا شود. ممکن است در حین اجرا شخصی حاضر شود و مالی را که قرار است توقیف شود، متعلق به خود بداند یا توضیحاتی در مورد آن ارایه دهد؛ این موارد نیز در گزارش مأمور اجرا منعکس می‌شود.

 

توقیف اموال در شرایط خاص

 

توقیف مال همیشه آسان نیست. ممکن است مال در تصرف شخص دیگری باشد یا در محل سکونت محکوم نباشد یا مشکلات دیگری در مسیر توقیف مال باشد؛ در چنین شرایطی راه‌های فوق‌العاده توقیف در پیش گرفته می‌شود. به عنوان مثال مال منقولی که در تصرف کسی غیر از شخص محکوم باشد و متصرف نسبت به آن ادعای مالکیت کند یا آن ‌را متعلق به دیگری معرفی کند، به عنوان مال محکوم‌علیه توقیف نمی‌شود و در صورتی که خلاف ادعای متصرف ثابت شود، او مسئول جبران خسارت محکوم‌له خواهد بود.

 

وضعیت خاص دیگر این است که اموال منقول خارج از محل سکونت یا محل کار محکوم‌علیه باشد. در چنین حالتی مال مذکور در صورتی توقیف خواهد شد که دلائل و قراین کافی بر احراز مالکیت او در دست باشد.

 

در خصوص توقیف اموالی که در محل زندگی زن و شوهر است و مشخص نیست که دقیقاً متعلق به کدام یک از آن‌هاست توقیف اموال به این ترتیب است که آنچه معمولاً مورد استفاده اختصاصی زن باشد (مانند زیورآلات) متعلق به زن و آنچه مورد استفاده اختصاصی مرد باشد متعلق به شوهر و بقیه میان آن‌ها مشترک محسوب می‌شود؛ مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

 

در میان اموال توقیف شده ممکن است اموالی وجود داشته باشد که در معرض ضایع شدن باشد؛ این اموال به همراه اموالی که ادامه توقیف آن مستلزم هزینه نامتناسب یا کسر فاحش قیمت است فوراً ارزیابی و با تصویب دادگاه بدون رعایت تشریفات مربوط به توقیف و مزایده به فروش می‌رسد. فرض دیگر حالتی است که اموال محکوم‌علیه نزد شخص ثالثی قرار دارد؛ توقیف این مال امکان‌پذیر است و محض ابلاغ به شخص ثالث، وی نباید مال یا طلب توقیف‌شده را به محکوم‌علیه بدهد بلکه باید مطابق دستور مأمور اجرا عمل کند و در صورت تخلف، مسئول جبران خسارت وارده به کسی خواهد بود که رای به نفع او صادر شده است.

 

توقیف اموال غیرمنقول

 

اموال غیرمنقول برخلاف اموال منقول قابل حمل و جابه‌جایی نیست. شخصی که حکم به نفع او صادر شده است ممکن است اموال غیرمنقول شخص محکوم را برای اجرای رای دادگاه معرفی کند؛ در این صورت قسمت اجرای دادگاه آن مال غیرمنقول را توقیف می‌کند و مراتب را به اطلاع طرفین و اداره ثبت محل اعلام می‌کند. اگر ملک توقیف‌شده به نام محکوم‌علیه باشد، اداره ثبت، مراتب را در دفتر ثبت املاک و اگر در جریان ثبت باشد، در دفتر املاک بازداشتی و پرونده ثبتی قید می‌کند و به قسمت اجرا اطلاع می‌دهد. همچنین اگر ملک به نام محکوم‌علیه نباشد فوراً به قسمت اجرا اعلام می‌کند. اگر مال غیرمنقول سابقه ثبتی نداشته باشد، توقیف آن زمانی جایز است که شخص محکوم در آن تصرف مالکانه داشته یا به موجب حکم نهایی، مالک شناخته شده باشد. جالب است بدانید که توقیف اموال غیرمنقول باعث توقیف منافع آن نمی‌شود. به عنوان مثال یک واحد آپارتمانی مال غیرمنقول است و سکونت کردن در آن منافع آن محسوب می‌شود، اگرچه خود ملک ممکن است توقیف شود، اما منافع آن توقیف نمی‌شود.

 

برای توقیف اموال غیرمنقول معمولا مأمور اجرا همراه با یک کارشناس اموال غیرمنقول همکاری می‌کند. این کارشناس مشخصات مال غیرمنقول را تعیین و اقدام به قیمت‌گذاری ملک می‌کند. چون مال غیرمنقول لازم نیست که به محل خاصی انتقال داده شود انجام همین اقدامات و جلوگیری از نقل‌وانتقال حقوقی ملک برای توقیف مال غیرمنقول کفایت می‌کند و بعد از انجام این تشریفات ملک توقیف‌شده به مالک یا متصرف تحویل داده می‌شود.

 

منبع : گودرزی لایر

علیرضاجعفری بازدید : 1235 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)
سه روز عزای عمومی در کشور اعلام شد؛

پیام رهبر انقلاب در پی فاجعه مرگبار سرزمین منا

دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعده حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایست که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.
در پی وقوع حادثه مرگبار امروز در سرزمین منا، رهبر انقلاب در پیامی ضمن تسلیت به عزاداران، سه روز عزای عمومی اعلام کردند.


به گزارش «تابناک»، در پی فاجعه مصیبت بار منا و کشته شدن جمعی از حجاج بیت‌الله الحرام رهبر انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.

 

متن پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
 
فاجعه‌ی مصیبت‌بار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوف‌الرحمان و مومنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشسته‌اند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحب‌الزمان (اروحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض می‌کنم و رحمت خاصه خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت می‌نمایم و یادآور می‌شوم:

۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج تلاش طاقت‌فرسای خود در شناسایی جان‌باختگان و معالجه مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند همچنان ادامه دهند و همه کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.

۲. هر گونه کمک ممکن را به حجاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حق برادری اسلامی را به انجام رسانند.

۳. دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه‌ی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعده‌ی حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.

۴. جان‌باختگان این حادثه انشاالله مشمول این کلام نورانی قرآن‌اند که: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» این برای بازماندگان، تسلای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافته‌اند، و انشاالله مورد لطف و رحمت ویژه احدیتند. اینجانب با تسلیت دوباره به عزادارن، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.

والسلام علی عباد الله الصالحین
سید علی خامنه‌ای
دوم مهر یکهزار و سیصد و نود و چهار

 

 

 


* سایت جهان حقوق:به تمامی خانوادگان درگذشتان عرض تسلیت انشاالله موردلطف ورحمت ویژه احدیت.

( ازطرف تمامی همکاران سایت جهان حقوق)

علیرضاجعفری بازدید : 1258 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

حکم باهم راه رفتن دختر و پسر چیست؟حکم راه رفتن دختر و پسر با هم

دختران و پسرانی که بایکدیگر در حال راه رفتن هستند و فسقی مرتکب نمی‌شوند، آیا کسی مجاز است نسبت فامیلی یا محرمیت آنان را مورد پرسش قرار دهد؟

حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی
باسمه تعالی

حمل فعل آنها برفساد وتجسس در این راستا جایز نیست،مگراین که فعل و امر اهمی مانند جلوگیری از اشاعه فساد درجامعه برآن متوقف باشد که با تشخیص حاکم شرع بلا مانع است.

حضرت آیت‌الله العظمی صادق روحانی
خیر کسی مجاز نیست فامیلی یا محرمیت آنان را مورد پرسش قراردهد.

حضرت آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی
بسمه تعالی

پرسیدن نسبت فامیلی اشکالی ندارد ولی آنها ملزم به جواب دادن نیستند و سوال‌کننده حق الزام آنها بر جواب را ندارد البته اگر به خاطر رعایت مصالح عمومی در این رابطه قوانینی وضع شده به قوانین مربوطه عمل شود.

حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی
تجسس در این گونه موارد جایز نیست مگر اینکه سوءظن شدیدی باشد وسبب جریحه دار شدن عفت عمومی شود.

حضرت آیت‌الله العظمی صانعی
بسمه تعالی

امور عرضی و ناموسی، حسب مذاق شرع بر ستر و پوشیده نگه داشتن آنهاست تا جایی که نبی مکرم و امیر المومنین صلوات‌الله علیهما امر به درء و دفع حدود نموده اند، یعنی حاکم، بلکه همه مردم، موظف‌اند تا با ایجاد شبهه، از تعقیب قضایای عرض و اتهام‌ها و احتمال‌های آن، خودداری نمایند. بنابراین هیچ کس حق سوال و تفتیش و تفحص و تجسس از افراد مانند پسر و دختر یا مرد و زنی که در ملاء‌عام راه می‌روند نداشته و ندارد و الزام آنها به نشان دادن مدرک محرمیت که دخالت در سلطه دیگران است حرام و غیر جایز است. آری؛ اگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی قانونی در موارد خاص حسب شرایط خاص زمان و مکان برای جلوگیری از یک فساد عمومی تصویب نمودند و آن هم خلاف موازین شرعی نبود آن قانون مانند بقیه قوانین مجلس شورای اسلامی لازم العمل است.

حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی
بسمه تعالی

تا علائم خلاف از آنها ظاهر نشود نباید متعرض آنها شد. والله العالم

منبع : شفقنا

علیرضاجعفری بازدید : 1962 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

ممنوعيت استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي از ديدگاه فقه اسلامي


مقدمه
جنگ يكي از پديده‌هاي اجتماعي است كه ميتوان آن را از ديدگاهاي مختلف در زمينه‌هاي تاريخي، فلسفي، اخلاقي، سياسي، نظامي، اقتصادي و غيره مورد بررسي قرار داد. جنگها از نظر حقوقي نيز مورد بررسي قرار ميگيرد زيرا صاحبان قدرت مقررات و معاهداتي به وجود مي‌آورند كه بايد هنگام برخوردها و جنگها آن را مراعات كنند. از مواردي كه بايد در جنگها مراعات شود بكار نگرفتن وسايل كشتار جمعي است زيرا افرادي كه بي‌طرف در جنگ هستند مورد هدف قرار مي‌گيرند واز طرفي نسلهاي آينده را تهديد به مرگ مي‌كنند. اگر هيج سند شرعي بر ممنوعيت وسايل كشتار جمعي نداشته باشيم عقل حكم به ممنوع بودن آن مي‌كند. از اينجاست كه ممنوعيت كشتار جمعي يك امر وجداني و نداي فطرت انساني است. استدلال بعضي به توازن قدرت و تعادل در توليد و بازدارندگي استدلالي غير معقول و غير منطقي است زيرا اينگونه مبارزات تسليحاتي سر انجام نابود‌ي بشر وتمام هستي اوست.

منع سلاح های کشتار جمعی از نظر فقهی


تعريف سلاح كشتار جمعي: سِلاح كُشتارجمعي به جنگ افزاري گفته مي‌شود كه مي‌تواند شمار بسيار زيادي انساني را بكشد و خسارت فراواني به سازه‌هاي ساخت بشر يا محيط زيست وارد آورد. به اين‌گونه سلاح‌ها، به جنگ‌افزارهايي مانند جنگ افزارهاي شيميايي، ميكربي و اتمي وجنگ افزار نامتعارف گفته مي‌شود.


كشتارجمعي يا كشتار دسته‌جمعي يا قتل‌عام به عمل آدم كشي اطلاق مي‌شود كه در آن گروه بزرگي از مردم در يك زمان و يا در دوره زماني كوتاه هدف قرار داده شوند. بنابر تعريف F. B. I كشتار جمعي به قتل چهار نفر يا بيش از آن گفته مي‌شود كه بدون وقفه انجام شده باشد. يك كشتار جمعي بيشتر به صورت قتل چند قرباني در يك مكان توسط يك نفر يا بيشتر صورت مي‌پذيرد كه در نهايت با خودكشي مستقيم مرتكب و يا كشته شدن توسط نيروهاي پليس پايان مي‌پذيرد. كشتارهاي جمعي ممكن است توسط افراد و يا حتي توسط سازمان‌ها انجام شود. اين كشتارها همچنين مي‌تواند شامل قتل تعداد زيادي از شهرواندان توسط دولت‌هاي محلي و مامورين آنها باشد. اين موارد مي‌تواند شامل تيراندازي به معترضين غيرمسلح، بمباران شهرها و بمب‌گذاري‌هايي كه هدف آنها شهروندان غيرنظامي است، باشد.

 


تاريخچه جنگها


قبل از آنكه به موضوع مورد بحث برداخته شود لازم است مباحثي راجع به تاريخچه جنگ و تعريف حقوقي آن بپردازيم تا اينكه زوياي بحث از جهات عديده روشن شود. در رابطه با جنگ و توسل به زور دو ديدگاه و دو رفتار متضاد وجود داشته است. اين دو ديدگاه را ميتوان از نظر زماني به دو زمان مرتبط دانست:


1. قبل از پيدايش سازمانهاي بين‌المللي و نظامهاي معاهداتي
2. دوران حيات سازمانهاي بين‌المللي و معاهدات مربوطه به آن


دوران اول شامل دوران باستان و قرون وسطي خواهد بود در اين دوران جنگ يك حالت عمومي بين ملتها بوده است.1


ريشه‌هاي مذهبي


نظريه جنگ مشروع را اولين بار به عنوان يك نظريه مستقل حقوقي آقاي سيسرون سخنور و سياستمدار نامي رومي (106-43ق م) اعلام كرد اين نظريه بزودي توانست نزد روحانيون جايگاه خاصي پيدا كند و بتدريج ريشه‌هاي مذهبي پيداكند در روم باستان اگر روحانيون در برابر سنا گواهي دادند كه علت موجهي براي جنگ وجود دارد آنگاه تصميم نهايي به عهده سنا و مردم بود. در اين صورت اگر جنگ آغاز ميشد جنگ عادلانه محسوب ميشد. آيين مذكور كه طبق حقوق روابط خارجي مقرر شده بود كاملاً جنبه رسمي و تشريفاتي داشت و بيشتر به صورتهاي ظاهري توجه داشتند تا اصل عدالت. نظريه جنگ مشروع نزد فلاسفه يونان جايي نداشت ولي نزد اديان الهي ريشه‌هاي عميقي دارد. اعتقاد عبريها و مسيحيت درباره جنگها: عبريها معتقد بودند كه آنان مردم برگزيده‌اي هستند و كليه جنگها را در جهت منافع يهود انجام ميدهند عادلانه است.


نظريه مسيحيت باستان


قبلا اشاره شد كه مسيحيت با پيدايش جنگ مشروع به اوج نفوذ خود رسيد وحقوق كليسا مطرح شد. سن اوگوستين اولين عالم مسيحي است كه اين نظريه را از ديد مسيحيت مورد تجزيه وتحليل قرار داده است. وي جنگهايي را مشرو ع ميداند كه جنبه تدافعي داشته باشد و يا اگر تعرضي باشد به تلافي تجاوز به يك حق و يا جهت جبران خسارات صورت گرفته باشد، اين خسارت ممكن است مادي و يا صرفاً لطمات معنوي، حتي توهين باشد، در اين حالت جنگ عادلانه است. وي معتقد است كه جنگ را بايد به عنوان سلاحي در جهت تحصيل صلح و آرامش به كار برد او حاصل جنگ را مستقيماً به حقانيت و درستي علت جنگ مربوط نميكند نتيجه ممكن است تنبيهي يا تطهيري باشد كه پروردگار عالم آنرا براي مقاصد عالي‌تر مقدر كرده است.2


نظريه مسيحيت در قرون وسطي


در قرون وسطي نظريه جنگ نامشروع در واقع ملهم از حقوق طبيعي بود. اما علماي مسيحي به آن شكل مذهبي دادند و در نهادهاي حقوقي وارد كردند. اينان به طور كلي معتعقد بودند اگر جنگي مشروع نباشد طبق وجدان اخلاقي و عرفي محكوم است. هدف جنگها مجازات بي‌عدالتي است. از نظر آنان نمونه بارز جنگهاي مشروع جنگهاي صليبي است كه از قرن يازدهم تا قرن سيزدهم (م) ادامه داشت.


نظريه مسيحيت در عصر جديد


عصر جديد شاهد تحول عمده و اساسي در مفهوم مذهبي نظريه جنگ مشروع مي‌باشد زيرا در اواخر قرن 16 دو تن از علماي مسيحي اروپايي آن نظريه را تحت نظم و قاعده در آوردند. طبق اين نظريه جنگ نه يك حادثه و نه يك واقعه ساده است، بلكه شيوه حل وفصل اختلافات بين كشورهاست. براي جنگ عادلانه چهار شرط لازم است: الف) عنوان عادلانه يعني اعلام رسمي مقام صلاحيتدار. ب) انگيزه عادلانه يعني انگيزه مبتني بر عدالت بوده ومتناسب با مضار ناشي ازجنگ باشد. ج) ضرورت يعني فقدان ديگر طرق احقاق حق. د) راهبري عادلانه جنگ به طوري كه زمينه اعاده نظم وصلح را فراهم سازد.3


نگاه اجمالي به سند جهاني مبني بر منع استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي


در 17 سند جهاني كه در سازمان ملل به ثبت رسيده استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي ممنوع اعلام شده است. سلاح‌هاي موجود در زرادخانه‌ها به دو دسته سلاح‌هاي متعارف و سلاح‌هاي استراتژيك تقسيم مي‌شوند. سلاح‌هاي كشتار جمعي بخشي از سلاح‌هاي متعارف و استراتژيك ‌را ‌تشكيل مي‌دهند كه ميزان كشندگي سلاح‌ها چندان نسبتي به بزرگ يا كوچك بودن آنها ندارد. ملاك سنجش سلاح‌هاي كشتار جمعي در جهان ‌ميزان تلفات در ميان موجودات زنده و ميزان خسارت انبوهي كه بر محيط زيست وارد مي‌كند، مي‌باشد.
شاخص ارزيابي سلاح‌ها براي اينكه به آنها عنوان كشتار جمعي بدهند مورد اختلاف است كه در اين زمينه نقطه نظرات سياسي و فني دخالت دارد. برخي بمباران‌هاي گسترده هوايي كه موجب كشتار بدون تبعيض نظاميان و غير نظاميان مي‌شود را مصداق استفاده از سلاح كشتار جمعي مي‌دانند و برخي ديگر استفاده از سلاح‌هاي انفجاري شيميايي را سلاح كشتار جمعي مي‌دانند.


اگر بخواهيم به صورت كلي سلاح كشتار جمعي را تعريف كنيم بايد بگوييم هر سلاحي كه مي‌تواند تعداد زيادي از انسان‌ها و يا هر موجود زنده‌اي را كشته و يا زخمي كند و يا اينكه موجب وارد كردن خسارات عظيم به ساخته‌هاي دست بشر شود و به حيات طبيعي بشر لطمه بزند سلاح كشتار جمعي محسوب مي‌شود. اصطلاح سلاح كشتار جمعي در اين زمان با عنوان سلاح‌هاي غير متعارف به كار رفت و نماينده ايالات متحده در كميسيون انرژي اتمي سازمان ملل متحد در سال 1946 ميلادي همين اصطلاح را براي سلاح هسته‌اي به كار برد. در طول جنگ سرد اصطلاح سلاح‌هاي كشتار جمعي براي سلاح‌هاي هسته‌اي بيولوژيكي يا شيميايي به كار گرفته مي‌شود. در كل هيچ تعريف قاعده‌مندي براي اين نوع سلاح‌ها در حقوق بين‌الملل وجود ندارد.
براي قرار دادن سلاح‌هاي بيولوژيك در رديف سلاح‌هاي كشتار جمعي بحث زيادي وجود دارد كه در كل اين سلاح را بمب كثيف مي‌نامند.


تحقيقات سازمان ملل متحد كه در سال 1969 ميلادي صورت گرفته است تصريح كرد: هزينه به كارگيري تسليحات متعارف در هر كيلومتر مربع حدود 2 هزار دلار، تسليحات هسته‌اي 800 دلار، شيميايي 600 دلار و بيولوژيك فقط يك دلار است.50 كيلوگرم ويروس سياه زخم موجب كشته شدن 200 هزار نفر از ساكنان يك شهر مي‌شود. اداره ارزيابي فناوري آمريكا در اين زمينه برآوردي انجام داده و بيان كرده است يك حمله با كمتر از 100 كيلوگرم از دانه‌هاي اسپري شده مي‌تواند 3 ميليون نفر را بكشد كه با مرگباري سلاح‌هاي پرقدرت هسته‌اي برابري مي‌كند. سلاح‌هاي كشتار جمعي با قيمت ارزان توليد مي‌شود. آمار درحالي منتشر مي‌شود كه هزينه توليد عوامل بيولوژيك بسيار ارزان است. هزينه توليد جنگ‌افزارهاي بيولوژيك كشور عراق بين 100 تا 200 ميليون دلار برآورد شد.


اين آمار در حالي انتشار يافت كه در سال 1999 براي واكسينه كردن بخشي از سربازان آمريكايي بيش از 250 ميليون دلار هزينه كردند. قطعنامه 687 شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مورد سلاح‌هاي عراق صادر شد و در اين قطعنامه از كشور عراق خواسته شد سلاح‌هاي هسته‌اي، مواد قابل استفاده براي ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي، تأسيسات مرتبط براي ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي، تأسيسات مرتبط با تحقيق، توسعه، پشتيباني و يا ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي را كنار بگذارد. كنار گذاشتن توليد موشك‌هاي بالستيك با برد بيش از 150 كيلومتر و قطعات اصلي مربوط به آنها و تعطيلي تأسيسات مربوط به تعمير و توليد اين موشك‌ها از ديگر مفاد اين قطعنامه است. ماده 51 پروتكل سازمان ملل متحد حملات كوركورانه و بدون هدف را ممنوع اعلام كرده است بر اساس مواد 57 و 58 اين پروتكل نه تنها غير نظاميان و اهداف غير نظامي نبايد مورد حمله قرار بگيرد بلكه بايد در حمله به اهداف نظامي نيز احتياط‌هاي لازم رعايت شود تا تخريب اتفاقي مناطق غير نظامي به پايين‌ترين سطح ممكن برسد.


قرارداد آلمان و فرانسه در سال 1675 ميلادي در زمينه منع استفاده از گلوله‌هاي سمي نخستين گام براي ايجاد منع استفاده از سلاح‌هاي غير متعارف است.
200 سال پس از اين قرارداد كنوانسيون بروكسل به كارگيري سم يا تسليحات سمي و استفاده از مواد يا تسليحاتي كه موجب صدمات غير معمول مي‌شوند را ممنوع اعلام كرد. كنفرانس صلح‌نامه بين‌المللي لاهه در سال 1899 نيز منجر به ممنوعيت استفاده از گلوله‌هاي پر شده با گاز سمي شد. مي‌توان از 17 سند در زمينه منع استفاده از سلاح‌هاي خاص در جنگ‌ها ياد كرد: اعلاميه 1868 سن پترزبورگ در مورد استفاده از مواد منفجره كمتر از 400 گرم، اعلاميه در خصوص گازهاي خفه‌كننده در سال 1899، اعلاميه در مورد گلوله‌هاي انفجاري در سال 1899، كنوانسيون چهارم لاهه در مورد مين‌هاي زير دريايي خودكار در سال 1899 و... از جمله اسناد موجود در زمينه منع استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي است. در اين راستا مي‌توان به مهمات خوشه‌اي، بمب كوچك هسته‌اي، گلوله‌هاي حاوي فسفر سفيد و سلاح ترموباريك اشاره كرد. پرتاب گلوله‌هاي فسفر سفيد به وسيله توپ‌هاي 155 ميلي‌متري صورت مي‌گيرد كه پس از پرتاب به 116 قسمت تقسيم مي‌شوند.


فسفر سفيد مانند بمب خوشه‌اي عمل مي‌كند و هنگام فرود آمدن بلافاصله در مجاورت هوا قرار گرفته و تا زماني كه به صورت كامل نسوزد خاموش نمي‌شود و در صورت خاموش شدن با آب، گازي سمي و كشنده از خود خارج مي‌كند كه تا حد مرگ استنشاق آن زجرآور است. براساس گزارشات جهاني استفاده از اين سلاح در سپتامبر 2008 حدود 37 هزار مصدوم در 7 هزار روستا از 10 هزار روستاي كشور لائوس بر جاي گذاشت. استفاده از اين سلاح در جنگ‌ها صدها هزار تن كشته و معلول بر جاي گذاشت كه 98 درصد موارد قربانيان غير نظاميان بودند.


سلاح ترموباريك را سلاحي به ظاهر متعارف، ولي اين سلاح پس از انفجار نيم كره‌اي ايجاد مي‌كند كه درون آن انفجارهاي آتشين صورت مي‌گيرد و با سرعتي بالا اكسيژن هوا را از بين برده و سپس افراد را خفه و اجساد آنان را متلاشي مي‌كند. اگر اين سلاح در دهانه يك سنگر يا پناهگاه استفاده شود ساكنان سنگر يا پناهگاه به طرز فجيعي كشته مي‌شوند. از اين سلاح در كشتن جنگجويان پناه گرفته در غارها استفاده شد كه بالگردها عامل استفاده از اين سلاح بودند.


با اينكه كشورهاي خارجي و سازمان‌هاي وابسته، استفاده از سلاح‌هاي كشتارجمعي را ممنوع اعلام كرده‌اند، لكن هر جا كه منافعشان ايجاب كرده از اين سلاح‌هاي مرگبار و ضدبشري استفاده كرده‌اند.


* پاورقي:

1 - تاريخ مختصر بين الملل - دكتر احمد متين دفتري - تهران- امير كبير 1337ص7
2 - حقوق جنگ - تاليف دكتر محمد رضا ضيايي بيگدلي- ص22
3 - حقوق جنگ - تاليف دكتر محمد رضا ضيايي بيگدلي- ص23
* ملاك سنجش سلاح‌هاي كشتار جمعي در جهان، ميزان تلفات در ميان موجودات زنده و ميزان خسارت انبوهي كه بر محيط زيست وارد مي‌كند، مي‌باشد
* اگر هيچ سند شرعي بر ممنوعيت وسايل كشتارجمعي نداشته باشيم، عقل حكم به ممنوع بودن آن مي‌كند
* ممنوعيت استفاده از سلاح‌هاي كشتارجمعي عليه موجودات زنده و محيط زيست انسان‌ها، يك امر وجداني و نداي فطرت انساني است
* كشورهاي خارجي و سازمان‌هاي وابسته، در اسناد گوناگون منع استفاده از سلاح‌هاي كشتارجمعي را اعلام كرده‌اند، ولي در جايي كه منافع آنها ايجاب كند از اين سلاح‌ها استفاده مي‌كنند!

 


 

نظريه اسلام


در مبحث مورد نظر از دو طريق ميشود بحث كرد: ازطريق مقتضاي اصل اوليه وادله نقليه.
در مباحث علمي وفقهي بحثي تحت عنوان مقتضاي اصل اولي مطرح است تا اگر دست فقيه از ادله‌اي كه حكم مسئله را روشن كند كوتاه شد، به مقتضاي آن اصل رجوع كند. در بحث ما بلاشك اين مطلب بسيار كارساز خواهد بود.
بدون شك مقتضاي اصل اولي عبارت‌ است از حرمت ومنع استفاده از هرگونه سلاحي كه موجب اذيت و آزار و كشتار انسانها بلكه حيوانات يا موجب نابودي محيط زيست شود حرام و از مقتضاي اين اصل، خارج ميشود مواردي كه دليل بر جواز آن است مثل دفاع از ناموس وجان. بنابراين، بر فرض اينكه ادله لفظي مانند روايت نبوي و اطلاق و عموم آيه (اعتدا)و همانند آن، كه دال برحرمت استفاده از سلاحهاي ميكروبي وغير متعارف است، وجود نداشته باشد و درجواز وحرمت شك كنيم، مقتضاي اصل اولي حرمت است.


ادله‌اي كه اين اصل را ثابت مي‌كند فراوان است، از جمله: اطلاق عموم آيات دال برحرمت قتل، مانند "من قتل نفساً بغير نفسٍ او فسادٍ في الارض فكانما قتل الناس جميعاً" 1
اطلاق وعموم: "اذا تولي سعي في الارض ليفسد فيها ويهلك الحرث والنسل والله لا يحب الفساد"2
عموم واطلاق رواياتي كه از ائمه (عليهم السلام) به خصوص از رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وعلي (عليه السلام) درمورد نهي جنگجويان مسلمان از كشتن افراد غير نظامي، تخريب خانه‌ها، مزارع وكشتن حيوانات و... رسيده است.
عموم و اطلاق: "فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القو اليكم السلم فما جعل‌الله لكم عليهم سبيلا" 3
عموم و اطلاق: "ولا تقتل النفس التي حرم‌الله الا بالحق"
عموم واطلاق: "فمن اعتدا عليكم اعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم واتقوالله واعلموا إن‌الله مع المتقين" 4
اطلاق فرمايش اميرالمؤمنين (عليه السلام) "واشعر قلب الرحمة للرعية... و لا تكونّ عليهم سبعاً ضارباً تغتنم اكلهم فانهم صنفان، اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق"
نيز اطلاق وعموم بسياري از آيات وراويات ديگر بر احترام جان، مال انسانها، بلكه احترام جان هر صاحب روحي حتي روح نباتي درحيوانات وگياهان دلالت دارد.
نتيجه: بر اساس عموم واطلاق اين آيات و روايات نتيجه مي‌گيريم اصل اولي حرمت تجاوز وتعدي وكشتن واذيت وآزار ديگران حتي غير مسلمان است. از اين اطلاق وعموم، موارد خاص با تخصيص وتقييد خارج شده است.
اگر در موردي شك داشته باشيم كه با تخصيص ويا تقييد خارج شده، مثلاً شك كنيم استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي در جنگ جايز است يا نه، مرجع عموم و اطلاق ادله اوليه است.
مباني ممنوعيت سلاحهاي كشتار جمعي: پيش از بحث تفصيلي درباره مباني حرمت و ممنوعيت سلاحهاي غير متعارف، بيان بعضي ازاصول. تبيين‌كننده مباني مورد نظر ميباشد
اصولي كه مطرح ميشود ريشه قرآني و روايي دارد. بعضي از اين اصول عبارت‌اند از:
1. منع اقدام به جنگ به قصد انتقام‌جويي وخونريزي.
2. منع آغاز به جنگ بدون دعوت به حق واتمام حجت.
3. منع مثله كردن كشته‌هاي دشمن.
4. منع نقض عهد و پيمانهاي جنگي.
5. منع كندن وسوزاندن درختان و مزارع.
6. منع اسارت پيش از اتمام حجت ودعوت به حق.
7. منع كشتن سربازان دشمن، با امكان اسير كردن آنان.
8. منع كشتن و يا پي كردن حيوانات.
9. منع جنگ پس از قبول اسلام.
10. منع جنگ با اهل كتاب درحالتي كه آمادگي انعقاد قرارداد ذمه را دارند.
11. منع ادله جنگ، با پيشنهاد صلح از طرف دشمن.
12. منع تخريب ساختمانها وويرانگري آباديها.
13. منع بستن آب بر روي دشمن.
14. منع كشتن سربازان دشمن كه درحال فرار هستند.
15. منع كشتن غير نظاميان از قبيل كودكان، زنان، پيران، رهبانان، پرستاران، مجروحان، بيماران، پيغام رسانان و همانند آنها.
16. نهي از كشتن افرادي از سربازان كه با اجبار در جنگ شركت كرده‌اند.
17. نهي از كشتن كساني كه درجنگ اجير شده‌اند.
18. نهي از شركت دادن اطفال در جنگ.
19. منع از جنگهاي كور وبدون نشانه.
20. منع از به كار گيري افراد ناتوان درجنگ.
هريك از اين اصول كه برگرفته از آيات وروايات وسيره عملي رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وائمه اطهار (عليهم السلام) درميدان جنگ است، مي‌تواند در جهت تبيين مباني فقهي حرمت به كارگيري ابزار جنگي غير متعارف هسته‌اي وميكروبي مورد استدلال قرار گيرد.
حرمت مسموم كردن مناطق مسكوني دشمن
پرواضح است در عصر رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وائمه (عليهم السلام) از سلاحهاي شيميايي و ميكروبي و سمي و هسته‌اي خبري نبوده است تا موضع آنان در برابر به كارگيري آنها مشخص شود، ليكن نمونه‌هاي كوچك‌تري درآن زمان بوده است كه از جهات مختلف مشابه سلاحهاي غيرمتعارف عصر حاضر است. لذا مي‌توان حكم آنها را به سلاحهاي غير متعارف عصر حاضر تعميم داد. ازجمله مسموم كردن مناطق، آتش زدن درختان ومزارع وخانه‌ها، آب بستن برروي دشمن جهت غرق كردن آنها و....
رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وائمه (عليهم السلام) به نوعي درمقابل هريك از اينها موضع گرفتند و استفاده از اين قبيل سلاحها را در آن عصر منع كرده‌اند. از آنجا كه مسموم كردن مناطق مسكوني مشابهت بيشتري با سلاحهاي غير متعارف دارد، بيشترين بحث را به آن اختصاص مي‌دهيم.


روايات


روايتي در متون ديني از رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وارد شده است كه بر حرمت مسموم كردن محل سكونت دشمن دلالت دارد.
"عن سكوني، عن جعفرعن ابيه عن علي (عليه السلام)، ‌ان النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) نهي ان يلقي السّم في بلاد المشركين" ؛
رسول خدا(ص)از سم پاشيدن در مناطق مشركان نهي كرده است. "
بحث سندي: برخي در سند اين حديث از آن جهت كه سكوني واقع شده است اشكال كرده‌اند. لكن جواب اشكال اين است كه اكثر قريب به اتفاق رجاليون سكوني را مقبول الروايه دانسته‌اند. شاهدش اين است كه شخصيت رجالي كه معروف به سختگيري در توثيقات است، يعني حضرت آيت‌الله خويي اين روايت به معتبره سكوني تعبير كرده است و طبق آن فتوا داده است. افزون بر اين، بسياري از فقهاي قديم ومعاصر طبق آن فتوا داده‌اند
بحث دلالي: منع و نهي در اين روايات هرچند در مورد سم وارد شده است، لكن ملاك نهي اختصاص به سم ندارد، بلكه شامل هر گونه سلاحهاي كشتار جمعي مي‌شود، زيرا فرقي ميان مسموم كردن آب و يا هوا و يا زمين با استفاده از ديگر سلاحهاي غير متعارف نيست، بلكه استفاده از ديگر سلاحهاي غير متعارف به مراتب هولناك‌تر است. بنابراين، اگر در لسان مبارك رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) كلمه سم آمده است، قطعاً عنوان سم موضوعيت ندارد، بلكه اشاره به هرگونه سلاحي است كه سبب كشتار افراد بي‌گناه در خارج از مناطق جنگي است، اعم از انسانها، حيوانات، و يا آسيب به مزارع ومحيط زيست. بر اين مدعا مي‌توان قرائن وشواهدي نيز اقامه كرد، از جمله:
اولاً: اولويت قطعي، زيرا اگر استفاده از سم كه به منطقه محدودي آسيب مي‌رساند حرام باشد، استفاده از بمب اتم و سلاح‌ شيميايي به طريق اولي حرام است.
ثانياً: درخود روايت نامي از آب و يا زمين و يا هوا برده نشده است، بلكه حضرت به صورت مطلق فرموده است سم پاشيدن در سرزمين مشركان(دشمن) ممنوع است. پس شامل ابزارهاي مسموم‌كننده زمين، هوا، آب و... مي‌شود.
ثالثاً: اين گونه احكام جنبه تعبدي ندارد تا سم دانسته شود و الغاي خصوصيت جايز نباشد، بلكه از احكام توصلي است. لذا مي‌توان از آن الغاي خصوصيت كرد و به ابزارهاي كشتار جمعي كه همانند سم بلكه در حد بيشتري سبب نابودي مي‌شود تعدي كرد.


رابعاً: پس از اين آيات و رواياتي مورد بحث قرار مي‌گيرد، از جمله آيه اعتدا، كه كشاندن جنگ را به غير نظاميان ممنوع مي‌كند. فرقي نمي‌كند اين كار با مسموم كردن مناطق باشد يا استفاده از سلاحهاي هسته‌اي و غير متعارف. بعضي از محققين استدلال كرده‌اند. كه روايت كل ما يرجي به الفتح مجوزي است كه به هر صورت مسلمانان بتوانند پيروزي به دست بياورند جايز است اين دليل در مقابل آن ادله متواتره قابل اعتناء نيست.


نظرات فقهاء


بر اساس همين روايت و مشابه آن كه در كلمات ائمه (عليهم السلام) آمده است، بسياري از فقها پاشيدن سم در مناطق جنگي و غير جنگي را حرام دانسته‌اند. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي‌شود.
1. شيخ طوسي در كتاب (النهاية)كه با عبارات آن معامله روايات مي‌شود ـ زيرا بناي شيخ در اين كتاب بر اين بوده است كه بر اساس متن روايات فتوا دهد و از اين رو فقهاي بعد از شيخ عين عبارت شيخ را متن فتواي خود قرار داده‌اند ـ مي‌نويسد: فانه لا يجود أن يلقّي في بلادهم السم. همانا به تحقيق جايز نيست در مناطق كفار سم پاشيده شود.
2. ابن ادريس مي‌فرمايد:
يجوز قتال الكفار بسائر انواع القتل واسبابه الاّ بتفريق الساكن ورميهم بالغيران والقاء سمّ في بلادهم فانه لا يجوز أن يلقي السمّ في بلادهم
3. ابن زهره در اين باره مي‌نويسد: فانه لا يجوز أن يلقي في ديارهم القاء السمّ ولا يقاتل في اشهر الحرام في من يري لها حرمة من الكفار إلا أن يبدأوا فيها بالقتال
4. محقق ثاني (كركي) مي‌فرمايد: "يحرم القاء السمّ إن امكن الفتح بدونه"
5. شهيد اول مي‌فرمايد: "ولا يجوز القاء السمّ علي الأصح"
6. شهيد ثاني در مسالك مي‌فرمايد: "القاء السمّ لوادي الي قتل نفس محترمهٍ حرام لذالك"
7. علامه حلي در ارشاد مي‌فرمايد: "وتجوز المحاربة باصنافهم الا السمّ ولو اضطر اليه جاز"
8. آيت‌الله محمدباقر صدر، افزون بر فتوا به حرمت مسموم كردن مناطق وبلاد مشركان، يك قدم جلو مي‌گذارد وتصريح مي‌كند: هرچند در روايت سكوني عنوان سم به كار رفته است، اما بي‌شك سم موضوعيت ندارد، بلكه از نظر ملاك هرگونه سلاح غير متعارف را شامل است.
9. آيت‌الله خويي (ره) مي‌فرمايد: "لا يجوز القاء السم في بلاد المشركين لنهي النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) في معتبرة السكوني عن ابي عبدالله(عليه السلام)قال قال امير المؤمنين (عليه السلام) نهي رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) أن يلقي السمّ في بلاد المشركين"
10. صاحب جواهر در ذيل كلام محقق حلي كه فرموده است: "يحرم القاء السم"، قول به حرمت را به بسياري از فقها از جمله شيخ در نهايه و ابن زهره در غنية و ابن‌ ادريس در سرائر و علامه در مختصرالنافع و تبصره و ارشاد و شهيد اول در دروس و محقق ثاني در جامع المقاصد نسبت مي‌دهد و آن را به اين حديث نبوي مستند مي‌كند. سپس مي‌گويد ابن ادريس مستند منع و حرمت مسموم كردن بلاد را اختيار و نه تنها اين خبر دانسته است. بعد از آن از عده‌اي علما ء از جمله علامه و شهيد در لمعه و شهيد ثاني نام مي‌برد كه بر اساس اين روايت فتوا به كراهت داده‌اند نه حرمت. ايشان در مقام بيان دليل كراهت از سوي اين فقها ءمي‌فرمايد آنان سند اين حديث را و جهت وجود سكوني ضعيف دانسته‌اند.


سپس درمقام اشكال بر اين فقها مي‌فرمايد: روايت سكوني از نظر دانش رجال مورد قبول است و برعمل طبق روايات سكوني اجماع وجود دارد. پس سند روايت تمام است. بنابراين، اين فتوا به كراهت صحيح نيست، بلكه بايد فتوا به حرمت داده شود. سپس ايشان بحث ديگري را مطرح مي‌كند مبني بر اينكه عده‌اي از فقها فرموده‌اند مسموم كردن بلاد حرام است، در صورتي كه موجب قتل غير نظاميان گردد، و اگر تنها موجب نابودي دشمن در صحنه جنگ شود حرام نيست، چون پيروزي برآن متوقف است. ايشان در مقام اشكال بر اين نظريه و اثبات اينكه مسموم كردن بلاد براي كشتن دشمن جايز نيست، حتي اگر تنها راه پيروزي متوقف برآن باشد مي‌فرمايد:


روايت اطلاق دارد و حتي در صورت توقف پيروزي بر مسموم كردن بلاد، دال بر حرمت است. بنابراين، كشتن دشمن حتي در صحنه جنگ، هر چند تنها راه پيروزي مسموم كردن منطقه جنگي باشد، جايز نيست. معلوم مي‌شود اين نظريه صاحب جواهر، فقيه شيعي، به مراتب از قوانين بين‌المللي درباره منع ابزار كشتارجمعي پيشرفته‌تر است.


11. بسياري از مراجع تقليد معاصر نيز در استفتائاتي كه از آنها شده است به كار گيري ابزارهاي جنگي غيرمتعارف را در جنگ حرام دانسته‌اند. نتيجه: بر اساس اين روايات معتبره و فتواي فقهاي گذشته و استفتا از مراجع معاصر، استفاده از ابزارهاي جنگي غير متعارف حرام است، چون مصداق مسموم كردن مناطق جنگي است.


*پاورقي:

1 - مائده - 32
2 - بقره - 205
3 - نساء - 90
4 - انعام - 151
* از جمله اعمالي كه با سلاح‌ها و عملكردهاي غيرمتعارف پيوند و ارتباط دارد و در اسلام منع شده است مي‌توان از منع كندن و سوزاندن درختان و مزارع، منع تخريب ساختمان‌ها و ويرانگري آبادي‌ها، منع كشتار غيرنظاميان از قبيل كودكان، زنان، پيران، مجروحان، پرستاران، بيماران، منع بستن آب و منع كشتن حيوانات نام برد
* رسول خدا(ص) از سم پاشيدن در مناطق مشركان نهي كرده است. سم پاشيدن اشاره به هرگونه سلاحي است كه سبب كشتار افراد بي‌گناه در خارج از مناطق جنگي است. اعم از انسان‌ها، حيوانات، و يا آسيب به مزارع و محيط زيست
* از ديدگاه فقه اسلام، كشتن دشمن در صحنه جنگ هر چند راه پيروزي مسموم كردن منطقه جنگي باشد جايز نيست. اين نظريه كه صاحب جواهر فقيه شيعي آن را اثبات مي‌كند، به مراتب از قوانين بين‌المللي درباره منع ابزار كشتار جمعي پيشرفته‌تر است

 


منع به كارگيري سلاحهاي آتش‌زا


از جمله مواردي كه در روايات منع و نكوهش شده، استفاده از سلاحهاي آتش‌زا است. اين گونه روايات نيز مي‌تواند دليل برحرمت استفاده از ابزارهاي غير متعارف باشد، زيرا مصاديق اين گونه سلاحها در عصر رسول‌ خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) و ائمه (عليهم السلام) بسيار ابتدايي بوده است، ولي مصداق آن در عصر حاضر پيشرفته است بنابراين روايت شامل هرگونه وسيله آتش‌زا مي‌شود، هرچند توسط ابزار هسته‌اي باشد. به همان تقريبي كه در مبحث پاشيدن سم گذشت.


روايات


راجع به منع استفاده از تسليحات آتش‌زا در جنگ رواياتي رسيده است. از جمله:


1. "عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال أن النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) كان اذا بعث اميراً له علي سرية امره بالتقوي‌الله عز وجل في خاصة نفسه ثم في اصحابه عامة ثم يقول اغز بسم اله وفي سبيل‌الله قاتلوا من كفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا و لا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً ولا مبتلاً في شاهق ولا تحرقوا النخل ولاتغرقوا بالماء ولا تقطعوا شجرة مثمر ولاتحرقوا زرعاً"
2. "عبدالله ابن مسعود عن ابيه قال قال رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) لا تعذّبوا بالنّار لا يعذب بالنار الا ربها"


نظر فقها درمورد سلاحهاي آتش‌زا


بسياري از فقهاي جهان اسلام بر اساس اين گونه روايات تصريح كرده‌اند استفاده از سلاحهاي آتش‌زا در ميدان جنگ حرام است. بي‌شك بخشي از سلاحهاي كشتار دسته جمعي واتمي نيز به نوعي آتش‌زا هستند و از اين رو مشمول اين نظريات فقهي خواهند بود.


از جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:


1. محقق حلي در شرايع الاسلام كه قرآن فقه نام گرفته است، استفاده از هر نوع سلاحهاي آتش‌زا را حرام دانسته است.
2. محقق ثاني نيز استفاده ازسلاحهاي آتش‌زا و سوزاندن درختان، محصولات كشاورزي، حيوانات و انسانهاي بي‌گناه را در صحنه جنگ حرام دانسته است
3. ابن ادريس از فقهايي است كه تصريح كرده است مقابله با دشمن با سلاحهاي آتش‌زا جايز نيست. وي مي‌نويسد: "يجوز قتال الكفار... الا رميهم بالنيران"
نتيجه: بر اساس روايات و فتواي فقها مي‌توان نتيجه گرفت استفاده از تسليحات غير متعارف در جنگ حرام است، چون مصداق سلاحهاي آتش‌زاست.


قاعده حرمت ترور

از جمله ادله‌‌اي كه ممكن است بر حرمت استفاده از ابزار كشتار جمعي دلالت كند، رواياتي است كه دلالت دارد ترور و كشتن افراد در غير ميدان جنگ حرام است. پرواضح است استفاده از ابزار كشتار دسته جمعي نوعي ترور پيشرفته است و به تعداد افراد كشته شده ترور صادق خواهد بود. بنابراين، همان ادله‌اي كه بر حرمت ترور يك فرد دلالت دارد، بر حرمت استفاده از ابزارهاي غير متعارف نيز دلالت مي‌كند. روايات دال برحرمت ترور متعدد است. از جمله نبوي معروف: الايمان قيد التفك المؤمن لا يفتك؛ ايمان ترور را به زنجير كشيده. مؤمن ترور نمي‌كند.


اين روايت درمنابع شيعه وسني زياد آمده: از جمله مقتل ابي مخنف، تاريخ طبري، تنزيه الأنبياء آمده است. روش وسيره عملي رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) وائمه معصوم (عليهم السلام) وشاگردان مكتب آنان نيز اين گونه بوده است. از آن جمله حضرت مسلم در شهر كوفه است عبيدالله ابن زياد قصد عيادت شريك بن ابي اعور از شيعيان و دوستان سيد الشهدا (عليه السلام) را كه درخانه هاني بن عروه بستري بود مي‌كند. شريك با مسلم قرار مي‌گذارند مسلم پشت پرده مخفي شود و به هنگام آمدن عبيدالله بن زياد شريك بن اعور جمله "اسقني بشربة من الماء" را بگويد و او بر عبيدالله حمله و كار آن جرثومه فساد را يكسره كند. به هنگام آمدن عبيدالله، شريك بن اعور اين كلمه رمز را بر زبان جاري مي‌كند، اما از مسلم خبري نمي‌شود. بار دوم تكرار مي‌كند، خبري نمي‌شود. سپس شعري مي‌خواند كه صيد از قفس فرار مي‌كند، ولي مسلم دست به ترور نمي‌زند. عبيدالله مي‌فهمد وفرار مي‌كند. شريك ازمسلم مي‌پرسد. چرا حمله نكردي؟ مسلم مي‌گويد: به خاطر حديث رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله وسلم) "الأيمان قيد الفتك والمومن لا يفتك. "1


درتاريخ موارد ديگري وجود دارد كه سيره عملي ائمه (عليهم السلام) اجتناب از هر گونه ترور وعمل غافلگيرانه بوده است. از جمله علي (عليه السلام) پس ازرحلت رسول گرامي اسلام (صلي‌الله عليه و آله وسلم) با پيشنهاد به قتل رساندن دشمنان آن حضرت مخالفت كرد.


نتيجه: از حرمت ترور در اسلام نتيجه مي‌گيريم استفاده از سلاحهايي كه همانند سلاحهاي كشتار جمعي انسانها جانشان را با قتل كور از دست دهند حرام است.


قاعده حرمت اعتداء


اعتدا عنواني در فقه اسلامي و مشتمل بر احكام زياد تكليفي و وضعي است. از جمله اين احكام، حرمت تكليف تجاوز از حد در استفاده از ابزارهاي غير متعارف در جنگ است. از اين رو، يكي از مصاديق بارز اعتدا قطعاً استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي است. بنابراين، براساس آيات ورواياتي كه بر حرمت اعتدا در ميدان جنگ با دشمن دلالت مي‌كند، مي‌توان به طور قطع و جزم فتوا به حرمت استفاده از ابزار كشتارجمعي داد. كما اينكه بسياري از مفسران شيعه و سني اين استفاده را كرده‌اند.


آيات


آياتي كه برحرمت و منع اعتدا و تجاوز در استفاده از ابزارهاي جنگي دلالت مي‌كند فراوان است. در اينجا به يكي از آيات بسنده مي‌شود. وقاتلوهم في سبيل‌الله الذين يقاتلونكم ولاتعتدوا أن‌الله لا يحب المعتدين2


در راه خدا باكساني كه با شما مي‌جنگند نبرد كنيد وازحد تجاوز نكنيد. خداوند تعدي كنندگان را دوست ندارد.
اين آيه را مي‌توان از كليدي‌ترين آيات راجع به حرمت استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي به حساب آورد، زيرا مي‌توان چندين اصل و قاعده را درباره جنگ با دشمنان از آن استفاده كرد. از جمله:


الف. اصل تناسب در تسليحات جنگي.
ب. اصل تفكيك ميان دشمن جنگجو وغير جنگجو: همانند كودكان، زنان، پيران، بيماران، مجروحان، نيروهاي خدماتي، وهمانند آنها ونيز حيوانات و اشجار ومزارع و به طور كلي محيط زيست. بر اساس اين آيه، استفاده از هرگونه سلاح جنگي كه مصداق تعدي وتجاوز از حد باشد حرام است. نيز كشاندن جنگ از منطقه جنگي به غير آن كه سبب آزار و اذيت شود، هر چند آزار حيوانات وگياهان ومحيط زيست باشد، حرام است. زيرا نهي در "لاتعتدوا" مطلق است وشامل هرگونه اعتدا حتي به محيط زيست مي‌شود.


نظرات مفسران قرآن


علامه طباطبايي (ره) مي‌نويسد كه حرمت گسترش جنگ وكشتار غير جنگجويان دشمن از باب تخصيص نيست، بلكه زنان و كودكان و پيران و همانند آنها تخصصاً خارج‌اند ايشان در مقام بيان مصاديق "لا تعتدوا" مي‌فرمايد: اگر پيش از پيشنهاد مصالحه بر سر حق و دعوت به آن جنگ شروع شود، اين گونه جنگ حرام است يا چون مصداق اعتداست. آيت‌الله مكارم شيرازي مي‌فرمايد: از اين آيه برمي‌آيد، افزون بر حرمت كشاندن جنگ به غير نظاميان، تعدي به باغستانها، گياهان و زراعتها ونيز استفاده از مواد سمي ‌براي زهر آلود كردن آبهاي آشاميدني دشمن يعني جنگ شيميايي و ميكروبي جايز نيست.


مقدس اردبيلي درذيل آيه مي‌فرمايد:
از جمله مصاديق اعتداء كه حرام است، آغاز كردن جنگ پيش از آغاز دشمن و نيز كشتن كافر معاهد و دعوت دشمن به حق و كشتن به شكل ناروا


نظر مفسران اهل تسنن


مفسران اهل تسنن، همانند مفسران شيعي، از عنوان اعتداء درآيه 190 بقره حرمت استفاده از ابزار كشتار دسته جمعي را استفاده كرده‌اند. از باب نمونه، وهبه زحيلي، از متفكران اهل تسنن، در تفسير المنير در مقام بيان مصاديق اعتداي حرام مي‌نويسد آغاز به جنگ، كشتن افراد مسلم، جنگ با غير نظاميان، مانند كودكان، زنان، پيران، تخريب خانه‌ها، قطع درختان، به آتش كشيدن زراعتها همانند تعدي به اين موارد مورد كراهت و غضب خداوند است. بسياري از روايات فريقين نيز همانند آيه اعتدا، برحرمت كشاندن جنگ از صحنه جنگ به منطقه غير نظامي و تعدي كردن به غير نظاميان ومحيط زيست دلالت مي‌كند. حال فرقي نمي‌كند اين كار با تسليحات متعارف باشد يا غير متعارف.
روايات از طريق اهل بيت (عليهم السلام)
روايات منقول از طريق اهل بيت (عليهم السلام) در اين باره فراوان و چند دسته است. ما به گزارش يك دسته كه جامع است بسنده مي‌كنيم.
1. "محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن إبي عمير عن معاوية بن عمار قال أظنه عن أبي حمزة الثمالي عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كان رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) اذا أراد أن يبعث سرية دعاهم فأجلسهم بين يديه ثم يقول سيروا بسم‌الله و بالله وفي سبيل‌الله وعلي ملة رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) لا تغلوا ولاتمثلوا ولا تغدروا ولا تقتلوا شيخاً فانياً ولا صبياً ولا امرأةً ولا تقطعوا شجراً إلا أن تضطروا إليها... "
2. "روينا عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه عن علي (عليه السلام) أن رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) إذا بعث جيشا أو سرية أوصي صاحبها بتقوي‌الله في خاصة ‌نفسه و بمن معه من المسلمين خيراً وقال اغزوا بسم‌الله و في سبيل‌الله وعلي ملة رسول‌الله تقاتلوا القوم حتي تحتجوا عليهم.... ولا تقتلوا وليداً و لا شيخاً كبيراً ولا امرأة يعني إذا لم يقاتلوكم ولا تمثلوا ولاتغلوا ولاتغدروا"
3. "عن علي بن إبراهيم عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: إن النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) كان إذا أراد أن يبعث أميراً علي سرية أمره بتقوي‌الله عزوجل في خاصة نفسه ثم في اصحابه عامة ثم يقول اغزوا بسم‌الله وفي سبيل‌الله قاتلوا من كفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا ولا تمثلوا ولاتقتلوا وليداً"
روايات اهل سنت
روايات ازطريق اهل سنت در اين باره زياد است. از باب نمونه:
1. "عن خالد بن الفزر حدثني أنس بن مالك أن رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) قال: انطلقوا باسم‌الله وعلي ملة رسول‌الله لا تقتلوا شيخاً فانياً ولا طفلاً ولا صغيراً ولا امرأةً ولاتغلوا وضموا غنائمكم و أصلوا وأحسنوا إن‌الله يحب المحسنين النتهي"
2. "وأخرج ابن جرير وابن المنذر و ابن أبي حاتم عن ابن عباس في قوله "ولا تعتدوا" يقول لا تقتلوا النساء والصبيان ولا الشيخ الكبير ولا من القي السلم وكف يده فان فعلتم فقد اعتديتم"
3. "عن سليمان بن بريدة عن أبيه قال كان رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) إذا أمر أميراً علي جيش أو سرية أوصاه في خاصته بتقوي‌الله ومن معه من المسلمين خير اثم قال اغزوا بسم‌الله في سبيل‌الله قاتلوا من كفر‌الله اغزوا ولا تغلوا ولا تغدروا ولا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً. وإذا لقيت عدوك من المشركين فادعهم إلي إحدي ثلاث خصال"
4. "عن سليمان بن بريدة عن أبيه قال كان رسول‌الله صلي‌الله علي وسلم إذا بعث أميراً علي جيش أوصاه في خاصة نفسه بتقوي‌الله ومن معه من المسلمين خيراً فقال: اغزوا بسم‌الله و في سبيل‌الله قاتلوا من كفر بالله، اغزوا ولاتغلواولا تغدروا ولا تمثلوا ولا تقتلوا وليداً"


نظرات فقهاي شيعه


فقهاي شيعه بر اساس آيه اعتداء و روايات فراوان تصريح كرده‌اند استفاده از ابزارهاي جنگي موجب كشتار جمعي حرام است.
1. "ولا يجوز قتال النساء. فإن قاتلن المسلمين وعاونّ أزواجهنّ ورجالهنّ، أمسك عنهنّ. فإن اضطرّوا الي قتلهنّ، جاز حينئذ قتلهنّ، ولم يكن به بأس"
2. "مسألة: لا يجوز قتل صبيان المشركين إجماعاً ولا نسائهم والمجانين منهم روي الجمهور عن يونس بن مالك أن النبي قال: انطلقوا باسم‌الله وبالله وعلي ملة رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) لا تقتلوا شيخاً كبيراً فانياً ولا صغيراً و لا امرأةً ومن طريق الخاصة مارواه الشيخ في الحسن عن أبي حمزة الثمالي عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كان رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) إذا أراد أن يبعث سرية رعاهم فأجلسهم بين يديه ثم يقول لهم سيروا باسم‌الله و بالله وفي سبيل‌الله وعلي ملة رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) الا تعلوا ولا تمثلوا ولا تغدروا ولا تقتلوا شيخاً فانياً ولا صبياً ولا امرأة و أيما رجل من أدني المسلمين وأفضلهم نظر إلي أحد من المشركين فهو جار حتي أن يسمع كلام الهفإن تبعكم فأخوكم في دينكم وإن بغت فاستعينوا بالله عليه و أبلغوا به مأمنه. ولأنهم ليسوا من أهل المحاربة فلا ينبغي قتلهم"
3. "خامساً: النهي عن قتل من لا يقاتل ولا يعين في الحرب علي المسلمين: نهي رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) عن قتل من لا يقاتل في مكة، و نهي عن قتل النساء والصبيان و الشيوخ الذين لا يقاتلون ولا يعينون المقاتلين ولو بالتدبير و الفكر. كما نهي عن قتل العصفاء والوصفاء والرهبان والمقعد وأصحاب الصوامع الذين لا تدخل لهم في حزب المسلمين بأي نحو و إليك النصوص"
نظرات فقهاي اهل سنت
فقهاي اهل سنت، همانند صاحب نظران شيعه، براساس آيات و روايات فتوا داده‌اند استفاده از ابزارهاي كشتار جمعي و هرگونه عملي كه موجب كشاندن جنگ به منطقه غير نظامي باشد و موجب تعدي و تجاوز به غير نظاميان و محيط زيست از قبيل حيوانات، مزارع و درختان و تخريب خانه‌ها گردد، حرام است. در اينجا به بعضي از اين موارد اشاره مي‌شود:
فقهاي حنفي
1. "ولا يقتلوا مجنوناً، ولا امرأءً ولا صبياً، ولا أعمي، ولا مقعداً، ولا مقطوع اليمين، و لا شيخاً فانياً"
2. "ولا يقتلوا امرأة ولا صبياً ولا شيخاً فانياً ولا مقعداً ولا أعمي لأن المبيح للقتل عندنا هو الحراب ولا يتحقق منهم، ولهذا لا يقتل يابس الشق والمقطوع اليمني والمقطوع يده ورجله من خلاف"
3. "ولا يقتلوا امراة ولا صبياً و لا شيخاً فانياً ولا مقعداً ولا اعمي لأنالمبيح للقتل عندنا هوالحراب ولا يتحقق منهم. ولهذا لا يقتل يابس الشق والمقطوع اليمني والمقطوع يده ورجله من خلاف"
4. "لا ينبغي أن يقتل النساء من أهل الحرب ولا الصبيان ولا المجانين ولا الشيخ الفاني، لقوله تعالي"وقاتلوا في سبيل‌الله الذين يقاتلوكم" وهؤلاء لا يقاتلون وحين استعظم رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) و قتل النساء أشار إلي هذه بقوله: ‌هاه، ماكانت هذه تقاتل أدرك خالداً وقل له: لا تقتلن ذرية و لاعسيفاً"
فقهاي شافعي
1. "(فصل) ولا يجوز قتل نسائهم ولا صيانهم إذا لم يقاتلوا لما روي ابن عمر رضي‌الله عنه أن رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) نهي عن قتل النساء و الصبيان ولا يجوز قتل الخنثي المشكل، لانه يجوز أن يكون رجلاً ويجوز أن يكون امرأة فلم يقتل مع الشك"
2. "و يحرم عليه قتل صبي ومجنون و امره وخنثي مشكل. الشرح: (ويحرم عليه قتل صبي و مجنون) ومن به رق (وامراة وخنثي مشكل) للنهي عن قتل الصبيان والنساء في الصحيحين، والحق المجنون بالصبي، والخنثي بالمرأة لاحتمال أنوثته"
4. "قوله (نهي رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) عن قتل النساء و الصبيان) أجمع العلماء علي العمل بهذا الحديث وتحريم قتل النساء والصبيان إذا لم يقاتلوا فإن قاتلوا قال جماهير العلماء يقتلون"
فقهاي حنبلي
1. "(فصل) و لا تقتل امرأة و لا شيخ فإن و بذلك قال مالك و أصحاب الرأي، وروي ذلك عن أبي بكر الصديق ومجاهد. و روي عن ابن عباس في قوله تعالي(و لاتعتدوا) يقول لاتقتلوا النساء الصبيان والشيخ الكبير"
2. "(مسألة) (وإذا ظفر بهم لم يقتل صبي ولا امرة ولا راهب و لا شيخ فإن ولا أعمي، لا رأي لهم الا ان يقاتلوا) إذا ظفر بالكفار لم يجز قتل صبي لم يبلغ بغير خلاف لما روي ابن عمر رضي‌الله عنهما ان النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) نهي عن قتل النساء و الصبيان، متفق عليه ولان الصبي يصير رقيقاً بنفس السبي ففي قتله إتلاف المال و إذا سبي منفرداً صار مسلماً فاتلافه اتلاف من يمكن جعله مسلماً"
فقهاي مالكي
1. "ولا يقتل النساء و لا الصبيان لما صح من نهيه عليه الصلاة والسلام عن قتلهم"
2. "وها هنا تفريعان الأول في الكتاب لا يقتل النساء ولا الصبيان ولا المشايخ الكبار ولا الرهبان في الصوامع و الديارات ويترك لهم من أموالهم ما يعيشون به و نهي عن قتل العسيف وهوالأجير و في مسلم نهي عن قتال النساء والصبيان وفي النسائي لاتقتلوا ذرية ولا عسيفاً"
فقهاي ظاهري
1. "مسألة ـ ولايحل قتل نسائهم ولا قتل من لم يبلغ منهم الا أن يقاتل أحد ممن ذكرنا فلا يكون للمسلم منجا منه الا بقتله فله قتله حينئذ * روينا من طريق البخاري نا أحمد بن يونس الليث ـ هوابن سعيد ـ عن نافع ان ابن عمرأخبره (ان امرأة وجدت في بعض مغازي النبي (صلي‌الله عليه و آله وسلم) مقتولة فأنكر) رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله وسلم) قتل النساء والصبيان"
جمع بندي
از مجموع مباحثي كه تحت عنوان مقتضاي اصل اولي و حرمت مسموم كردن مناطق مسكوني مشركان وحرمت به كار گيري ابزارهاي آتش‌زا و حرمت ترور وحرمت تجاوز از سلاحهاي متعارف در جنگ صورت گرفت به اين نتيجه قطعي و مسلّم مي‌رسيم استفاده از سلاحهاي غير متعارف هسته‌اي، ميكروبي و شيميايي، در انواع مختلف آن، از نظر تمام مذاهب فقهي اسلام، مذهب جعفري اثنا عشري، مالكي، حنفي، شافعي، حنبلي، و ظاهري حرام است.

 



" پاورقی :
1- طوسی - تهذیب - جلد 1 - ص 214
2- بقره: 190
منابع
1- ابن ادريس الشافعي، ابوعبدالله محمد، 1403ق، كتاب الأم، دارالفكر للطباع‍ة و النشر و التوزيع، الطبع‍ة الثانيه.
2- ابومخنف، 1378، مقتل الحسين، تحقيق شيخ محمدهادي يوسفي غروي، ترجمه علي كرمي، موسسه مطبوعاتي دارالكتب، چاپ دوم، 1378، ش چاپخانه‌اش.
3- احمدبن حنبل، بي‌تا، مسنداحمد، بيروت، دارصادر.
4- التميمي المغربي، نعمان‌بن محمد، بي‌تا، دعائم الاسلام، ج 1، بيروت، المكتب الاسلامي.
5- العلام‍ة الحلي، 1411ق، ارشاد الاذهان، قم، مؤسس‍ة النشر الاسلامـي التابع‍ة لجـامعـ‍ة المدرسين.
6- أحمـدي ميانـجي، علي، 1411ق، الاسيـر في‌الاسـلام، قم، مؤسسـ‍ة النشر الاسلامي التابع‍ة لجماع‍ة المدرسين، قم المقدس‍ة، الطبع‍ة الأولي.
7-آبي الأزهري، بي‌تا، الثمر الداني، بيروت، المكتب‍ة التقافيه.
8-بيهقي، احمدبن‌الحسين، بي‌تا، السنن الكبري، بي‌جا، دارالفكر.
9-ترمذي، محمدبن عيسي، 1403ق، سنن الترمذي، تحقيق و تصحيح: عبدالرحمن محمدعثماني، م، دارالفكر للطباع‍ة و النشر و التوزيع، بيروت، الطبع‍ة الثالثه.
10- حرالعاملي، محمدبن‌الحسن بن علي، 1409ق، تفصيل وسايل الشيع‍ة الي تحصيل مسائل الشريع‍ة، قم المقدسه، مؤسسة آل‌البيت‌ لاحياء التراث، الطبع‍ة الاولي.
11- حسيني الحصيني الدمشقي الشافعي، تقي‌الدين أبي بكر بن محمد، بي‌تا، كفاي‍ة الأخيار في حل غاي‍ة الأختصار، تحقيق علي‌عبد الحميد بلطجي و محمد وهبي سليمان، دمشق، دارالخير.
12- حسيني جرجاني، سيدامير ابوالفتوح، 1404ق، آيات الاحكام، تهران، انتشارات نويد.
13- خوئي، سيدابوالقاسم موسوي، 1410ق، المنهاج الصالحين، قم‌المقدسه، نشر مدينه العلم.
14- راوندي، قطب‌الدين سعيدبن هب‍ةالله، 1405ق، فقه القرآن في شرح آيات الأحكام، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي.
15- سيدرضي، 1415، نهج‌البلاغه، بيروت، دارالاسوه.
16-سيوطي، جلال‌الدين، بي‌تا، الدر المنثور في تفسير المأثور، بيروت، المكتب‍ة الثقافه.
17-شريف لاهيجي، محمدبن‌علي، 1362ش، تفسير شريف لاهيجي، تهران، دفتر نشر داد.
18-شهيد الاول، محمدبن‌مكي العاملي، 1417ق، الـدروس الشرعـي‍ة في فقـه الامامـي‍ة، قم‌المقدسه، مؤسسه النشر الاسلامي التابع‍ة لجامع‍ة المدرسين، الطبع‍ة الثاني‍ة.
19-شهيد الثاني، زيدالدين‌علي‌بن‌احمد العاملي، 1413ق، المسالك الافهام الي تنقيح، قم، شرايع الاسلام مؤسسه المعارف الاسلاميه، چاپ اول.
20-صدر الشهيد السيد محمد، 1420ق، ماوراء الفقه، المحقق، المصحح، جعفرهادي الدجيلي، بيروت، دارالاضواء للطباع‍ة و النشر و التوزيع، الطبع‍ة الاولي.
21-طباطبائي، علامه محمدحسين، 1374ش، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
22-طنطاوي، سيدمحمد، بي‌تا، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، بي‌جا، بي‌نا.
23-طوسي، ابوجعفر محمدبن الحسن، 1400ق، النهاي‍ة في مجرد الفقه و الفتاوي، بيروت، دارالكتاب العربي، الطبع‍ة الثانيه.
24-علامة حلي، العلام‍ة الحسن‌بن يوسف‌بن المطهر الأسدي، 1413ق، قواعد الاحكام في معرف‍ة الحلال و الحرام، قم‌المقدسه، مؤسسه النشر الاسلامي التابع‍ة لجماع‍ة المدرسين، الطبعة الأولي.
25-فاضل مقداد، جمال‌الدين مقداد‌بن عبدالله، 1419ق، كنز العرفان في فقه القرآن، تهران، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي.
26-فيروزآبادي شيرازي، ابي‌اسحاق ابراهيم بن‌علي‌بن يوسف، 1424ق، المذهب في فقه الامام الشافعي، بيروت، دارالمعرف‍ة للطباع‍ة و النشر و التوزيع، الطبع‍ة الاولي.
27-فيض كاشاني، محمدمحسن ابن شاه مرتضي ابن شاه محمود، 1406ق، الوافي، محقق / مصحح: فياءالدين‌حسيني اصفهاني، اصفهان، كتابخانة اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، چاپ اول.
28-قاري، ملاعلي، 1014ق، شرح مسند أبي حنيف‍ة، بيروت، دارالكتب العلمي‍ة.
29-قرائتي، محسن، 1383ش، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن.
30-قزويني، محمدبن‌يزيد، بي‌تا، سنن ابن‌ماج‍ة، تحقيق و ترقيم و تعليق، محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دارالفكرللطباع‍ة و النشر و التوزيع.
31-كاشاني، ملافتح‌الله، 1423ق، زبدة التفاسير، قم، بنياد معارف اسلامي.
32-كليني، ابوجعفر محمدبن‌يعقوب، 1407ق، الكافي، طهران، دارالكتب الاسلاميه، الطبع‍ة الرابع‍ة.
33-محقق حلي، جعفربن محمد، 1412ق، شرائع الاسلام، ج، تعليق و تحقيق عبدالحسين محمدعلي بقال، قم، مؤسسه المعارف الاسلامي‍ة، چاپ اول.
34-مقدس اردبيلي، احمدبن‌محمّد، بي‌تا، زبدة البيان في أحكام القرآن، تهران، كتابفروشي مرتضوي.
35-مكارم شيرازي، همكاران، 1354ش، ‌تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
36-موصلي الحنفي، الامام عبدالله بن محمودبن مودود، 1419ق، الاختيار لتعليل المختار، تعليق و تخريج: عبدالطيف محمدعبدالرحمن، بيروت، دارالكتب العلمي‍ة، الطبع‍ة الاولي.
37-نيشابوري، الحاكم الكبير ابواحمد، 1980م، معرف‍ة علوم الحديث،
* از ديدگاه فقه اسلامي استفاده از سلاح‌هاي آتش‌زا و سوزاندن درختان، محصولات كشاورزي، حيوانات و انسان‌هاي بي‌گناه حرام است و به شدت از اين اعمال منع شده است. امروز بخشي از سلاح‌هاي كشتار جمعي و اتمي به نوعي آتش‌زا مي‌باشند و شامل اين نظريه در فقه اسلامي هستند
* نتيجه قطعي كه از نظر تمام مذاهب فقهي به دست مي‌آيد اين است كه استفاده از سلاح‌هاي غيرمتعارف هسته‌اي، ميكروبي و شيميايي در انواع مختلف حرام و ممنوع مي‌باشد

* حسن صدراللهي دامغاني



پي نوشت :
روزنامه جمهوري اسلامي 1/11/1392 

علیرضاجعفری بازدید : 1267 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

تحلیل پیرامون یک مسئله در حقوق هنری و ادبی (مالکیت فکری)


سوال :

آقای "الف" مبتکر شیوه ای نوین در تدریس زبان فرانسه است. در این صورت اگر وی بخواهد این شیوه بدون موافقت وی استفاده نشود، نظام حقوق مالکیت ادبی و هنری می تواند تامین کننده این غایت باشد؟ لطفا بفرمایید در هر دو فرض مثبت و منفی بودن پاسخ پرسش پیشین، شما به عنوان وکیل آقای" الف" چه مشاوره ای را به وی برای حمایت مناسب تر ارائه می نمایید؟


 در خصوص سوال مطروحه و در فرض مثبت بودن پاسخ وهمچنین دارا بودن پروانه وکالت از سوی بنده و از انجا که در مقام وکالت ، وکیل حامی و پشتیبان موکل است در جهت حفظ حقوق او و انچه که به وکیل ارجاع داده شده است ، و چه بسا در اعمال و وقایعی که حقی نیز برای او انچنان که باید در نظر گرفته نشده است و وکیل نیز در مقام قضاوت نیست و باید تا انجا که ممکن است در چارچوب خواسته موکل گام بردارد موارد زیر به عنوان مشاوره و حفظ حقوق این مدرس زبان فرانسه مطرح می گردد :


حمایت از یک اثر که بنابر تعریف ماده 1 قانون حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان به انچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار انان پدید می آید بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که در بیان یا ظهور و یا ایجاد ان به کار رفته اثر اطلاق می گردد و شامل دو بعد مادی و معنوی است با اینحال به نظر می رسد شیوه ارائه تدریس زبان فرانسه شرایط دفاع و حمایت قانونی حقوق مالکیت فکری را داراست و برای این مهم مواردی را نیاز دارد از قبیل نمود خارجی چون کتاب ، جزوه و ثبت انها که این موارد به جهت حمایت از اثر مذکور در ادامه مبحث اعلام می گردد ، (البته با این تفاسیر مواردی نیز وجود دارند که علاوه بر حمایت قانونی نظام حقوق مالکیت ادبی و هنری غایت نهایی مولف به سبب اسباب قانونی نقض می گردد همچون نیاز عمومی ، یا استفاده برای موارد اموزشی و .. که در ادامه مواردی ذکر می گردند ):

1. ابتدائا هرچند که ذاتا حمایت از حقوق معنوی نیازمند به تشریفات ثبت نیست و این تشریفات تنها برای استناد و حفظ و ارائه ادله برای حمایت موثرتر می باشند با این وجود برای جلوگیری از تضییع حق و پیشگیری از آثار سو آن ، نخستین اقدام، ثبت شیوه ابتکاری در قالب و یک حامل مادی ( اعم از کتاب، جزوه، سی دی، و ...) است به عبارت دیگر اثر باید نمود و تجلی خارجی یافته باشد، چرا که در غیر اینصورت اثبات مالکیت شیوه ها و روش های ابداعی همچون این قبیل موارد به سختی میسر بوده و زمینه ساز نقض حقوق معنوی پدید آورنده خواهد بود و حتی در مواردی نیز ممکن است در اثر بودن یا نبودن آن اختلاف حادث شود .

2. پس از ثبت اثر و طی تشریفات قانونی ، ممکن است از شیوه ابداعی ایشان بدون موافقت قبلی از مولف استفاده گردد ، در اینطورت دو فرض متصور است 1. استفاده بدون ذکر مولف و برای کسب منافع مادی چون فروش یا ... صورت می گیرد 2. استفاده در چارچوب آموزشی و با ارائه رفرنس و ذکر نام پدید آورنده ، در صورت نخست بواسطه ثبت اثر ایشان می توانند علیه موسسه یا اشخاصی که بدون اذن اقدام به بهره وری نموده اند اقدام و خسارات قانونی دریافت نمایند ، در صورت دوم و بنابر مواد 7 ،8 و 11 قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان ممکن است عده ای از شیوه ایشان استفاده نمایند و البته بدون گرفتن اذن ، چرا که در موارد قانونی مذکور چون استفاده آموزشی و مقاصد علمی و ادبی با ذکر ماخذ و مواردی از این قبیل نیاز به اذن ندارند ، و ممکن است با غایت خواسته ایشان در تعارض باشند .

3.مدت حمایت از آثار و حقوق مادی ان در ایران از زمان حیات مولف تا 30 سال پس از مرگ است ، به ایشان یشنهاد می شود پس از ثبت اثر در قالب یک نمود خارجی چون جزوه و کتاب ، برای افزایش مدت مذکور و اقدامی نافع در حق ورثه، اثر خود را به صورت اشتراکی با جوانترین وارث به صورت اشتراکی منتشر نمایند تا در صورت فوت ایشان ، اثر واجد آثار اشتراکی شده و مدت حمایت افزایش یابد تا زمان حیات آخرین مولف اثر مشترک و 30 سال پس از آن .

4. یکی دیگر از شرایط برخورداری از حمایت مادی  اثر ایشان پس از ثبت در قالب مادی چون جزوه و کتاب و ...، بنابر ماده 22 قانون حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348، حمایت از حقوق مادی آثار زمانی صورت می پذیرد که اثر برای نخستین بار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد و قبلا در هیچ کشور دیگری اجرا نشده باشد ، بنابر این پیشنهاد می شود برای شمول حمایت اثر در ایران نخست در این کشور ثبت و نشر و توزیع شود.

5. اصیل بودن و ابتکاری بودن یکی از شروط اصلی حمایت از اثر است ، هرچند که در اداره ی فرهنگ و ارشاد ایران به اصالت و ابتکاری بودن اثر تالیفی پرداخته نمی شود و در این رابطه تحقیقی صورت نمی گردد و صرف اعلان مشخصات اثر ، ان را ثبت می نمایند با اینحال توصیه می شود در رابطه با شیوه نوین مورد نظر از مراجع تخصصی و فنی در این رابطه گواهی های لازم اخذ شود ( در صورت وجود چنین مراجعی ) .

6. مواردی چون درج نشانه کپی رایت ، سال نشر ، عنوان اثر ، نام مولف ، نام انتشارات در صورت وجود نیز از مواردی هستند که باید مورد توجه صاحب اثر قرار بگیرند و برای حفظ حقوق معنوی او در اثر درج گردند که البته این امور را انتشاراتی ها معمولا اجرا می نمایند .( پس از نمود خارجی شیوه تدریس ایشان چون چاپ جزوه ، کتاب و ...)

با احترام
مسعود عرفانیان

علیرضاجعفری بازدید : 1286 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

راهکارهاي کيفري براي مقابله با فرار مالياتي 

معاون ماليات‌هاي مستقيم سازمان امور مالياتي کشور مي‌گويد که سالانه  120 تا 130 هزار ميليارد تومان به واسطه فرار مالياتي از جيب دولت در مي‌رود و اين در حالي است که درآمدهاي مالياتي به عنوان يک منبع پايدار درآمدي در کشورهاي توسعه يافته محسوب مي‌شود و مولفه‌هاي اقتصاد مقاومتي نيز بر توجه به بخش ماليات‌ها تاکيد دارد. حالا سوال اينجاست که قانون براي فرار از پرداخت ماليات و زيان ناشي از آن به بودجه عمومي کشور چه مجازاتي در نظر گرفته است؟ 


دريافت ماليات از گروه‌هاي مختلف درآمدي بر اساس قانون ماليات‌هاي مستقيم و قانون ماليات بر ارزش افزوده صورت مي‌گيرد. در اين دو قانون مقررات مشخصي در خصوص معافيت‌هاي مالياتي و مجازات‌هاي مالياتي و همينطور نحوه محاسبه و وصول ماليات ذکر شده است. به طور عمومي آنچه که در رويه موجود اداره ماليات اجرا مي‌شود اين است که بخشي از اقشار جامعه به واسطه جايگاه شغلي يا شرايط اقتصادي مجبور به پرداخت ماليات خود هستند و هيچ راه فراري براي عدم پرداخت ماليات ندارند. در واقع اخذ ماليات توسط دولت از اقشار متوسط و در بارزترين نمونه آن از کارمندان همواره در موعد مقرر و با کسر از حقوق صورت مي‌گيرد يا ماليات بر ارزش افزوده اي 9 درصدي که مصرف کننده آن را پرداخت مي‌کند. به گفته کارشناسان فرارهاي مالياتي که عمدتا توسط پردرآمدها و با سندسازي و ارايه آمار غلط صورت مي‌گيرد. آثار سوء فرار مالياتي در تأمين نشدن درآمدهاي مورد نياز دولت و در نتيجه عدم ارائه خدمات اجتماعي مطلوب و با كيفيت ظهور و بروز پيدا مي‌كند. همچنين فرار مالياتي سبب مي‌شود درآمدها در سطح جامعه به نحو متناسب توزيع نشده و انباشت ثروت در دست گروه‌هاي خاص، نه فقط زمينه تقويت قدرت سياسي برخي گروه‌ها را فراهم آورد بلكه شكاف طبقاتي ناشي از اين امر موجب افزايش تنش سياسي و اجتماعي در جامعه مي‌شود. خلاصه اينكه فرار مالياتي به عنوان يكي از مصاديق و مظاهر فساد اقتصادي، امنيت اقتصادي مورد نياز براي گسترش فعاليت‌هاي اقتصادي و سرمايه‌گذاري را دچار اختلال مي‌كند. از اين‌رو، اصلاح و تجديد نظر در نظام مالياتي كشور به ويژه نظام كيفري مالياتي به منظور بهبود وضعيت اقتصاد ملي امري ضروري و لازم به شمار مي‌آيد. 


    دلايل فرار مالياتي
در همين حال عزت‌الله يوسفيان‌ملا، عضو ناظر مجلس در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي دلايل فرارهاي مالياتي کشور را عدم اجراي قانون ارتقاي سلامت اداري و فقدان فناوري نوين در سيستم اطلاع‌رساني از سوي سازمان امور مالياتي اعلام کرد و معتقد است: «اين امر منجر به افزايش 20هزار ميليارد تومان به درآمدهاي دولت مي شود.» 


عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي، با بيان اينکه رقمي فرارهاي مالياتي روشن است، گفت: «بررسي صورت وضعيت‌هاي مالي افراد نشان مي‌دهد فرار مالياتي در بين افراد با درآمد بالاتر، بيشتر مي‌شود به طوري که آنها 80 تا 90 درصد ماليات تعيين شده را نمي‌پردازند.»به گفته يوسفيان ملا، بر اين اساس، دولت حداقل هر سال ده‌ها هزار ميليارد تومان از درآمدهايش به خاطر فرارهاي مالياتي را از دست مي‌دهد.همچنين مهدي تقوي عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي در خصوص معضل فرار مالياتي در کشور گفت: «تنها 40 درصد از افراد جامعه ماليات پرداخت مي‌کنند و اين بخاطر اين است که تعدادي از بنگاه‌هاي اقتصادي فاقد محل خاص قابل شناسايي هستند مثل دلارفروشان و دلالان که همواره بساط خود را در خيابان پهن کرده‌اند.» 


   راهکار مقابله با فرار مالياتي 


مهمترين قوانيني که براي برخورد با فرار مالياتي وجود دارد، قانون ماليات‌هاي مستقيم است. قانون ماليات‌هاي مستقيم مصوب سال 1345 مي‌باشد كه پس از انقلاب، متناسب با ساختارهاي سياسي و اجتماعي كشور، تغيير و تحولات بسياري داشته كه بيشترين اصلاحات آن مربوط به سال 1366 بوده و براي آخرين بار نيز در سال تيرماه سال جاري مورد بازنگري مجلس قرار گرفت.
 

در طول سال‌هاي مختلف که اين قانون مورد بازنگري قرار گرفت همواره موضوع توجه به تعريف جرم مالياتي و قوانين کيفري ناظر بر آن مورد توجه مقنن بوده است. اما علي‌رغم همه اين اصلاحات، خلأهاي جدي در مقابله با فرار مالياتي وجود داشته تا جايي که مقنن سعي کرده است اين نقص و خلأ در برخورد با فرار مالياتي را در قوانين ديگر تا حدي برطرف کند. از جمله قوانين جديدالتصويب که موضوع فرار مالياتي در آنها به عنوان جرم مورد توجه قرار گرفته است؛ مي‌توان به قانون مجازات اسلامي مصوب 1392 و قانون ارتقاي سلامت اداري اشاره کرد.يکي از مهمترين مواد قانوني در جرم‌انگاري فرار مالياتي مربوط به ماده 199 و 200 قانون ماليات‌هاي مستقيم است که بر اين اساس، «هر شخص حقيقي يا حقوقي که به موجب مقررات ‌اين قانون مکلف به کسر و ايصال ماليات مؤديان ديگر مي‌باشد در صورت تخلف از انجام  وظايف  مقرره علاوه بر مسئوليت تضامني‌ که با مؤدي در پرداخت ماليات خواهد داشت  مشمول جريمه‌اي‌ معادل 20درصد ماليات پرداخت نشده خواهد بود.» بر اساس تبصره يک اين ماده 199 قانون، حتي براي متخلفان دولتي نيز مجازات پيش‌بيني شده و آمده است: «در مواردي که مکلفين به کسر ماليات‌، وزارتخانه‌، شرکت يا مؤسسة دولتي يا شهرداري باشد مسئولين امر مشمول ‌مجازات مقرر طبق قانون تخلفات اداري خواهند بود.»  

همچنين اگر شخصي مسئول کسر ماليات باشد و از وظايف خود امتناع کند، مطابق با تبصره 3 ماده 199 قانون به‌ مجازات درجه شش محکوم خواهد شد. در ماده 200 سردفتران را مکلف به نظارت بر پرداخت ماليات در خصوص معاملات کرده و آورده است: « در هر مورد که به موجب اين قانون تکليف يا وظيفه‌اي براي دفاتر اسناد رسمي مقرر گرديده است در صورت ‌تخلف علاوه بر مسئوليت تضامني سردفتر با مؤدي در پرداخت ‌ماليات يا ماليات‌هاي متعلق مربوط‌، مشمول جريمه‌اي معادل 20درصد آن نيز خواهد بود و در مورد تکرار به مجازات درجه شش محکوم خواهد شد.» 


اين موارد و جرم‌انگاري‌ها در قانون در حالي است که با مروري بر قوانين مالياتي برخي كشور‌ها مشخص مي‌گردد كه ضمانت اجراهاي مقابله با فرار مالياتي به مراتب شديدتر نيز مي‌باشد و در برخي كشور‌ها ميزان مجازات حبس براي فرار مالياتي تا پنج سال نيز پيش‌بيني شده است. در هر صورت با توجه به اينكه در سال‌هاي اخير مبارزه با جرائم مالياتي كلان و گسترده به عنوان يكي از مظاهر و مصاديق مهم جرائم اقتصادي به يكي از راهبردهاي اصلي كشورمان در مسير پيشرفت و عدالت مبدل گشته است بدون ترديد بهره‌مندي از يك نظام كيفري كارآمد و منسجم در مقابله با جرائم مالياتي به بهبود عملكرد نظام مالياتي كمك قابل توجهي مي‌کند. چنانچه اشاره گرديد بخشي از اين اصلاحات در اصلاح قانون ماليات‌هاي مستقيم مورد توجه قرار گرفته است. به طور قطع تقويت نظام كيفري حاكم بر رفتارهاي مالياتي و برطرف نمودن خلأها و نارسايي‌هاي اين حوزه كشور ما را در دستيابي به اهداف تعيين شده در سند چشم‌انداز و سياست‌هاي كلان اقتصادي به ويژه در تحقق سياست‌هاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي ياري مي‌کند.

پي نوشت :
روزنامه حمايت - دوشنبه - 19/5/1394

علیرضاجعفری بازدید : 1482 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

دعوای خلع ید،تعریف دعوای خلع ید و تخلیه ید،تفاوت خلع ید با تصرف عدوانی،

دعوای خلع ید - به معنای اعم آن

مطابق یکی از تقسیم‌بندی‌های معقول، دعوای خلع ید -به معنای اعم آن- به 3 دسته از دعاوی تقسیم می‌شود: نخست، خلع ید به معنای اخص یا همان دعوای مالکیت که طی آن مالک ملک رفع تصرف دیگری را از ملک خود خواستار است؛ دوم، دعوای تخلیه ید که در آن عدم مالکیت خوانده بر ملک مورد نزاع و در مقابل، قانونی بودن تصرف خوانده بر آن مورد قبول طرفین دعوا بوده و خواهان ادعا دارد که ادامه تصرفات خوانده بر آن ملک، خلاف قرارداد یا قانون است و باید از آن رفع تصرف شود. بنابراین در دعوای خلع ید مبنای قراردادی بین خواهان و خوانده وجود دارد؛ قسم سوم دعاوی تصرف هستند که خود شامل دعاوی تصرف عدوانی و مزاحمت و ممانعت از حق بوده و ممکن است به صورت کیفری یا حقوقی مطرح شوند.

‌در این نوشته کوتاه، امکان طرح این دعاوی و نحوه اجرای آنها در ملک مشاع به طور اختصار مورد بررسی قرار گرفته و در مورد دعاوی تصرف، به دعوای تصرف عدوانی در ابعاد کیفری و حقوقی در ملک مشاع پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این بررسی، تا حد امکان قابل تطبیق در مورد دعاوی مزاحمت و ممانعت از حق خواهد بود.لازم به ذکر است که تقسیم‌بندی مورد اشاره از نظر نگارنده یک تقسیم‌بندی معقول و روشن است که با مواد قانونی هیچ تعارضی ندارد. بدیهی است که این تقسیم‌بندی منحصر نیست و تقسیم‌بندی‌های دیگری را هم می‌توان ارائه داد.

در مورد امکان طرح این دعوا از طرف شریک مشاعی علیه شریک دیگر یا شخص ثالث، تقریباً مواد قانونی صریح بوده و اختلاف نظر خاصی مشاهده نمی‌شود. ماده 43 قانون آیین دادرسی مدنی در این باره مقرر می‌دارد: <در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاع به نفع مالک قسمتی از آن صادر شده باشد، از تمام ملک خلع ید می‌شود؛ ولی تصرف محکومله در ملک خلع ید شده مشمول مقررات املاک مشاعی است.>
منظور از قسمت اخیر این ماده در مورد مقررات املاک مشاعی عمدتاً مواد 576 و582 قانون مدنی است که تصرف هر شریک در ملک مشاع را منوط به اذن سایر شرکا دانسته و در صورت نبود اذن، متصرف ضامن است. بنابراین محکوم‌له در دعوای خلع ید -به مـعـنـای اخـص- در مـلک مشاع هنگامی می‌تواند تقاضای تحویل ملک متنازع‌فیه را به خود نماید که از سایر شرکا اذن داشته باشد.

در این رابطه یک رأی مشورتی از سوی اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره 8358/7 مورخ 6 بهمن ماه 1377 صادر شده که به‌روشنی گویای این مطالب است: <چون حسب مواد 581 و 582 قانون مدنی، هیچ یک از شرکا بدون اجازه سایر شرکا حق دخل و تصرف در مال مشترک را ندارند، بنابراین چنانچه یکی شرکا بدون اجازه شریک دیگر در قسمتی از ملک مشاعی تصرف به عمل آورد، هریک از شرکا حق دارد درخواست خلع ید  ایشان را بنماید. در صورت خلع ید از متصرف، تحویل ملک به هریک از شرکا موکول به موافقت تمامی‌ شرکا می‌باشد.

اقدامات دادگاه:

 ۱-احراز مالکیت خواهان :از طریق استعلام ثبتی و ملاحظه سند ما لکیت (دادگاه باید ابتدا ماکلیت خواهان را احراز نماید و سپس وارد ماهیت دعوا شود)

۲-تشخیص غیر قانونی و مشروع نبودن تصرف خوانده

۳-احراز اینکه تصرف خوانده در محدوده مالکیت خواهان است یا خیر  میزان تصرفات وی:از طریق معاینه محلی و تحقیق محلی و در صورت نیازجلب نظر کارشناس

 ۳-مواد استنادی برای صدور حکم:

 مواد۳۰۸و۳۱۱قانون مدنی و برای قلع و نزع مستحدثات استناد به ماده ۱۱۳ و ملاک مواد۵۸۱و۵۸۲قانون مدنی

۴-دفاع خوانده:

 خوانده در این دعوا باید دلیل مشروعیت تصرفش را بیاورد و الا تصرف وی غاصبانه است چرا که مالک حق هر نوع استفاد و تصرف در مالمیک خود را دارد وقتی فردی مالکیت خود را باارایه سند مالکیت به اثبات میرساند و خوانده نمی تواند دلیل مشروعیت تصرفش را بیاورد مثلا ثابت کند تصرفش ناشی از اجاره بوده است و یا ملک مورد دعوی را خریداری نموده است تصرفش ناشی از غصب است.یعنی تصرف باید بارضایت و اذن مالک باشد. به این شرح با یدادامه داداگرخواهان مورد معامله را خریداری کرده باشد و مورد معامله به وی تحویل نشده است با ید دادخواست الزام به تحویا مورد معامله را بدهد و یا در دعوی االزام به تنظیم سند این موضوع را مطرح نماید و اگر بخواهد دعوی خلع ید را مطرح نمایداین دعوی   را وقتی می توان طرح کرد که ماکلیت خواهان استقرار یافته باشد  ووقتی دادخواست الزام به تنظیم سند داده می شود تا ما دامیکه حکم به نفع خواهان صادر نشده و اجرا نشده و سند بنام و مالکیتش استوار نشده نمی توان این دعوی را طرح کرد و قابلیت استماع تاآن زمان راندارد.

برخی از نکات دردعوی خواهان خلع ید و نحوه دفاع خوانده:

۱-خواهان با سند عادی مملکی را خریداری کرده است پس از صدور حکم و و اخذ سند رسمی نسبت به طرح دعوی خلع ید و رفع ید غاصبانه اقدام و دادگاه پس از رسیدگی حکم به خلع ید صادر کرده است

۲-بی اعتباری سند خریداری سبب عدم مالکیت است لذا در موادری که خوانده با طرح دعوی متقابل یا دعوی جداگانه سند خواهان را باطل می نماید یا الزام وی را به تنظیم سند رسمی می خواهد و به نحوی مالکیت خواهان را زایل می سازد دعوی خلع ید محکوم به رد می باشد

۳-اگر خوانده با اجازه خواهان در موضوع دعوی اقدام به احداث بنا کرده باشد دادگاه حکم به خلع ید به استناد ماده۵۰۴نخواهد داد در یک مورد دیده می شود خوانده با اجازه اداره اوقاف اقدام به احداث بنا نموده است  بعد به استناد فسخ قرارداد اجاره خلع ید و قلع وقمع بنا را خواسته است که دادگاه خلع ید وتخریب بنا را مخالف مدلول مادهمذکور دانسته و دعوی را رد نموده است.

۴-در برخی از  دعاوی متقابل به خواسته ابطال سند مالکیت  درخواست الزام اداره ثبت اسناد به ثبت سند هم دیده می شود

۵-بدون خواسته خلع ید نمی توان قلع و قمع بنا را خواست.

شرايط و ارکان خلع ید

هر دعواي حقوقي که در محکمه مطرح مي‌شود، داراي شرايط و ارکان جداگانه‌اي است.
بنابراين رسيدگي به هر دعوا منوط به تحقق ارکان و شرايط تشکيل‌دهنده آن دعوا و مستلزم تقديم دادخواست مطابق مقررات قانوني است و ماده 2 قانون آيين دادرسي مدني مؤيد اين مدعاست. زماني که خواهان دادخواستي به خواسته خلع يد به دادگاه تقديم مي‌نمايد، شرايط و ارکان تشکيل‌دهنده اين دعوا اثبات مالکيت ، تصرف غاصبانه و يا در حکم غاصبانه خوانده دعواست. در اين شرايط خواهان بايد دلايل مالکيت خود را به دادگاه تقديم کند تا دادگاه پس از رسيدگي به دلايل مالکيت و احراز ساير شرايط دعوا در ماهيت موضوع حکم صادر نمايد. همچنان که معروف است، رسيدگي به دعواي خلع يد فرع بر اثبات مالکيت است. حال در صورتي که اصل مالکيت خواهان محل نزاع واقع شده و دلايل و مدارک کافي براي اثبات مالکيت خود نداشته و مطالب و اظهارات وي حاکي از نوعي ادعاي مالکيت باشد که احراز آن منوط به رسيدگي مستقل به اين ادعاست، در اينجا دعواي خلع يد خواهان به‌تنهايي قابليت استماع نداشته و به استناد ماده 2 قانون آيين دادرسي مدني قابل رد مي‌باشد؛ چراکه خواهان ادعايي مطرح کرده که در رديف خواسته نيامده است.

خلع يد علاوه بر معناي لغوي داراي يک مفهوم فني و اصطلاحي نيز مي باشد ، خلع يد به لحاظ حقوقي عنوان دعوايي است که مالک يک مال غير منقول(خانه،مغازه،زمين)بطرفيت متصرف غير قانوني مال خود اقامه مي کند و از دادگاه مي خواهد که به روند تصرف غير مجاز متصرف پايان بخشيده و ملک وي را از تصرف او خارج کرده و تحويل او بدهند،بعنوان مثال من داراي يک مغازه مي باشم و به مسافرت مي روم بعد از 2سال مراجعت مي کنم و متوجه مي شوم يکي از همسايگان مغازه از غيبت من سوء استفاده کرده و به تصرف مغازه پرداخته و در آن مبادرت به فروش لوازم يدکي اتومبيل مي نمايد،هر چند به او تذکر داده مي شود حاضر نمي گردد مغازه را تحويل دهد اينجاست که من بايد با در دست داشتن سند مالکيت به شوراي حل اختلاف محل وقوع مغازه مراجعه کرده و با تنظيم دادخواست و طرح دعوي خلع يد بطرفيت متصرف که اصطلاحا غاصب تلقي مي شود حق خود را مطالبه نمايم ،شرط اصلي جهت طرح دعوي مذکور داشتن مالکيت بلا منازع است يعني بايد سندي داشته باشيم که مالکيت ما را 100درصد ثابت کند مثل دفترچه مالکيت سيم سرب،يا حکم قطعي اثبات مالکيت.اما اگر واقعا مالک باشم اما مدرکي براي اثبات آن نداشته باشم و طرف مقابل هم ادعاي مالکيت مرا قبول نداشته باشد اينجا بايد ابتدا به دادگاه مراجعه کنم و دعواي اثبات مالکيت مطرح نمايم و با گرفتن حکم قطعي اثبات مالکيت دعواي خلع يد در شوراي حل اختلاف مطرح نمايم والا موفق نمي شوم .لازم به ذکر است دعواي خلع يد با دعواي تصرف عدواني و تخليه يد متفاوت است زيرا منشاء دعواي خلع يد غصب است و هيچ قراردادي بين مالک و متصرف وجود ندارد اما در تخليه قرارداد وجود دارد اما با وصف اينکه مدت اجاره پايان پذيرفته است مستاجر حاضر به تخليه ملک نيست اينجا بايد دعواي تخليه مطرح کرد که در آن مالکيت عين ملک نيز شرط نيست همين که شما مالک منافع هم باشي کفايت مي کند،تصرف عدواني نيز که به دو صورت کيفري و حقوقي قابل طرح است باز موضوع فرق مي کند در دعواي تصرف عدواني حقوقي فقط اثبات سابقه تصرف کافي است و نيازي به اثبات مالکيت (عين و منافع)نيست همين که سبق تصرف خواهان و لحوق تصرف خوانده و عدواني بودن تصرف ثابت شود کافي است اما در شکايت تصرف عدواني کيفري که طبق ماده690 قانون مجازات اسلامي مصوب سال1375 مطرح مي شود اختلاف نظر وجود دارد عده اي مالکيت را شرط مي دانند اما عده ديگري فقط سبق تصرف را کافي مي دانند که رويه قضايي نظر اول يعني اثبات مالکيت را پذيرفته است.

تفاوت دعوی خلع ید با دعوی تخلیه

اگر عنوان اشتباه برای دعوا انتخاب شود ، به عنوان مثال جایی که باید دعوای خلع ید اقامه شود ،تخلیه ید مطرح مطرح شود، دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر می کند که نتیجه آن از دست رفتن مبلغی است که عنوان هزینه های دادرسی پرداخت شده است . بنابراین در دعاوی حقوقی پیامد مطرح کردن اشتباه یک دعوا ، رد آن توسط دادگاه و از دست رفتن هزینه دادرسی است. به همین دلیل شناخت تفاوت دعوای خلع ید و تخلیه ید اهمیت دارد.

تعریف دعوای خلع ید و تخلیه ید

دعوای خلع ید خواسته فردی است که مال غیر منقول او مانند آپارتمان ، زمین و ... از سوی دیگری بدون مجوز تصرف شده و متصرف از تحویل آن ملک خودداری می کند.

به عبارت دیگر خلع ید ، عنوان دعوایی است که مالک یک مال غیر منقول (خانه،مغازه،زمین ،آپارتمان و ...)به طرفیت متصرف غیر قانونی مال خود اقامه می کند و از دادگاه (امروزه شورای حل اختلاف)می خواهد که به روند تصرف غیر مجاز متصرف پایان ببخشد و ملک ،زمین،مغازه یا آپارتمان وی را از تصرف متصرف خارج کرده و تحویل وی بدهد.اما تخلیه ید خواسته کسی است که ملک خود ، اعم از اینکه منقول باشد یا غیر منقول ،را با مجوز به فرد دیگری می دهد و بعد از آن به هر دلیلی مانند انصراف یا پایان یافتن زمان قرارداد،از دادگاه تحصیل مال خود را می خواهد. <<ید>> در اینجا اصطلاحی است که به معنی تصرف استفاده می شود.

مصادیق دعوای خلع ید و تخلیه ید

تخلیه ید معمولا در مورد دعاوی مالک و مستاجر مطرح می شود.دعوای تخلیه ید مصداق های دیگری هم دارد،مثلاً ممکن است کسی به دیگری اذن بدهد که از ملک وی استفاده کند بعد آن فرد می تواند هر زمان که بخواهد از اذن خود رجوع کند و می تواند در این مورد دعوای تخلیه ید مطرح کند.برای طرح دعوای خلع ید باید مالکیت ثابت شده باشد ،بنابراین طرح دعوای خلع ید نیازمند سند رسمی است. به عنوان مثال فردی مالک یک مغازه است و به مسافرت می رود ،بعد از گذشت دو سال از مسافرت بر می گردد و متوجه می شود یکی از همسایگان مغازه از غیبت وی سوء استفاده کرده و مغازه را تصرف کرده است.در اینجا مالک باید با در دست داشتن سند مالکیت ، به شورای حل اختلاف محل وقوع مغازه مراجعه کند و با تنظیم دادخواست و طرح دعوای خلع ید به طرفیت متصرف که اصطلاً غاصب نامیده می شود حق خود را مطالبه کند. شرط اصلی برای طرح دعوی مذکور داشتن مالکیت بلامنازع است یعنی باید سندی داشته باشیم که مالکیت ما را 100درصد ثابت کند مثل دفترچه مالکیت یا حکم قطعی اثبات مالکیت. در فرضی که مالک مدرکی برای اثبات مالکیت خود نداشته باشد و طرف مقابل هم ادعای مالکیت وی را قبول نداشته باشد ، باید ابتدا به دادگاه مراجعه شود و پس از طرح دعوای اثبات مالکیت و گرفتن حکم قطعی اثبات مالکیت ،دعوای خلع ید در شورای حل اختلاف مطرح کند.

تفاوت دعوای خلع ید و تخلیه ید

منشا قراردادی دعوای تخلیه ید : منشا دعوای خلع ید غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد اما در تخلیه ید آپارتمان یا مغازه ،قرارداد اجازه وجود ولی چون اجاره پایان یافته است ،مستاجر حاضر به تخلیه ملک نیست . اینجا باید دعوای تخلیه مطرح کرد که در آن مالکیت عین ملک نیز شرط نیست،همین که شما مالک منافع هم باشید کفایت می کند . بنابراین به طور کلی اگر در دعوای مطرح شده قراردادی وجود داشته باشد ، باید دعوای تخلیه ید مطرح شود نه خلع ید . همچنین اگر تصرف خوانده مستند به قرارداد باشد دعوای خلع ید نمی تواند مطرح شود . تفاوت دعوای تخلیه ید با خلع ید این است که دعوای تخلیه زمانی مطرح می شود که ید متصرف (خوانده)ماذون است یعنی با اذن مالکانه یا قانونی و شرعی شروع شده و به اصطلاح مسبوق به اذن است اما در دعوای خلع ید ،اذنی در کار نیست و شروع تصرف غاصبانه است . با این وجود ، در رویه عملی محاکم ، دعوای تخلیه زمانی به کار می رود که متصرف با انعقاد عقد اجاره ملکی را در تصرف گرفته و در پی انقضای مدت عقد اجاره یا انحلال آن ، مالک بخواهد عین مستاجره را از ید مستاجر خارج کند ، بدین ترتیب دعوای تخلیه برای رفع ید مستاجر از مورد اجاره اختصاص یافته است.

ضرورت وجود مالکیت در دعوای خلع ید :

دعوای خلع ید لزوما از طرف مالک مطرح می شود.

خلع ید اختصاص به اموال غیر منقول دارد:یک تفاوت عمده دیگر میان دعوای خلع ید و تخلیه ید این است که خلع ید در مورد اموال غیر منقول مطرح می شود اما تخلیه ید هم در مورد منقول و هم غیر منقول قابلیت طرح دارد . مراد از غیر منقول ، مالی است که حمل آن از مکانی به مکان دیگر بدون آسیب زدن به آن مال یا محلی که در آن نسب شده است امکان پذیر نباشد.

غیر مالی بودن دعوای تخلیه ید :

دعوای تخلیه ید یک دعوای غیر مالی است ، بنابراین طرح این دعوا هزینه دادرسی کمتری نسبت به دعوای خلع ید دارد. دعوای خلع ید ،یک دعوای مالی محسوب می شود.

با توجه به آنچه گفته شد زمانی که خواهان دادخواستی به خواسته خلع ید به دادگاه تقدیم می کند ، شرایط و ارکان تشکیل دهنده این دعوا اثبات مالکیت و تصرف غاصبانه یا در حکم غاصبانه خوانده دعواست. در این شرایط خواهان باید دلایل مالکیت خود را به دادگاه تقدیم کند تا دادگاه پس از رسیدگی به دلایل مالکیت و احراز سایر شرایط دعوا در ماهیت موضوع حکم صادر کند.

نکته:در نوشتن دادخواست اگر عنوان اشتباه برای دعوا انتخاب شود منجر به رد دعوا و از دست رفتن هزینه دادرسی می شود

 

خلع ید و تخلیه

خلع ید علاوه بر معنای لغوی دارای یک مفهوم فنی و اصطلاحی نیز می باشد که به توضیح آن می پردازد: خلع ید به لحاظ حقوقی عنوان دعوایی است که مالک یک مال غیر منقول (خانه،مغازه،زمین) بطرفیت متصرف غیر قانونی مال خود اقامه می کند و از دادگاه (امروزه شورای حل اختلاف) می خواهد که به روند تصرف غیر مجاز متصرف پایان بخشیده و ملک وی را از تصرف او خارج کرده و تحویل او بدهند، بعنوان مثال من دارای یک مغازه می باشم و به مسافرت می روم بعد از 2سال مراجعت می کنم و متوجه می شوم یکی از همسایگان مغازه از غیبت من سوء استفاده کرده و به تصرف مغازه پرداخته و در آن مبادرت به فروش لوازم یدکی اتومبیل می نماید،هر چند به او تذکر داده می شود حاضر نمی گردد مغازه را تحویل دهد اینجاست که من باید با در دست داشتن سند مالکیت به شورای حل اختلاف محل وقوع مغازه مراجعه کرده و با تنظیم دادخواست و طرح دعوی خلع ید بطرفیت متصرف که اصطلاحا غاصب تلقی می شود حق خود را مطالبه نمایم ،شرط اصلی جهت طرح دعوی مذکور داشتن مالکیت بلا منازع است یعنی باید سندی داشته باشیم که مالکیت ما را 100درصد ثابت کند مثل دفترچه مالکیت سیم سرب،یا حکم قطعی اثبات مالکیت.اما اگر واقعا مالک باشم اما مدرکی برای اثبات آن نداشته باشم و طرف مقابل هم ادعای مالکیت مرا قبول نداشته باشد اینجا باید ابتدا به دادگاه مراجعه کنم و دعوای اثبات مالکیت مطرح نمایم و با گرفتن حکم قطعی اثبات مالکیت دعوای خلع ید در شورای حل اختلاف مطرح نمایم والا موفق نمی شوم.

لازم به ذکر است دعوای خلع ید با دعوای تصرف عدوانی و تخلیه ید متفاوت است زیرا منشاء دعوای خلع ید غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد اما در تخلیه قرارداد وجود دارد اما با وصف اینکه مدت اجاره پایان پذیرفته است مستاجر حاضر به تخلیه ملک نیست اینجا باید دعوای تخلیه مطرح کرد که در آن مالکیت عین ملک نیز شرط نیست همین که شما مالک منافع هم باشی کفایت می کند،تصرف عدوانی نیز که به دو صورت کیفری و حقوقی قابل طرح است باز موضوع فرق می کند در دعوای تصرف عدوانی حقوقی فقط اثبات سابقه تصرف کافی است و نیازی به اثبات مالکیت (عین و منافع)نیست همین که سبق تصرف خواهان و لحوق تصرف خوانده و عدوانی بودن تصرف ثابت شود کافی است اما در شکایت تصرف عدوانی کیفری که طبق ماده690 قانون مجازات اسلامی مصوب سال1375 مطرح می شود اختلاف نظر وجود دارد عده ای مالکیت را شرط می دانند اما عده دیگری فقط سبق تصرف را کافی می دانند که رویه قضایی نظر اول یعنی اثبات مالکیت را پذیرفته است.

دعوای خلع ید - به معنای اعم آن

مطابق یکی از تقسیم‌بندی‌های معقول، دعوای خلع ید -به معنای اعم آن- به 3 دسته از دعاوی تقسیم می‌شود: نخست، خلع ید به معنای اخص یا همان دعوای مالکیت که طی آن مالک ملک رفع تصرف دیگری را از ملک خود خواستار است؛ دوم، دعوای تخلیه ید که در آن عدم مالکیت خوانده بر ملک مورد نزاع و در مقابل، قانونی بودن تصرف خوانده بر آن مورد قبول طرفین دعوا بوده و خواهان ادعا دارد که ادامه تصرفات خوانده بر آن ملک، خلاف قرارداد یا قانون است و باید از آن رفع تصرف شود. بنابراین در دعوای خلع ید مبنای قراردادی بین خواهان و خوانده وجود دارد؛ قسم سوم دعاوی تصرف هستند که خود شامل دعاوی تصرف عدوانی و مزاحمت و ممانعت از حق بوده و ممکن است به صورت کیفری یا حقوقی مطرح شوند.

‌در این نوشته کوتاه، امکان طرح این دعاوی و نحوه اجرای آنها در ملک مشاع به طور اختصار مورد بررسی قرار گرفته و در مورد دعاوی تصرف، به دعوای تصرف عدوانی در ابعاد کیفری و حقوقی در ملک مشاع پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این بررسی، تا حد امکان قابل تطبیق در مورد دعاوی مزاحمت و ممانعت از حق خواهد بود.لازم به ذکر است که تقسیم‌بندی مورد اشاره از نظر نگارنده یک تقسیم‌بندی معقول و روشن است که با مواد قانونی هیچ تعارضی ندارد. بدیهی است که این تقسیم‌بندی منحصر نیست و تقسیم‌بندی‌های دیگری را هم می‌توان ارائه داد.

دعوای خلع ید به معنای اخص در ملک مشاع

در مورد امکان طرح این دعوا از طرف شریک مشاعی علیه شریک دیگر یا شخص ثالث، تقریباً مواد قانونی صریح بوده و اختلاف نظر خاصی مشاهده نمی‌شود. ماده 43 قانون آیین دادرسی مدنی در این باره مقرر می‌دارد: <در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاع به نفع مالک قسمتی از آن صادر شده باشد، از تمام ملک خلع ید می‌شود؛ ولی تصرف محکومله در ملک خلع ید شده مشمول مقررات املاک مشاعی است.>
منظور از قسمت اخیر این ماده در مورد مقررات املاک مشاعی عمدتاً مواد 576 و582 قانون مدنی است که تصرف هر شریک در ملک مشاع را منوط به اذن سایر شرکا دانسته و در صورت نبود اذن، متصرف ضامن است. بنابراین محکوم‌له در دعوای خلع ید -به مـعـنـای اخـص- در مـلک مشاع هنگامی می‌تواند تقاضای تحویل ملک متنازع‌فیه را به خود نماید که از سایر شرکا اذن داشته باشد.

در این رابطه یک رأی مشورتی از سوی اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره 8358/7 مورخ 6 بهمن ماه 1377 صادر شده که به‌روشنی گویای این مطالب است: <چون حسب مواد 581 و 582 قانون مدنی، هیچ یک از شرکا بدون اجازه سایر شرکا حق دخل و تصرف در مال مشترک را ندارند، بنابراین چنانچه یکی شرکا بدون اجازه شریک دیگر در قسمتی از ملک مشاعی تصرف به عمل آورد، هریک از شرکا حق دارد درخواست خلع ید  ایشان را بنماید. در صورت خلع ید از متصرف، تحویل ملک به هریک از شرکا موکول به موافقت تمامی‌ شرکا می‌باشد.

تفاوت خلع ید با تصرف عدوانی

دعوای خلع ید با دعوای تصرف عدوانی و تخلیه ید متفاوت است زیرا منشاء دعوای خلع ید غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد اما در تخلیه قرارداد وجود دارد.

خلع ید به لحاظ حقوقی عنوان دعوایی است که مالک یک مال غیر منقول(خانه،مغازه،زمین)بطرفیت متصرف غیر قانونی مال خود اقامه می کند و از دادگاه(امروزه شورای حل اختلاف)می خواهد که به روند تصرف غیر مجاز متصرف پایان بخشیده و ملک وی را از تصرف او خارج کرده و تحویل او بدهند،لازم به تذکر است دعوای خلع ید با دعوای تصرف عدوانی و تخلیه ید متفاوت است زیرا منشا دعوای خلع ید غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد. اما در تخلیه قرارداد وجود دارد. اما با وصف اینکه مدت اجاره پایان پذیرفته است  مستاجر حاضر به تخلیه ملک نیست اینجا باید دعوای تخلیه مطرح کرد که در آن مالکیت عین ملک نیز شرط نیست همین که شما مالک منافع هم باشی کفایت می کند،تصرف عدوانی نیز که به دو صورت کیفری و حقوقی قابل طرح است باز موضوع فرق می کند در دعوای تصرف عدوانی حقوقی فقط اثبات سابقه تصرف کافی است و نیازی به اثبات مالکیت (عین و منافع)نیست همین که سبق تصرف خواهان و لحوق تصرف خوانده و عدوانی بودن تصرف ثابت شود کافی است اما در شکایت تصرف عدوانی کیفری که طبق ماده690 قانون مجازات اسلامی مصوب سال1375 مطرح می شود اختلاف نظر وجود دارد عده ای مالکیت را شرط می دانند اما عده دیگری فقط سبق تصرف را کافی می دانند که رویه قضایی نظر اول یعنی اثبات مالکیت را پذیرفته است. با توجه به ق.آ.د.م  رسیدگی به دعوای خلع ید  در حیطه اختیارات دادگاه عمومی میباشدو دعوای تصرف عدوانی به انتخاب مدعی می باشد.

در مواردی هم مدعی طبق ماده ۶۹۰ ق.م عمل مینماید که از نظر مهلت و مدت شکایت محدودیت ندارد.

وجود اشتراک و افتراق خلع ید

در دعوای تصرف عدوانی  رعایت تشریفات دادرسی لازم نمیباشد در صورتیکه در خلع ید رعایت این تشریفات لازم میباشد.
هر دو دعوا قابلیت تجدید نظر را دارند.
در خلع ید به موجب ماده ۱ قانون اجرای احکام حتماْ حکم باید قطعی و بعد اجرا گردد در صورتیکه در دعوای تصرف عدوانی چون بلا فاصله قابل اجرا میباشد نیازی به قطعی شدن و صدور اجراییه ندارد و درخواست تجدید نظر مانع اجرا نمیباشد.
کسانیکه حق شکایت یا طرح دعوا را دارند

در تصرف عدوانی لازم نیست شاکی مالک باشد بلکه مستاجر . مباشر .خادم . رعیت . کارگر و هر کس به نمایندگی یا به امانت مال غیر را متصرف است میتواند به قائم مقامی مالک طرح دعوی نماید.(ماده ۱۷۰ ق.آ.د.م)در دعوی خلع ید فقط اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی میتواند طرح دعوی نماید.
هزینه دادرسی خلع ید

دعوی تصرف عدوانی و مزاحمت و ممانعت از حق غیر مالی میباشد.
دعوی خلع ید در دعوی اموال غیر منقول مالی تلقی گردیده و از نظر پرداخت هزینه دادرسی بر مبنای ارزش معاملاتی املاک در هر منطقه عمل میشود و اختلاف و یا عدم اختلاف در مالکیت تاثیری ندارد.

علیرضاجعفری بازدید : 1548 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

جزوه حقوق تجارت 1

کلیات , تاجر و اعمال تجارتی

 

دانلود


 

جزوه حقوق تجارت 2

شرکت های تجاری

 

دانلود


 

جزوه حقوق تجارت 3

اسناد تجاری

برات, سفته, چک

 

دانلود


 

جزوه حقوق تجارت 4

ورشگستگی

 

 

دانلود

 

علیرضاجعفری بازدید : 1467 چهارشنبه 01 مهر 1394 نظرات (0)

ابتکار این جزوه این است که اگر استاد به ماده ای اشاره نموده متن آن ماده در کادر مستطیلی در کنار همان مطلب ذکر شده

این جزوه منبع بسیار کاملی برای تمام آزمون های حقوقی میباشد که خواندن آن به همه دوستان توصیه می شود.

و خواندن این جزوه شما را از خواندن منابع دیگر بی نیاز میکند

 

 

دانلود

 

دسترسی سریع
رهبری 

ریاست جمهوری
                       
                        

Image result for ‫ستاد حقوق بشر‬‎

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • باهمکاری:

    * همکاران گرامی:

    جناب آقای مهدی حضرت زاده

    (وکیل پایه1دادگستری)

    سرکارخانم مهنازسهرابی

    (کارشناس ارشد حقوق جزاوجرمشناسی)

    جناب آقای دکتر نوید باباِیی

    (دکترای حقوق روابط بین الملل)


    جناب آقای علیرضا جعفری

    (کارشناس ارشد تجارت بین الملل)

    *دانشجویان رشته حقوق:

    دانشگاه آزاداسلامی(خوراسگان*نجف آباد)

    دانشگاه آزاداسلامی تهران

    دانشگاه شهید بهشتی

    وباهمکاری وکلا وقضات

    طراز اول کشور

    ارتباط با ما

    آدرس اصلی سایت:

    WWW.lawglobal.ir

    WWW.global-law.ir

    ایمیل سایت:

    lawglobal.ir@gmail.com

    LAWGLOBALIRAN@YAHOO.COM

    تماس:

    00989135550966

    تلگرام کانال سایت جهان حقوق:

    https://telegram.me/lawglobalir

    مشاوره حقوقی رایگان
    rc28_download.jpg 

    آمار سایت
  • کل مطالب : 289
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 23
  • آی پی امروز : 169
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 325
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 340
  • بازدید ماه : 380
  • بازدید سال : 19,444
  • بازدید کلی : 1,521,066